کشور افغانستان و مردم آن دارای فرهنگ غنی و قدیم بوده و در هر رشته هنر تاریخ طولانی دارد. در باره هنر های نقاشی؛ هیکل تراشی؛ صنایع دستی و مستظرفه؛ معماری و مهندسی؛ خطاطی ؛ موسیقی ؛ هنر تمثیل میتوانیم به اثر مطالعات تاریخی و از روی کاوشها و کشفیات بشر شناسان تا حدی حاصل نمایم. کشفیات در استوپه بودای تپه سردار ؛ طلا تپه جوزجان؛ لشکرگاه؛ هده آخانم وغیره نمایانگر سابقه و قدامت هنر در افغانستان میباشد. همچنان دو شاهد خاموش سلسل و شهمامه عظیم ؛ قدرت و مهارت وطنداران ما را شهادت می دهند که طی دو نیم صد سال کار و زحمت آنها را در بامیان کهن و نامی تراشیدند. در مغاره های بدخشان بنام کر ها و بعضی حصص دیگر وطنمان مدنیت های بیش پنج هزار سال کشف گردیده است . داکتر لوئی دوپری بشر شناس امریکایی در افغانستان سالهای پیش بر این نگارنده آلات و ابزار جنگی ؛ شکار را که از دوره سنگ نمایندگی میکرد؛ نشان داد که درباره هریک از آن الات شرح و بسط ها داشت و معلومات زیاد ارائه مینمود.
در دوره کوشانیان و یفتل شاهان باعظمت کار های هنری زیاد صورت گرفته است که شمهء از انها به مانند سکه ها؛ مجسمه ها و غیره بدست داریم که نشان دهنده با فرهنگ بودن مردم قدیم ما میباشند. دوره غزنویان یا عصر ساطان بزرگ شرق محمود غزنوی ؛ باغداری ؛ معماری؛ سنگ تراشی ؛ ساختمان جواهرات از سنگ های قیمتی نقره و طلا وجود داشت. تاج های مرصع شهریاران غزنوی که در تاریخ خوانده ایم؛ محصول دست و انگشتان هنرمندان ما بوده است. در کتاب قانون مملکتی ؛ جهانگشایی ؛ ادبیات و شعر رسیدگی به رعایا در آن دوره نوشته های زیاد است که غزنی را در تاریخ بنام عروس البلاد یاد کرده اند. در زمان شاهنشاهی محمود کبیر موسیقی ارزش بسزا داشته و بدرباره شهنشاه موسیقی نوازی صورت میگرفت.
ابوریحان البیرونی منجم و نابغه زمان؛ وقتی که با سلطان محمود غزنوی در سفر همراه بود؛ معلومات زیاد در خصوص موسیقی هند و هندوها با خودبه ارمغان آورد و در کتاب های مال الهند نوشت. ناگفته نماند که دوره حکومت غزنویان و پادشاهان پیش از او موسیقی نوازان چه در هند و چه در افغانستان موجود بودند و موسیقی مشترکی داشتند.
موسیقی در سرزمین سحر آمیز هندوستان صبغه دینی داشت و از آن سبب موسیقی در آن قدیمه آن دیار را از دست و زبان اخلاف شان می شنویم. موسیقی نوازان در افغانستان بدریار شاهان هنرنمایی ها می نمودند اما در کنار آنها موسیقی دانان هند نیز به دربار هنرنمایی می نموده اند و مردم تا کنون به موسیقی هند علاقمند بوده و موسیقی شان را بیگانه نمی پندارند. اگر توجه کرده باشیم تا اکنون از ساحات هلمند تا دره های لغمان کشور ما به شمول کابلستان مردم ما به موسیقی هند علاقه مفرد دارند چون که تبادلات در هنر نمایی ها صورت گرفته است آنچه قابل یادآوری میدانم اینست که بعضی اشخاص می گویند که موسیقی از ملک ما به هند رفته است که نویسنده این سطور « شهرانی» موضع را روی راستگویی و حقیقت پسندی رد مینماید. البته نوابغ ما که در آن سرزمین چون سلطان الشعراء امیر خسرو دهلوی حیات بسر بردند و اختراعاتی را در زمینه موسیقی به میان آورده است که فراموش هیچ کس نمی شود. ما میتوانیم او را یک فرد افغانستان بدانیم اما فراموش نباید بنمایم که او در هند تولد یافته و موسیقی را در همان جا آموخته است. در قضاوت آفاقی اینطور باید گفت که بعضی مسایل موسیقی هند ها از ما و بعضی را ما از آنها آموخته ایم ولی هرگز نمی توانیم بگویم که موسیقی هندوستان محصول موسیقی دانان افغانستان میباشد.
