طالبان بیماران روانی اند و بر روی اعصاب مردم افغانستان رژه می روند
فرمان جدید رهبر طالبان مصداق این شعر زیبا است: “هر دم از این باغ بری میرسد – تازهتر از تازهتری میرسد.” این شعر بر حال و هوای رهبر طالبان و دم و دستگاه ی آنان صدق می کند که چگونه رهبر این گروه پس از به قدرت رسیدن هر از گاهی فرمان های زن ستیزانه و انسان دشمنانه را صادر می کند. رهبر طالبان با صدور هر فرمانی برضد زنان هر روز گویی حادثه آفرینی های تازه می کند. او با این فرمان ها نه تنها حقوق زنان را پیهم زیر پا می گذارد و دست وپا های آنان را با زنجیر ها می بندد؛ بلکه زنان را در انتظار فرمان جدید و حادثه آفرینی تازه نیز می گذارد. فرمان اخیر رهبر طالبان دشمنی آشکار گروه ی طالبان را نسبت به زنان و حق آنان بیش از هر زمانی آفتابی گردانید و به این حقیقت مهر تایید گذاشت که رهبر طالبان دشمن قسم خورده ی زنان است و زیر چتر دشمنی با زنان ماموریت به استهزا کشاندن اسلام و تبدیل کردن دین به افیون توده ها را به انجام می رساند.
رویکرد های طالبان در برابر مردم افغانستان و بویژه زنان این کشور گواه بر آن است که این گروه ماموریت یافته اند تا اسلام و ارزش های اسلامی را به استهزا بکشانند و بالاخره دین را به افیون ملت ها بدل نمایند. حاکمیت سه ساله طالبان به اثبات رسانده که طالبان یک گروه ی تروریستی، قبیله زده، واپسگرا، عقده ای و بیماران روانی اند که بیشتر رهبران آنان از آغوش پرمهر مادران خود محروم بوده اند. این محرومیت روانی و سایر ویژه گی ها، به عقده ی خطرناک انتقام جویی در آنان بدل شده است. این حس انتقام جویی سبب شده تا طالبان به زنان نگاه ی ابزاری داشته و نه تنها کم ترین حرمت بر آنان قایل نباشند؛ بلکه بیشتر به آنان بحیث برده ی جنسی نگاه کنند. این واپسگرایی ها و عقده مندی های طالبان سبب شده تا این گروه با زنان برخورد انتقام جویانه نمایند. رهبران آنان با صدور فرمان های سخت گیرانه دست ها و پا های زنان را هر روز بیشتر از روز دیگر با زنجیر های شریعت و دین ببندند و بر روی اعصاب آنان رژه بروند.
آخرین فرمان رهبر طالبان نقاب از روی این گروه را برداشت و سیمای اصلی رهبران این گروه را به نمایش گذاشت. فرمان اخیر، به این حقیقت مهر تایید نهاد که گروه ی طالبان ماموریت های بزرگ تری را که همانا ریشه کن کردن دین و جمع کردن بساط دین و ارزش های دينی در جهان است، به عهده گرفته اند. این ماموریت فراتر از سایر ماموریت های استخباراتی طالبان است که افغانستان را با شتاب فراوان به عصر حجر می برد. چنانکه چند روز پیش وزارت عدلیه ی حکومت طالبان با نشر اعلامیهای از اجرایی شدن قانون امر به معروف و نهی از منکر خبر داد که از سوی ملا هبت الله رهبر این گروه توشیح شده است. این وزارت گفته که این قانون به “آداب و اصول احتساب” پرداخته و هدف آن را “منع کردن از منکرات و اجتناب از گناه” ذکر کرده است.
در این قانون روش هایی برای تنبیه و مجازات کسانی که از این قانون سرپیچی میکنند نیز تجویز شده است.
