بمناسبت فرار سیدن سال نو هجری شمسی

بسم الله الرحمن الرحیم

تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ.

 در چهره‌هایشان طراوت و نشاط نعمت را می‌بینی و می‌شناسی!

هموطنان گرانمایه  و عزیز!

حمد و سپاس بیکران مرخدای جهان وجهانیان را که انسان را در بهترین تقویم آفرید. زیبائی و طراوت را  درهمه چهره ها نقش بست و حیات و هستی را در زمین سامان بخشید.

اکنون موسم بهار فرامی رسد و هموطنان به استقبال سال نو می روند. چنانکه طبعیت از سردی و خفتگی سر بیرون می کشد وحیات جدید می یابد و با خجستگی وعطر و شادابی وسرسبزی ماحول خود را شادمان و پررنگ ومعطر میسازد ، امید محکم داریم که وطنداران ما با سازندگی فکر و فدارکاری عمل فضای اخوت ، برادری، صفا و صلح را دروطن فراهم نمایند و یک دیگر را شاداب وخرم سازند تا مجالی برای پیر وبرنا میسر گردد که سال نو را با نیکوئی و خوشنودی ضمیر وپرهیزگاری از اعمال ناشایسته اخلاقی و خشوع در برابر حضرت باری به استقبال روند وکام خود از دنیا بگیرند وتوشه برای عقبی برچینند.

میدانیم که جباران و ستم پیشگان اجنبی بار وسامان از ملک افغان برمیکنند و با همه نیروی مادی که درپی قید وبند مردم بودند ،شرمنده و خوار سرزمین افغان ترک می کنند و ما را که درمصیبت جنگ وخون دچاریم به صد افسون سیاست درمیدان نصرت تنها میگذارند. پس اکنون وقت آن رسیده که چاره ای کار خود با عقل وفراصت بکنیم تا از مصیبتی به معصیتی و ازرشادتی به رذیلتی سقوط نکنیم.

مصیبت جنگ است ومعصیت استمرارجنگ. رشادت همان مقاومت دربرابر بیگانگان وچپاول گران است و رذیلت ریختن خون هموطنان. البته انصاف و عدالت ، ایثارو فداکاری اوصاف مردمان آزاده است. این اوصاف تجلی خصایص کردار مطبوع وشایسته  مردمان ملک افغان است ، پس نیکو بدانیم که این خصایص را درقول وعمل حراست کنیم و مایه و سرمایه معنوی به اخلاف خود بمیراث دهیم که رمز عمران و بقای ایمانداران بالترتیب بعد از اسلام وایمان احسان است.

درخصوص سیاست و قدرت چنان کنیم که خجستگان و آزادگان می کنند. یعنی ایثار واحسان را به نسیان نسپاریم که امر الهی و خلق نبوی است. عدالت را ازسیمای مردم برخوانیم و برسفره آزادی و مهرورزی همه را دعوت کنیم تا قرصی جوینی مگر ازدست خودمان بخورند وبرسفره بیگانگان بی مروت و جباران بی اصالت  ننشینند و آب زلال آزادی را ازکوزه افغانی بنوشند و حاسدان ملک و دین را بحیرت وانهند و قساوت پردازن و ظلمت پرستان را به حسرت وادارند.

بیائید مژده بهاری را با پیمان صلح پایداردرسراسر مملکت دف زنیم و آن پیمان را وثیقه ناموس افغان پنداریم و بجد بخاطر جلوگیری از خون ریزی و جنگ با همه نیروی طبق قرارداد جمعی از آن پاسداری کنیم. این چنین کاری صرف با موعظه سامان نمی گیرد ، لزوم تدبیر وتنویر دارد. خبرگان تنویرمی کنند و سیاست ورزان باهمت تدبیر کنند. از هر کنجی و از هر صفی آواز مفاهمه و مراوده سر زده ، لیک مقصود اصلی ملت یعنی چاره اساسی محجوب است. باعقل و حکمت و متکی برلازمه های عصر و ثوابدید منفعت همگانی درجو همکاری منطقوی و هماهنگی تدابیر بین المللی چاره اساسی را از حجاب برکشیم و ملت افغان را به وادی پرطراوت صلح رهنمون گردیم.

البته این راه بس پرمغیلان است و پیمودن آن کار دلیران و شیران افغان است. بدانیم که رزمندگی و دلیری دربرابر بیگانگان پرارج و میمون است و دربرابر پیوستگان و دوستان وهموطنان درندگی محض است.

 حکمت آن است که میان گِل و گُل تفکیک کنیم. گِل را به پا کوبیم و گُل را درگلستان افغان حراست کنیم که هر بن آن عطری دارد و هرورق آن رنگی که میان ما شادمانی می آفریند.

وارستگان روزگار کسانی اند که انسان را مکرم می انگارند. درتعمیم عدالت و انصاف اکنون ازنهایت احسان و بردباری کارمیگرند و به امانت ملک وملت خیانت نمی ورزند و درهمه امور خدا را ناظر اعمال میدانند. و ایمان دارند که در روزواپسین صرف نیکوکاران چهره پرطراوت و مشعشع دارند.

بااحترام

محمد عظیم آبرومند

سخنگوی کمیسیون صلح و آزادی برای افغانستان

30 حوت سال 1391 هجری شمسی   مصادف به 20 مارچ 2013 میلادی .