نگاهی به زندگی الحاج شاهپور شهاب و اظهار تسلیت بر خانم شهاب و فرزندانش

زندگی  چیست  خون  دل  خوردن
زیر  دیوار  آرزو  مردن

نمیدانم تحویل لیل و نهار به چه سرعت  در حیات  بشریت محاسبه  میگرددُ انسان با کوه  ی از آرزو ها در زندگی کار وپیکار مینماید  همینکه  به  عقب مینگردُ  شب  وروز در عمرش  محاسبه  گردیده  است.  با تصدیق  از شعر  فوق در  زیر  دیوار  آرزوها میمیردُ بلی  هموطن آفتاب  آرزوهای  الحاج  شاهپور شهاب  بتاریخ  دوم  حمل  «۱۳۹۱« هش در  عقب دیوار آرزو  های  ناتمامش غروب  نمود.  انالله و انا الیه  راجعون – غریق  رحمت  خداوند باد.
شاهپور شهاب  فرزند شهاب الدین  بتاریخ  ۱۵ مارچ  سال (۱۹۵۴)میلادی  در ده  افغانان  کابل  چشم  بجهان  گشود ُ او مکتب  ابتدایی را تا صنف  هفتم  در لیسه استقلال  تمام  کرد و شامل  لیسه عالی  میخانیکی  کابل  گردید باسند فراغت  معاون  انجینیر از لیسه  مخاینکی  فارغ  و بصف  مامور رسمی  در پروژه  انکشافی  تلویزیون  افغانستان تقرر حاصل کرد  و  مانند سایر  کار مندان بمنظور فعال  شدن  تلویزیون  زحمات زیاد را  متقبل  گردید در آنزمان  پروزه  تلویزیون  برای  فعالیت  نشراتی  به  شدت  کار و پیکار  مینمود  تا در سالگرد  جمهوری  «شهید  محمد  داوود  » بنشرات  از  طریق  تلویزیون آغاز گردد که  بدبختانه  شهید  داوود  خان  نیز ثمر از آن  ندید آرزوهایش  نا تمام  ماند.

بدبختانه  که  با آغاز جنگ  تلویزیون فعال گردید و مرحوم  شاهپور شهاب با  ژورنالستان تلویزیون  در ولایات  متخلف  کشور برای  جمع  آوری  مطالب  از کوشه  کنار وطن  و از حوادث  و روی داد های  جنگ ُ  زندگی  مردمش سفر مینمود و حوادث  داغ روز  را بتصویر  میکشید.     شاهپور شهاب  در سال «۱۳۵۹»هش- با خانم  فوزیه امانزی  نطاق  ورزیده  رادیو تلویزیون  ازدواج  نمود. با آغاز زندگی  مشترک  مسوولیت  های شان  بیشتر گردید آنها دوشادوش همدیگر  مصروفیت  و فعالیت  شباروزی  در تلویزیون  داشتند و از هیچ  گونه  همکاری  در آن  شرایط  پر حادثه  و دشوار که  هر لحظه تلویزیون  نشانه  راکتهای  کور بودُ دریغ  نورزیدند و حتا  اولین  طفل شان  را با خود در هنگام  اجرای  وظایف  شبانه در مرجع  وظیفه  میآوردند.
آخرین  وظیفه  مرحوم  شهاب در  زمانیکه  وطن را ترک  میکردُ مدیرت عمومی لایت  تلویزیون  بود که در اثر جنگهای  داخلی سال  (۱۳۷۱)هش – بدیار بیگانه «اوزبیکستان» رفت و مدت  (۱۳) سال  در حالت  بی سرنوشتی  بسر برد و برای بازگشت  به  آغوش وطنش از خدا طلب  صلح  وآرامش  میکرد اما نمیدانست که تقدیر   سرنوشت  اورا در قاره  ی   دورتر گره  میزند و بتاریخ « ۱۴- جون  سال ۲۰۰۴ » میلادی  روانه  امریکا میگردد. زندگی در امریکا که در حال  هجرت که همه  افغان مهاجر طعم  تلخ هجرت را چشیده  اند ُ او نیز  با همسر نازنینش  « فوزیه  جان »  و فرزندانش در یکی  از شهرهای  امریکا مسکن  گذین  گردید با طعم  تلخ  هجران  قایق هجرت را در بحر  آرزوهایش به پیش  راند و با پشتکار و زحمات  صادقان  برای احیای  زندگی مجدد در امریکا تلاش فراوان کرد تا زندگی آبرومندی  برای  فرزندان شان  برآورده سازند.  اما میدانیم که آرزوهای انسان  پایان  ناپذیر است و هیچ  کس آخرین  پله امید هایش  را نپیموده  است  اما خوش بحال  آنکه  بعد از طواف  خانه  خدا جان به  جان آفرین  بدهد. بلی الجاج شهاب  مرد  صدیق و خداپرست با همسرش بتاریخ  اول  مارچ  (۲۰۱۲)  عزم  طواف  خانه کعبه  نمود  بعد از  ادای  حج عمره بتاریخ  ۱۶ مارچ  در آغوش  خانواده  اش برگشت و بتاریخ  (۱۷)مارچ  با فرزندانش  سال  روز (۵۸) سالگی  تولدش را تجلیل  نمود و همچنان  تارخ  (۲۰) مارچ  سال  نو (۱۳۹۱) هش- را با خانواده اش تقویم سال جدید را با مسرت  شاد باد گفت و بدون  آزار در بستر خواب  در اثر سکته  قلب  جهان  را وداع کرد.  این خبر تکان دهنده  که یقیناٌ برای هر انسانیکه دوستش را از دست میدهدُ باور نکردنی  و جبران  نا پذیر است ُ بخصوص برای  همسر و فرزندانش چه  طاقت  فرساست  که پدر از خواب بر نخیزد.