در آغاز حملات مغولها چندان معلومات در خصوص موسیقی و دیگر هنر ها در دست نیست ولی به اثر گذشت زمان تعداد از حکام و اهل مغول علاوه از اینکه به اسلام گرویدند ؛ فرهنگ و عنعنات مردم آسیای مرکزی را تا ترکیه پذیرفتند که در آن حال به دریا انها موسیقی و شعر و شاید هم تمثیل انجام می یافت. در زمان تیموریان هرات هنر به حدی پیشرفت نموده بود که دوره شان را بنام رنسانس شرق یاد کرده اند. چنانچه چند نابغه زمان آن دوران به نامهای میرزا بایقرا نواسه امیر تیمور صاحبقران ؛ امیر علی شیر نواحی صدراعظم سلطان صاحب دل حسین بایقراء استاد کمال الدین بهزاد ؛ استاد میرعلی هروی؛ حضرت خاتم الشعراء نورالدین عبدالرحمن جامی سر برآوردند. تا کنون کار ها و آثار آنها چون شمع فروزان در مجالس ادبی و هنری روشنی می بخشد. آثار ماندگار شان زیب بزرگترین و غنی ترین موزیم ها جهانی می باشد.
در دوره بابریها شعر وادب و نویسندگی باهنر چه در افغانستان و چه در هندوستان پیشرفت و ترقی نموده بود و باغها وعمارات در کابل ساخته شد و کابل در زمان بابر یکی از زیبا ترین شهر های منطقه بشمار میرفت. بعد از زمامداری نادر افشار تا زمان امیر شیرعلی خان فقط در جمله نقاشان استاد ابکم و میر عبدالرحمن میرزا یعقوب خان کابلی را در جمله نقاشان و یک تعداد کمی دیگر را می شناسیم. همچنان در باره هنر تمثیل در این دوره افسانه گویانی نیز داشتیم. در زمان حکومت امیر شیرعلی خان ارتباط موسیقی هند در کابل با مردم سرزمین ما شکل و رنگ بخصوص بخود گرفت. که در ساحه خرابات و یا « گذر خواجه خوردک » در هنر شریفه موسیقی رنگ خاص داده شد. تا اکنون تاثیر آن زمان در افغانستان به وجه احسن مشاهده میگردد.
در زمان غازی امان الله خان محصول استقلال افغانستان از ارتباط بزرگان میمنه بنام پروفیسور غلام محمد میمنگی؛ مصور میمنگی ظهور نمود که بیرق هنر نقاشی را در افغانستان بلند کرد و بار اول در تاریخ افغانستان هنر را صبغه رسمی داد و مکتب صنایع نفیسه کابل را به اساس هدایت غازی امان الله خان بنیاد و پی ریزی گردید. بعد از آن در ساحات هنر فعالیت های زیادی صورت گرفت و پیشرفت های بدست امده که شرح آن در مختصر لازم نمی دانم . دوره درخشان امان الله خان همانطور که هنر هیکل تراشی و نقاشی بصورت اساسی موقف پیدا کرد هنر موسیقی نیز در مکاتب عسکری از جمله ضروریات بشمار می رفت در این باره یک تعداد شخصیتهای نظامی کشور ترکیه کمک های شایانی نمودند. علاوتاٌ در زمان امان الله خان پادشاه هنردوست هنر عکاسی نیز شکل و رنگ بهتر گرفت. و کم کم مردم از افکار خرافاتی در خصوص عکاسی های زنده جان پایین آمدند؛ در دربار عکاسان بنام عکاس باشی و سپس در شهر به تعداد عکاسها افزوده شد. در همین زمان یک نفر آمریکایی یک فیلم خاموش از صفحات تورکستان یاد میگردید ؛ تهیه داشت و این فیلم بی صدا اگرچه توسط یک شخص غیر مسلکی تهیه شده بود وی ارزش آن بخاطر که شاید اولین فیلم محرک و بی صدا بود و توسط همان شخص عکاس به آمریکا آورده شد؛ او به زودی در رشته عکاسی کورسهای را تعقیب و سپس به خاطر فیلم برداری بهتر دوباره به افغانستان برگشت اما متاسفانه این بار او را نگذاشتند فیلم برداری نماید.
