بی تفاوتی جهان در برابر اعتراض ها و حماسه آفرینی های زنان افغانستان
اعتصاب غذایی شماری از زنان رزمنده و با شهامت افغانستان در هفته ی گذشته در ایالت کلن آلمان و کشور های سویدن و اسلام آباد به مثابه ی فریاد اعتراض میلیون ها زن و دختر مظلوم افغانستان در تحت حاکمیت استبدادی زن ستیز و آموزش ستیز طالبان، بار دیگر پرده از عمق فاجعه ی استخوان سوز رزیمی بیرون کرد که از دو سال بدین سو خوش بختی و رفاه ی زنان و دختران افغانستان را به گروگان گرفته است.
ماجرا های غم انگیز زنان افغانستان بار دیگر پس از آن بازتاب جهانی پیدا کرد که تمنا پریانی با راه اندازی اعتصاب غذایی در شهر کلن آلمان به مثابه ی پیش آهنگ این مبارزه، صدای اعتراض خویش را به نماینده گی از میلیون ها زن و دختر در تحت حاکمیت طالبان بلند کرد. تمنا پریانی و همراهانش در شهر کلن آلمان دست به اعتصاب غذایی زدند و دوازده روز به این اعتصاب شان ادامه دادند تا آنکه روز دوشنبه یازدهم سپتمبر در یازدهمین روز اعتصاب غذایی تمنا پریانی و دیگر همراهانش، گیورک کلوسمان نماینده وزارت خارجه آلمان، خانواده ملاله یوسفزی برنده جایزه نوبل و شماری از فعالین حقوق بشر به خیمه تحصن خواهران پریانی حضور یافتند و از آنان خواستار پایان بخشیدن به اعتراض شان شدند. در این ديدار نماینده وزارت خارجه آلمان به آنان گفت که از اعتراض شان اعلام حمایت می کنند، اما به رسمیت شناختن «آپارتاید جنسیتی» از صلاحیت آنان بلندتر است. دولت آلمان پس از این دیدار اعلان کرد که کمک های خود را به افغانستان به نصف کاهش می دهد و آن را به منطقه هایی اختصاص می دهد که دست یابی زنان را به کار ممکن سازد.
همزمان با این تحصن در شهر کلن، شماری زیادی از زنان در ولایت های مختلف افغانستان و همچنان در دیگر کشورها با این دو خواهر هم صدا شدند و از اعتراض تمنا و زرمینه پریانی اعلام حمایت کردند. نایره کوهستانی، رقیه ساعی و صابره اکبری از زنان معترض خیابانی افغانستان که پس از زندانیشدن از سوی طالبان به پاکستان رفتهاند. آنان نیز به کاروان اعتصاب زنان افغانستان پیوستند. نایره کوهستانی که از سوی طالبان به دلیل اعتراض های خیابانی دستگیر و زندانی شده بود در پیامی چنین گفت: “امروز با تعقیب وضعیت صحی تمنا پریانی احساس گناه کردم و با دیدن تصویر ناراحتکننده و پیکر زیبای دختران جوان افغانستان به این کاروان پیوستم تا بتوانم از سنگینی دردی که تمنا بر شانههایش حمل میکند، چیزی کاسته باشم”.
رقیه ساعی و صابره اکبری از جمله زنان معترض که بانوی نخستین دو بار ازسوی طالبان دستگیر و زندانی شده بود، نیز در اسلام آباد به این اعتصاب پیوستهاند. رقیه میگوید که فعالان حقوق زن، این اعتصاب را به گونۀ زنجیرهیی ادامه داده و تمنا زریاب پریانی را در دادخواهی برای «به رسمیتشناسی آپارتاید جنسیتی در افغانستان» تنها نمیگذارند و تا به رسمیتشناختهشدن آپارتاید جنسیتی در افغانستان به دادخواهی شان ادامه می دهند. به همین گونه مهره فابی، یکی از زنان افغانستان مقیم سویدن، نیز به حمایت از اعتصاب غذایی فعالان حقوق زن در آلمان، دست به اعتصاب زد. وی میگوید تا زمانی که صدایش مبنی بر به رسمیت شناسی آپارتاید جنسیتی در افغانستان شنیده نشود، به اعتراض خود ادامه خواهد داد.
