به جوانان عزیز کشورم! : داکتر ملک ستیز

این درس زندگی‌ام را از دنیای آموزش و فراگیری با شما شریک می‌سازم. شاید روزی به درد تان بخورد. این درس نتیجه سال‌های دراز درس‌خواندن و درس‌دادن من است و به خون جگر بدست آمده است. اما حالا این درس را برای سه دقیقه مرور کنید و اگر از آن چیزی آموختید با دیگران شریک سازید.

من سه نوع دانش‌جو را می‌شناسم.

۱. دانش‌جوی فعال

این دانش‌جو به مفاهیم یک درس و بحث‌های دانش‌گاهی توجه دارد. حتا قبل از آغاز بحث به ساختار و اجندا آن توجه کرده است. او در جریان بحث مفاهیم را با تحلیل آموزگار، متخصص و سخن‌ران به بررسی می‌گیرد. این دانش‌جو پرسش‌های در ذهن خود از جریان بحث می‌پرواند و تلاش دارد تا به آن پاسخ یابد. در بحث‌های حضوری دانش‌جوی فعال حتما پرسش‌های را مطرح می‌کند و در جریان بحث یادداشت می‌گیرد. او در ختم بحث عمل‌کرد آموزگار، سخن‌ران و نقش خود را در بحث به چالش می‌کشد و ارزیابی می‌کند.

۲. دانش‌جوی کم‌تر فعال

او کسی‌ست که به بحث دلبستگی دارد ولی ذهنش را بسیار مشغول چالش‌های بحث نمی‌کند. او در این تلاش است تا از فحوای بحث برداشت‌های خود را بدست آورد و به آن اکتفا کند. او در پی پرسش‌ها نیست و بر گفته های آموزگار و سخن‌ران نگاه و گوش مروری و سطحی دارد. این نوع دانش‌جویان کم‌تر یادداشت می‌گیرند. آنان شرکت در بحث را یک وجیبه‌ی اخلاقی و گاهی رسمی می‌پندارند تا یک فرصت فراگیری. این‌کار سبب می‌شود آنان جلوه دهند که دانش‌جوی فعال هستند. اما در واقعیت دانش‌جوی کم‌تر فعال هستند.

۳. دانش‌جوی غیر فعال

این نوع دانش‌جویان نه به مفاهیم و نه به آموزگار و سخن‌ران بذل توجه دارند. این گروه برای یادگیری و مشارکت در بحث شرکت نمی‌کنند. حضور آنان صبغه و هدف دیگری دارد. آنان در جریان بحث‌ها یا مشغول تلیفون هم‌راه خود هستند یا این‌که حواس شان کاملا جای دیگری است. حضور آنان در بحث‌ها، فرصت دیگران را که زمینه حضور در بحث را نیافته اند، می‌گیرد. آنان نه به خود و نه هم به دیگران مفید و جالب هستند.

نتیجه

دانش‌جوی فعال با حضور در یک بحث با کوله‌باری از دانایی و توسعه برمی‌گردند. او کسی‌ست که زمان، فرصت و مکان را به خوبی استفاده کرده و صاحب دستاورد بزرگ در مدت کوتاه شده است. او برنده اصلی در دنیای آموزش و فراگیری است.

دانش‌جوی کم‌تر فعال دانایی کم‌تر و تجربه بهتر آموخته است. او با آشفتگی ذهنی در بحث‌ها کم‌تر مشارکت داشته است تا روش‌ها و نظریه ها را بیاموزد. اما برای تظاهر حضور فزیکی خود تلاش کرده است تا به فحوای بحث توجه کند. در واقع او با تجربه بهتر از بحث به خانه برگشته است، اما دانایی ذهنی او تغییری نکرده است.

دانش‌جوی غیر فعال بازنده اصلی دنیای فراگیری ‌است. او نه از آموزگار یا متخصصی که به عنوان سخن‌ران آمده چیزی آموخته است، نه از فرصت زمانی و مکانی چیزی برداشت کرده است. هم‌چنان او نتوانسته است ذهن پریشان خود را متمرکز به بحث سازد از این‌رو هیچ یادداشت ذهنی و نوشتاری را با خود نبرده است.