نگارنده « شهرانی» این فیلم بی صدا را در سال « 1978» در دانشگاه واشنگتن در شهر سیاتل ایالات واشنگتن مشاهده نموده ام. در همین دوره امان الله خان بود که هنر تمثیل بشکل بسیار عالی ولی ابتدایی بار اول در هرات و بعد در کابل در تیاتر پغمان به نمایش آغاز گردید. مبتکرین این ابتکار استاد عبدالواحد خان بهر و علامه صلاح الدین خان سلجوقی بودند که بعد از مروج ساختن هنر بازیگری در کابل این هنر شکل و رنگ بهتر کسب کرد پیش از اینکه هنر تمثیل در کابل در معرض عمل قرار بگیرید استاد صلاح الدین سلجوقی هنر زیبای تمثیل را یک سال قبل در هرات ایجاد شده بود بیشتر مروج ساخته بود که هنرمندان اول آن صحنه ها مرحومان استاد عبدالواحد خان بهره؛ سرخوش هروی بودند. چون کتاب حاضر درباره هنرمندان تاریخ ساز تیاتر جلو چشمانتان قرار دارد بیجا نخواهد بود تا مروری مختصر به گذشته هنر تمثیل و بازیگری بنمایم ما در گذشته افسانه گویانی داشتیم که در خانه ها مهمانخانه ها گرد هم آیی ها در حضور مردم با لهجه های بسیار جالب و هیجان انگیز قصه گویی می کردند. در شهر کابل مداحان وجود داشت که در روز های معینه در میدان ها در جمعیت مردم قصه ها وافسانه های هیجان انگیز و بعضا قصه های فرهنگی و اجتماعی را با لهجه های گوناگون و صدای مخصوص تقلید می نمودند و مردم از شنیدن آن لذت می بردند این مداحان و افسانه گویان ماهر از خود شاگردانی نیز داشتند که آنرا بنام « جمبوری» یاد میکردند. مداحان مذکور با زبان سخن و با حرکات خود حقیقت موضوع را شکل دراماتیک بیان می نمودند. در کابل قدیم بنام ملا خضری بود میگفتند که از جمله افسانه گویان یکه تاز شهر بشمار میرفت و در میان مردم خیلی محبوبیت داشت.
در حدود یک قرن پیش شنیده بودیم مردی بود بنام سائسین قناد که یک دسته از ممثلین را تشکیل داد و در دربار ها و مجالس عمده و خاص با دسته ممثلین خویش هنرنمایی میکرد. اما قرار نوشته خانم ماریا جان دارو آثار آنها درج کدام سند نگردیده و نام هنرمندان را کسی نمیداند. خوشبختانه در عصر امان الله خان دانشمندان گرانقدر به ایجاد تیاتر رسمی در اثر مساعی شخص شاه امان الله خان پرداختند که خوشبختانه در این کتاب شرح مفصل در باره هنرمندان و نویسندگان ؛ دایرکتران ؛ مترجمین و سایر فعالین هنر زیبا و شاهکار تمثیلی معلومات تحریر شده است.
برگرفته شده از کتاب هنرمندان تیاتر ؛ اثر ماریا دارو