فوزیه  جان  نازنین!  

شما که  رفیق  زندگی او بودید با تاسف دست اجل  مجال  ادامه  این راه  دراز  زندگی  رااز همسرت  گرفت ُ نباید خود را تنها احساس کنید همه  دوستان در این  الم بزگ با شما شریک  میباشند.
مرحوم شهاب  مرد خوش قلب ُ صدیق  و مهربان بود آیینه شفاف  از اعمال  نیک که از خود با تمام مصروفیت  های  شباروزی  با کارمندان  رادیو  وتلویزیون ملی ُ ازخود بجا گذاشته استُ  خاطرات  نیک  و فراموش  نا شدنی میباشد. هیمن  حالا  که  چند سطر را مینویسم  مرحوم  شهاب با همان  مهربانی و محبتُ  جلوه گر چشمانم گردیده  است.  اما نباید فراموش کرد که تلاش بشر برای بقای جهان  بشریت  است نه برای  عمر  فانی.   زیرا هر انسان برای  وظایف ی  بدنیا میآیند و میروند از خود  نسل  بجا میگزارند تا قافله  بعدی  را آنها بدوش بکشند.

شما خانم  شهاب ُ با شهامت  فرزندان  تان را در آغوش  پرُ محبت تان  بفشارید و آنهارا در روند زندگی  یار و یاور باشید.  قامت رسای  تان را خمیده  نباشد زیرا زندگی  خود  یک  آزمون زمانه  است و شما نتها نیستید ُ پنج شهاب دیگر در زندگی  تان  حضور دارند و نتها حضور فزیکی مرحوم  شهاب  را از دست  دادید  مگر روح  بزرگ  وی  همیشه باشماست.  سعادت  زندگی  شما و شاد بودن فرزندان تان  روح  شهاب  را شاد  میسازد.
بار دیگر تسلیت  خودرا  برای  شما خانم فوزیه شهاب  و فرزندان تان  فرشته  شهاب  ُ بهشته شهابُ مدینه شهاب ُ مروه  شهاب  و امیده  شهاب  و باقی تمام خانواده  شهاب  در افغانستان و تمام  کارمندان  رادیو  تلویزیون  ملی که مانند یک  خانواده بزرگ  ایام  پر افتخار در شرایط  سخت و دشوار مادروطن  در زیر  راکتهای  منافقین سپری نمودیم  خاطرات فراموش  ناشدنی میباشدُ عرض  نموده  صبر جمیل برای  تمام  عزیزان میخواهم.   روح  الحاج  شهاب  شاد و فردوس برین  جایش  باد.