از طریق رسانه ها آگاهی یافتم که دولت افغانستان تصمیم دارد هشت ثور را بخاطر پیروزی مجاهدین تجلیل نمایند میدانم ممکن عده ای از این نوشته ام آزرده و تعداد این حقیقت تلخ را تائید نمایند به حکم وجدان قلم گرفتم در باره هفتم ثور و هشتم ثور چیزی نوشتم و با شما شریک ساختم امیدوارم قضاوت عادلانه را انجام داده باشم ، هفتم ثور سال ۱۳۵۷ و هشتم ثور سال ۱۳۷۱، دو رويداد متقابل و در عین زمان، دو رويداد مصیبت بار در تاريخ افغانستان است. اما از نظر پيامد، براي قربانيان و آسيب ديده گان، جنگ های هردو رويداد تفاوتي ندارد.
هرچند این دو رویداد هنوز مدافعین خود را دارد، اما اگر یکی آغاز فاجعه است، دیگری کمال آن پنداشته میشود، هردو برای ملت ما رنج و مصیبت، بحران و فاجعه، به میراث گذاشتند. اگر با حامیان هشت ثور در مورد شکست روسها منحیث افتخار ملی موافق باشم اما بنام پیامد جهاد اسلامی هرگز تن در نخواهم داد. چون هیچ نتیجۀ شایسته در مطابقت با ارشادات اسلام، بدست ملت ما نرسید و از نام جهاد و اسلام به نفع کشورهای دور و نزدیک از ملت ما قربانی گرفتند.
همه میدانند، هفتم ثور مصادف با کودتای حزب دموکراتيک خلق عليه جمهوري داوود خان، آغاز خونريزی و آغاز بی نظمی مناسبات اجتماعی و هشتم ثور، سالروز پيروزي گروه مجاهدين در داخل کشور بود. به باور برخی ها هشت ثور، تداوم هفت ثور خوانده می شود. باوجوديکه هشت ثور از سوي دولت افغانستان که توسط فرماندهان و رهبران جهادی رهبری ميشود، به گرو گرفته شده و طور تشریفاتی به عنوان روز پيروزی مجاهدين تجليل مي شود؛ اما از نظر قربانيان و ملت افغانستان فرقي ميان اين دو رويداد وجود ندارد. و این روز را مردم ما به هیچ صورت شایسته تجلیل و افتخار نمیدانند. چنانچه نتايج ناشی از هردو رويداد را ميتوان بطور ذيل به مقايسه گرفت:
– بعد از هفت ثور، مردم ما زیر چکمه های استبداد خورد شدند و بر حریم آبرو و شرف متنفذ، روحانی و سیاستمدار ما، تجاوز صورت گرفت و قتل های دسته جمعی در زندانها، افتخار حکومت مردان آن وقت را تشکيل ميداد. هشت ثور هم با به آتش کشیدن شهر کابل و ویران ساختن خانه ها و بستن مکاتب و مدارس، این سناریو ادامه دارد، بار دیگر مهاجرت٬ فرار٬ یتیمی، بیوه گی دزدی کیبل های برق چور و چپاول سرای شهزاده کشتن ها و بستن ها تجاوزات جنسی ارمغان دیگری بود که از طرف پیام آوران هشت ثور به اين ملت تحمیل گرديد.
– هنوز این زخم التیام نیافته بود که گروه متحجر و ماقبل تاریخ طالبان و به کمک پاکستان بر زخم های التیام نیافتۀ این مردم نمک دیگری پاشيد و باز ادامه همان تراژدی، بازهم کشتن و به دار آویختن، زنده به گور کردن و کوچ اجباری و تجاوز کردن ها ادامه یافت. پنج سال تمام زير نام حکومت “ناب اسلامی”، بدترین و سختترین حالات بر سر مردم تحمیل شد و سیمای اسلام را بشکل ديگری به تصویر کشیدند.