این حرکت های مدنی که در واقع بازتاب دهنده ی رنج های بیکران زنان افغانستان است و در ضمن پیام روشنی برای جهانیان داشت. این اعتصاب به جهانیان فهماند که چقدر رنج های زنان افغانستان بزرگ و سنگین و دردناک است؛ اما آنان در برابر این همه رنج های کشنده سکوت اختیار کرده اند. این اعتصاب به ادامه ی اعتراض های خونین زنان و دختران کابل، بدخشان، مزار، قندهار، پنجشیر، پکتیا و سایر ولایت های افغانستان صورت گرفت که همه خواهان حقوق انسانی و تامین عدالت جنسیتی در حاکمیت تحت سیطره ی طالبان اند.
اعتصاب کننده گان در کلن آلمان، سویدن و اسلام آباد موازی به خواست های میلیون ها زن و دختر افغانستان، خواهان به رسمیت شناختن «آپارتاید جنسیتی» و قطع کمک ها به طالبان اند. خواست مشروع و انسانی ایکه شماری از فعالان حوزهٔ حقوق زن در افغانستان کارزار مشترکی را از چندی پیش در داخل و خارج از این کشور آغاز کردهاند تا جامعه بین المللی “آپارتاید جنسیتی” در افغانستان را به رسمیت بشناسد و آن را در محکمهٔ بینالمللی جرم قبول کند.
به رسمیت شناخته شدن آپارتاید جنسیتی بوسیله ی محاکم بینالمللی قدم بزرگی برای مسؤول قرار دادن حکومتهایی مانند رژیم طالبان است که زنان را بر اساس جنسیت از حقوق انسانی شان محروم کرده است. در صورتیکه این تبعیض جنسیتی طالبان از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شود. در این صورت طالبان بخاطر اعمال قوانین ضدبشری بر زنان افغانستان و انسانیت زدایی از زنان در محاکم بین المللی مورد پیگرد قانونی قرار می گیرند.
تمام جنایاتی که در ماده ی دوم آپارتاید، شامل محروم ساختن افراد از حقوق اساسی و انسانی از جمله حق آموزش، حق کار، حق دسترسی به محاکم عادلانه، آزادی و موارد دیگر ذکر شده است، در افغانستان از سوی طالبان بر زنان این کشور اعمال میشود. طالبان این جنایت ها را بوسیله ی فرمان های تبعیض آمیز و استخباراتی بر مردم افغانستان تحمیل کرده اند و تخطی کننده گان از سوی طالبان مجرم شناخته شده و بازداشت می شوند.
بر بنیاد گزارش گزارشگران ویژه ملل متحد طالبان با افراطی ترین اشکال زن ستیزی حکومت می کنند. در گزارش گزارشگران ویژهٔ ملل متحد که پس از سفر هشت روزه به افغانستان در یک گزارش ابتدایی در ژنیو ارایه شد، نیز به موضوع آپارتاید جنسیتی اشاره شده است. به باور فعالان حقوق بشری آنچه زنان افغانستان پس از حاکمیت طالبان تجربه می کنند، مصداق عینی تبعیض است که در افریقای جنوبی رنگین پوستان به دلیل نژاد و رنگ پوستشان از حقوق انسانی محروم و یا دسترسی آنها محدود شده بود و زنان افغانستان هم همان تجربه را به دلیل جنسیت خود تجربه میکنند.