این قانون ستر تمام بدن زن را لازمی و پنهان کردن روی زن را به سبب ترس از فتنه ضروری دانسته است. در این قانون صدا، صورت و بدن زنان عورت خوانده شده (یعنی باید پوشیده و پنهان شود) و در آن تاکید شده است که نشر صدای زنان حتی اگر تلاوت قرآن باشد ممنوع است. بربنیاد این قانون کارمندان اداره های حکومت طالبان باید پابند “شعایر اسلامی” باشند؛ رسانهها و مطبوعات ناگزیر به نشر مطالب مطابق شریعت، و نشر مطالبی شده اند که عکسهای ذی روح در آن نباشد.
این قانون، رانندگان وسایط نقلیه را نیز از نشر موسیقی و انتقال “زنان بی حجاب” و “زنان بدون محرم شرعی عاقل و بالغ” منع کرده است. این قانون، مردان را از تراشیدن ریش یا کم کردن آن از قبضه بازداشته و اصلاح موها را برخلاف شریعت اسلامی به مثابهٔ دوستی و کمک با کفار و مشابهت صورت و سیرت با آنها دانسته است. وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان موظف به اجرای آن بر بنیاد شریعت اسلامی و فقه حنفی شده است. روش های تنبیه و مجازات تخطی کنندگان از این قانون، شامل “نصحیت و تخویف از عذاب الهی، تنبیه و تهدید به الفاظ قهرآمیز، تعزیر مرتکب با تلف مال، حبس از یک ساعت الی سه روز در محابس عمومی” میباشد. در صورتی که فرد با این روش ها “اصلاح نشد” باید به محکمه برای تنبیه بیشتر، معرفی گردد.
یک روز پیش از صدور این قانون، مقامهای وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان به تاریخ ۳۰ اسد برابر به ۲۰ اگست سال روان از شکستاندن ۸۲۳۱۲ آله ی موسیقی، از بین بردن۳۰ هزار “فلم غیراخلاقی” ، مسدود شدن قلیانخانهها و قمارخانهها، بازداشت ۴۴۸ تعویذنویس و ۵۲۸ فرد متهم به سحر و جادوگری، بسته شدن ۲۵ شراب فروشی، جلوگیری از فروش ۱۳۲۵۰ تابلیت نشهآور، اصلاح ۹۰ درصدی نشرات رسانههای های صوتی و تصویری و متوقف کردن فعالیت ۲۵۶۴۷ نفر که “فلمهای مبتذل” را عرضه میکردند، خبر داد.
فعالین حقوق بشر، این قانون امر به معروف و نهی از منکر حکومت طالبان را، تخطی از حقوق بشر و آزادی های فردی زن و مرد در افغانستان دانسته و آنرا محکوم کرده اند. در همین حال ریچارد بنیت، گزارشگر ویژه ملل متحد در امور افغانستان، که از سوی طالبان از سفر به افغانستان منع شده است، نیز در گزارشهای متعددی به مستند سازی تخطی از حقوق بشر و تبعیض جنسیتی توسط حکومت طالبان، پرداخته و طی اعلامیه ای فشار عمدی طالبان بر زنان و دختران را گسترده و سیستماتیک و آن را آپارتاید جنسیتی خوانده است.
در گزارش بنیت گفتهشده که بین ماه سپتامبر ۲۰۲۱ و ماه می ۲۰۲۳ طالبان بیش از ۵۰ فرمان محدودکننده علیه زنان و دختران افغانستان صادر کردهاند که منحصر به خط و خال زنان و یکی از نمونههای برجسته تبعیض سیستماتیک علیه زنان افغانستان بهشمار میرود. این فرمانهای طالبان حقوق زنان و دختران، مانند حق آزادی رفتوآمد، آزادی پوشش، سلوک و رفتار، دسترسی به آموزش، اشتغال، سلامتی و بهداشت و عدالت را محدود و بهشدت توانایی زنان و دختران را در عرصه مشارکت در جامعه، دسترسی به خدمات اساسی و کسب درآمد، تضعیف میکنند. کارشناسان ملل متحد تاکید کرده اند که وضعیت در افغانستان رو به وخامت است و اقدام های قویتر و موثرتر بینالمللی نیاز فوری به شمار میرود؛ اما طالبان بصورت مکرر گفته اند که “حقوق زنان، یک موضوع داخلی است” و ربطی به جامعه جهانی ندارد.