– نمیدانم با کدام شعور و با کدام إحساس، هشت ثور را تجلیل میکنند. تجلیل هشت ثور و هفت ثور، توهین به هزاران شهید و معلول و مفقود کابل و ولایات دیگری کشور است. تجلیل از هشت ثور، توهین به صدها هزار بیوه و اطفال یتیم است که امروز از فقر به سوء تغذیه و بیماری های گوناگون مبتلا و در سرک های کابل به دنبال موتر های آخرين مُدل رهبران بخاطر یک رویپه پرسه می زنند. تجلیل از هشت و هفت ثور توهین به میلیونها مردم مهاجر افغانستان است که در کشورهای ایران و پاکستان و تمام جهان، با تمام تحقیر و توهین شدن ها زنده گی را در آن کشور ها ترجیح میدهند و اما جرأت بر گشتن بکشور خود را ندارند. – تجلیل از هشت و هفت ثور، تجلیل از خشونت و درندگی، گرامیداشت از کشتن، بستن، سوختن و شکستن است. و تجلیل از هشت و هفت ثور، توهین به شریعت غرّای محمدی است. بیائید به جای تجلیل از هشت و هفت ثور، پیراهن سیاه برتن کنیم و عزادار باشیم؛ چرا که این دو تاریخ، تاریخ و حادثۀ کربلای دیگریست در سرزمینی بنام افغانستان. بیائید درین روز تمام شهدای کشور را بحساب بگیرم واز پیش روی ایتام رژه رویم.
– هفتم و هشتم ثور، روزهای اعتراف به گناه و عذرخواهی از ملت است. بلی بالاترین و پُر ارزش ترین شهامت این است تا عاملین و جلوداران این دو حادثۀ نامیمون کشور دراین دو روز تاریخی به گناه های متراکم خویش اعتراف و از ملت مظلوم افغانستان عذرخواهی کنند. همه به قیمت خون مردم وعزت افغانستان برای بیگانگان خدمت کردند. اگر به عوامل و انگيزه هاى تمام تحولات و انقلابات و بحران ها توجه نماييم، چنان درمى يابيم كه ريشه در بيرون كشور داشته و از وراى مرزها، مصايب و مشكلات بذرافشانى شده و آبيارى گرديده است و اين دستان اجنبى بوده كه مدام در اين كشور بحران و تشنج آفريده و دراين سرزمين به گونه هاى مختلف به جولان پرداخته اند و از ما افغان ها استفادۀ ابزارى كرده و بخاطر منافع سياسى، اقتصادى، نظامى و فكرى خود، ما را استعمال نموده اند. شما شکوه و تکبر همسایه ها را از دربدری ما ميتوانيد دریابید.
اگر خواسته باشيم كه ديگر ديده گان ما ويرانى كشور، كشتار مردم بى گناه، مشكلات و دشوارى هاى امنيتى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى را مشاهده نكنند، از حوادث و رويداد هاى گذشته و از اشتباهات و خطاهاى مرموز و غلط كارى هاى پيشين، درس و عبرت بگيريم و متحدانه و متعهدانه برای اعمار جامعه و کشور خود کمر همت بسته کنيم و دست گدائی ما از منابع مالی و نظامی خارجی ها کوتاه شود و ديگر از حضور بيگانگان در کشور خود فراغت حاصل کنيم. فكر و انديشه ما آگنده به گند ديكته ها و تالیفات خارجى ها نباشد، شعور و حس ما از گرو بيگانه گرايى رهايى يابد و حس استقلال طلبى، خود اراديت جويى در وجود سياست مردان اين كشور بيدار گردد و روحيه ايثار و گذشت از منافع شخصى و حزبى، قومى و سمتى به منظور تحقق منافع جمعى و ملى در وجود هر فرد اين ملت زنده گردد. باید بحق اعتراف کنیم که تجلیل از روزهای مصیبت بار، خیانت به میهن و ملت و تداوم رنجهای بیکران است.