زنان و دختران افغانستان بیش از دو سال بدین سو تحت حاکمیت استبدادی طالبان زن ستیز آموزش دشمن، در اوجی از سخت گیری ها و وضع محدودیت ها و به زندان کشاندن ها و هتک حرمت ها، روزگار دشوار و غم انگیزی را سپری می کنند؛ اما در این مدت زنان پرغرور و حماسه آفرین و دختران با شهامت افغانستان تسلیم به ستم طالبان نشده و با اعتراض ها و اعتصاب ها و مبارزات خیابانی و برگزاری نشست ها زیر سقف های پوشیده، خشم و نفرت خود را در برابر طالبان ابراز کرده اند. با تاسف که جامعه ی جهانی و سازمان های جهانی مدافع حقوق بشری آنچنانی از داعیه ی برحق زنان و دختران افغانستان دفاع نکرده و به فریاد های حق طلبانه و عدالت خواهانه ی آنان طور شاید و باید گوش نداده اند. این در حالی است که از دو سال بدین سو زنان افغانستان حق کار کردن و دختران این کشور حق آموزش را از دست داده اند و در این مدت چه رنج ها و چه زجر ها و شکنجه های طالبان را ناگزیرانه متحمل شده اند؛ اما با تاسف که بسیاری از دادخواهی های زنان و دختران افغانستان به دلیل سخت گیری ها و اجازه نیافتن خبر نگاران داخلی و خارجی مخفی مانده و رسانه ای نشده اند. بخشی از خشونت ها و ستم روایی های طالبان بر زنان افغانستان که بوسیله ی شماری از خبر گزاری های داخلی و خارجی به بیرون درز کرده است و با تاسف که کشور های قدرتمند جهان و سازمان ملل و سایر سازمان های جهانی به ندای عدالت طلبانه ی زنان و دختران افغانستان به گونه ی واقعی پاسخ نداده اند و رنج های زنان افغانستان را نادیده گرفته اند.
هرچند شماری از هموطنان از اعتصاب زنان یاد شده ابراز حمایت کردند و اما فعالان حقوق بشر و و دولت ها به اعتراض آنان توجه آنچنانی نکرده اند. این نیز نشان دهنده ی بی تفاوتی ها و نگاه های یک جانبه به خواست های انسانی زنان افغانستان است. پس مردان و زنانی که در کشور های اروپایی در کنار معترضان نمی ایستند و با آنان همصدا نمی شوند و پس از مردان در داخل افغانستان تحت حاکمیت استبدادی طالبان چه توقعی می توان داشت.
گفتنی است که تمنا و سایر زنان مبارز کنونی از بستر مبارزاتی خاصی بیرون شده اند که دارای یک طیف فکری خاص اند و از متن تضاد های درونی میان زنان حتا به بهای پشت سر گذاشتن نشیب و فراز های دشوار قد بلند کرده اند که حتا در شماری موارد از سوی زنانی خنجر بر پشت خورده اند که با آنان داد از مبارزه ی مشترک می زدند. جا دارد تا میان این زنان و زنانی خط فاصل کشید که در دو دهه ی اخیر، آرمان های راستین زنان افغانستان را قربانی بده و بستان های سباسی و پروژه ای نموده اند. این زنان از میان طیف های فکری گوناگون از سطح عام تا اشرافیت اندیشی برخاسته اند. چنانکه بسیاری از این زنان که در دو دهه از ناتو و امریکا خوردند، در برابر جسارت و شجاعت تمنا سکوت اختیار کردند تا مبادا او جای آنان را پر کند و دکان های معامله ی آنان را ببندد.