هرچند حکومت ایالات متحده بر شماری از وزیران و اعضای کلیدی طالبان که مرتکب نقض حقوق بشری افغانها شده است، تحریمهایی را وضع کرده و در اواسط ماه قوس سال گذشته خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر حکومت طالبان را به دلیل نقض جدی حقوق بشر در رابطه با سرکوب زنان و دختران، از طریق محدود کردن دسترسی به کار زنان و آموزش دختران به فهرست تحریمها اضافه کرد؛ اما این گونه تعزیرات تا حال کارساز نبوده و بعد از این هم نخواهد بود.
منطقی این خواهد بود که کشور های منطقه و جهان بدور از رقابت های سیاسی، نظامی، اقتصادی و بازی های جیوپولیتیک، برای نجات مردم افغانستان به گونه ی جدی دست بجنبانند. با تاسف که جهانیان تا کنون به رنج های بی پایان مردم افغانستان چندان توجه نکرده اند. جهانیان تا کنون به توصیه ها به یک گروهی پرداخته که رهبران آن با کیبل و چماق و صدور فرمان ها تیغ از دمار مردم افغانستان بیرون کرده اند.
طالبان در حالی پیهم به صدور فرمان های زن ستیزانه دست می سازند که بیکاری، فقر و تنگدستی کمر مردم را شکسته و هر روز صف های گدایان در مقابل نانوایی ها افزونتر می شود و اوضاع عمومی هر روز در افغانستان اسفبارتر و غمبارتر می شود. در همین حال برنامه جهانی غذای سازمان ملل در گزارشی گفت، خانوادهها به هدف تأمین مصارف زندهگی، آخرین داراییهای باقیمانده خود از قبیل حاصلات، مواشی و وسایل زراعتی را فروخته اند. گرسنگی یک سوم مردم را تحت تأثیر سطوح بالای سوء تغذیه قرار داده است. بر اساس آمار دفتر هماهنگی امور بشردوستانۀ ملل متحد (اوچا) بیش از ۲۹ میلیون شهروند افغانستان در سال ۲۰۲۳ به کمکهای بشردوستانه نیاز داشت؛ اما گزارش های بعدی این سازمان نشان میدهد که ۳۴ میلیون شهروندان افغانستان تحت خط فقر زنده گی می کنند.