در این میان آنچه مایه ی نگرانی است، جهانیان با نوعی تبعیض به مسائل افغانستان نگاه می کنند. این در حالی است که زنان افغانستان از دو سال بدین سو حق کار کردن و دختران این کشور حق آموختن را از دست داده اند. رهبر طالبان تا کنون در حدود چهل فرمان در مورد وضع محدودیت ها نسبت به زنان افغانستان صادر کرده است. در آخرین فرمان حق کار کردن زنان در مؤسسه های ملل متحد را ممنوع قرار دادند. پیش از این فرمان های صادر کرده بودند که خیاطی ها و آرایشگاه های زنانه را مسدود و به زنان چنان محدودیت های دست و پاگیر وضع کرده اند که حتا زنان به تنهایی به پارک ها رفته نمی نتوانند و حتا از خانه بدون محرم بیرون شده نمی توانند. افتضاح بارتر اینکه پولیس امر به معروف طالبان به خود حق داده که به زنان نوع لباس دلخواه ی آنان را بپوشند. با تاسف که طالبان این همه جنایت در حق زنان را زیر چتر اسلام و شریعت روا داشته اند. در حالیکه وضع این همه قیودات بر زنان ضد اسلام است. اسلام نه تنها با هرگونه تبعیض میان مردان و زنان مخالف است و مخالف هرگونه به حاشیه راندن زنان از جامعه ی اسلامی است. زنان حق دارند که هم به تربیه ی فرزندان خود پرداخته و هم به اقتضای فطرت شان دوشا دوش مردان در جامعه نقش داشته باشند. با تاسف که رده های بالایی طالبان از اسلام آگاهی درست و جامع ندارند و آگاهی های اندک آنان از اسلام قربانی تعصب هاو تضاد های قومی و زبانی و سمتی آنان شده است. افراد رده های پایینی طالبان از اسلام بی خبر و حتا بسیاری از آنان از ابتدایی ترین مسائل دینی آگاهی ندارند. این افراد ابزاری در دست رهبران متعصب طالب است که هر آنچه می خواهند، بوسیله ی آنان بر زنان و مردان افغانستان تحمیل می کنند.
در افکار بسیاری از مردم افغانستان و مردم جهان این پرسش خطور می کند که چگونه شده تا طالبان با زنان افغانستان اینقدر دشمن اند. هرچند این پرسش باب های انسان شناسی و جامعه شناسی و روان شناسی و تاریخی را برای شناسایی طالبان می گشاید که هر یک نیاز به تحقیق و کاوش دا۵ های علمی دارد؛ اما در این میان عقده ی حقارت، عقده ی عقب مانده گی، ضعف نفس و بافت های قبیله ای و سنتی بیشتر قابل بحث اند. بیشتر رهبران طالبان در مدرسه هایی درس خوانده اند که مورد اذیت جنسی استادان خود قرار گرفته اند و این به عقده ی کلان و غیر قابل مهار در وجود آنان بدل شده است. در این میان خطر عقده ی عقب مانده گی کمتر از عقده ی حقارت نیست؛ زیرا این عقده انسان را به افراطیت و گذشته گرایی می کشاند از این رو رهبران طالبان به نحوی احساس حقارت می کنند. این احساس حقارت همراه با گرایش های قبیله ای و سنتی سبب شده تا آنان به شریعت متوسل شده و به گونه ی معکوس از زنان انتقام گیری نمایند. این احساس آنان را به اژدهایی در برابر زنان قرار داده است.
گزارش های دیده بان حقوق بشر، سازمان عفو بین الملل، یوناما و دیگر موسسههای مدافع حقوق بشر که تا کنون در افغانستان فعالیت کردهاند نشان میدهد که رفتار طالبان در دو سال گذشته در افغانستان مصداق «جنایت علیه بشریت» و «آپارتاید جنسیتی» بوده است. اما کشورهای جهان و سازمان ملل متحد هنوز در اینباره موضع رسمی نگرفتهاند. هرچند، فولکر ترک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، در سی امین سالروز تاسیس دفتر کمیساریای حقوق بشر آن سازمان در ماه می سال روان گفت که سیاست طالبان در رفتار با زنان افغانستان «آپارتاید جنسیتی» است، اما این موضوع هنوز در کنوانسیونها و قطعنامههای سازمان ملل گنجانده نشده است.