اما رهبران طالبان بی توجه به رنج های مردم افغانستان، هر روز با صدور فرمانی برای زندانی کردن زنان در خانه تلاش می کنند. این در حالی است که شماری از رهبران طالبان با این فرمان ها مخالف اند و اما جرات مخالفت علنی با او را ندارند. این بیانگر این حقیقت است که قدرت اصلی در چنگال حلقه ی ملا هبت الله است و از هیچ تلاشی برای بردن افغانستان به عصر حجر دریغ نمی کند. هرچند رهبر طالبان فرمان های زن ستیز خود را شرعی و اسلامی مس خواند؛ اما با روح اسلام سازگاری ندارند. این ناسازگاری در کنار انحصار قدرت به معنای این است که او برای یک ماموریت استخباراتی توظیف شده که دین اسلام را به مسخره بگیرد و و آن را ابزار تخدیر ملت ها جلوه بدهد. او در واقع سرگرم انجام ماموریتی در بدل پول چند میلیون دالری است که قدرت های جهانخوار با هزینه های میلیارد ها دالری به آن دست نیافتند. رهبر طالبان در واقع مصروف بسر رساندن پروژه ای است که مارکس با توجه به علم ستیزی، آگاهی دشمنی و دین ستیزی کلیسا در قرون وسطی، دین را افیون ملت ها خواند. مارکس باور داشت که کلیسا دین را به ابزار تخدیر ملت ها بدل کرده است. فرمان های ملا هبت الله زیر ردای دین در واقع همان افیون توده ها است. این فرمان نه تنها ننگی بر جبین این گروه تا پای تاریخ خواهد بود؛ بلکه ننگین تر از آن بر جبین آنانی است و خواهد بود که به دلایل قومی و زبانی در برابر طالبان سکوت اختیار کرده اند. زیرا دفاع از یک گروه و باور های من درآوردی آن به نام دین نه تنها جفا در حق انسانیت؛ بلکه جفا و خیانت بزرگ تر از آن به همان دین است. آنهم دینی که انسان را به کشتار، بیرحمی، قساوت و خشونت می کشاند و عام ستیزی و آموزش ستیزی سرلوحه ی رهبران آن باشد؛ آن دین جز افیون چیز دیگری بوده نمی تواند. ولتر از پیشگامان مبارزه با دین در عصر روشنگری میگوید: با کسی که معتقد است با کشتن شما به بهشت میرود نمیتوان بحث منطقی کرد؛ زیرا چنین انسان تخدیر شده است.
چنین دینی آنقدر تخدیر کننده است که حتا ارزش های معنوی را در انسان سرکوب میکند. معنوی بودن را نباید با مذهبی بودن یکی پنداشت. مذهبی بودن به معنای چشم و گوش بسته بودن و به طور کامل فرمانبرداری از آن چیزی است که دین میگوید اما معنویت یعنی احترام و اعتقاد به تمام قواعد اخلاقی و انسانی مانند، صداقت، عدالت، درستی، احترام به حقوق انسان ها و حتاحیوانات. یک انسان در هر حالی می تواند، یک انسان معنوی باشد و اما مذهبی نباشد. از همین رو است که مولانای بلخ بزرگ ترین عارف شرقی می گوید: “ملت عشق از همه دین ها جداست – عاشقان را ملت و مذهب، خداست”
با تاسف که طالبان نه انسان های مذهبی اند و نه هم انسان معنوی؛ زیرا طالبان نسبت به دین اسلام نگاه ی افراطی دارند. بنابراین نگاه ی افراطی هم مذهبی بودن و هم معنوی بودن را جریحه دار می سازد. چنانکه از فرمان های طالبان زیر چتر دین فهمیده می شود که رهبر طالبان نه به ارزش های اسلامی باور دارد و نه هم معنوی چون ث، آزادی، عدالت، صداقت و احترام به حقوق انسان ها. هرگاه آخرین فرمان رهبر طالبان در روشنایی دین به تحلیل گرفته شود، نه تنها با روح اسلام سازگاری دارد؛ بلکه با بنیاد های آزادی، عدالت و حقوق انسانی در مخالفت قرار دارد. در فرمان جدید طالبان عمق انسان ستیزی و نفرت پراگنی دینی رهبر آنان را می توان درک کرد و دشمنی او را با کرامت انسانی انسان و به اصول های عدالت و آزادی بوضوح می توان درک کرد. این فرمان جهان را برای زنان تاریک و افغانستان را برای آنان به جهنم بدل کرده است. هرچند صدور چنین فرمان از سوی رهبر یک گروه ی تروریستی که انفحار، انتحار، خشونت بر زنان و حرمت شکنی، به فرهنگ آن بدل شده است، چندان غیر قابل تصور نبود؛ اما سکوت افراد قوم گرا،گسترش روابط شماری کشور های منطقه و واکنش غیرموثر کشور های غربی بویژه امریکا برای مردم افغانستان بویژه برای زنان این کشو شگفت آور و پرسش برانگیز است. یاهو