به دنبال این اعتصاب ها سرمنشی سازمان ملل نیز گفت که موضوع حقوق زنان و دختران در افغانستان به گونه ی کامل محور همه نگرانیها میباشد. وی افزود که وضعیت حقوق بشری زنان و دختران در افغانستان محور نشست مجمع عمومی سازمان ملل که در هفتۀ آینده برگزار میشود، خواهد بود. هرچند آلمان و دولت های غربی تبعیض طالبان علیه زنان را محکوم کرده اند؛ اما این محکومیت زیر چتر تعامل با طالبان نتیجه ی ملموسی به بار نياورده است. دولت های غربی تا کنون در برابر تبعیض و ستم جنسیتی طالبان بر زنان افغانستان تنها به محکوم کردن بسنده کرده اند و تا کنون کمترین اقدام عملی در برابر طالبان انجام نداده اند. این رویکرد کشور های غربی طالبان را جرات داده تا توسن ستم خویش را بر شانه های زنان مظلوم افغانستان تندتر به حرکت آورند و به خواست های انسانی آنان توجه نکنند.
زنان افغانستان بدین باور اند که سازمان ملل در واقع نه مجمع جهانی و بازتاب دهنده ی خواست کشور های عضو؛ بلکه مجمع ابرقدرت ها است که با داشتن حق ویتو، خواست های شان را بر کشور های دیگر تحمیل می نمایند. بنا براین زنان افغانستان بدین باور اند که سازمان ملل در واقع جولانگاه ی قدرت های دارای حق ویتو است و هر گونه دسترسی به عدالت در زیر پاشنه های آنها خیالی بیش نیست؛ زیرا بسیاری از کشور های غربی و شرقی تابع سیاست های کشور های دارای حق ویتو اند و از اتخاذ تصمیم های مستقل در رابطه به رنج زنان افغانستان عاجز اند. این حالت مایوسیت بی پیشینه را در زنان افغانستان بوجود آورده است و حال زنان با راه اندازی اعتصاب های غذایی می خواهند، وجدان بشریت را در رابطه به رنج بیکران زنان افغانستان بیدار کنند تا شهروندان کشور های غربی و شرقی بر دولت های شان را وادار به تصمیم گیری های مستقل در مورد اوضاع افغانستان و واکنش آنان در برابر طالبان نمایند.
زنان افغانستان از دو سال تعامل، سازش و سکوت کشور های جهان با طالبان با دلایل ناموجه به تنگ آمده و آخرین امید های شان ر برای زنده گی از دست داده اند و حالا که آنان به تنگ آمده اند و ناگزیر به میدان جنگ برآمده و به بهای قربانی خود دست به اعتصاب های کشنده ی غذایی زده اند. این در واقع از آخرین یاس زنان افغانستان از جامعه ی جهانی و سازمان ملل و سایر سازمان های جهانی پرده بر می دارد. این یاس آنان را واداشت که به بهای مرگ به نبرد در برابر طالبان بروند و خواهان حق انسانی و اسلامی خود شوند. از اینکه زنان حتا چنین فرصت را در افغانستان از دست داده اند. آنان ناگزیر شده اند تا با برگزاری محافل اعتراضی و اعتصاب های غذایی خشم و نفرت خود را بر ضد طالبان و محدودیت های آنان ابراز نمایند تا جهانیان را از عمق فاجعه ی زنان در افغانستان آگاه بسازند و آنها را از هر گونه تعامل و سازش با طالبان باز دارند. زیرا بقای طالبان وابسته به کمک های کشور های غربی، بویژه امریکا است. این رویکرد کشور های یاد شده گواه بر این حقیقت است که دولتمردان غربی با وجود شعار های پر طمطراق دموکراسی و دفاع از آزادی و حقوق بشری؛ منافع جیوپولیتیک و استراتیژیک خویش را مهم دانسته و حتا حاضر اند که به بهای نابودی یک کشور به آن برسند. یاهو