تیاتر محلی را گویند که در انجا مردم غرض تماشای نمایشی جمع میشوند و یونانیان اولین قومی بودند که تیاتر را پایه گذاری کردند که در ابتدا تیاتر جنبه مذهبی داشت و مراسم مذهبی را نمایش میدادند. تیاتر در زمان اسکندر اهمیت زیادی یافت و به تعداد تیاتر ها افزوده شد؛ سپس مو سیقی و رقص علاوه بر حرکات نمایشی وارد تیاتر گردید تا اینکه تیاتر بتدریج تکامل یافت و در ایران نیز از زمان پارت و ساسانیان بصورت ساده وجود داشت و نمایشات چوگان بازی و شمشیر بازی نیز اهسته اهسته بصورت تیاتر در آمد.
با تکامل و پیشرفت کار های نمایشی در ایران نوحه خوانی و شبیه سازی در رثای ائمه اطهار علیهم السلام همراه بود و در عصر قاچاریه و صفویه به تیاتر اهمیت زیادی داده شد .
در وطن عزیزما که حصار های تعصبات ا جتماعی سر به ثریا میکوفت و هنر در انظار تحقیر میشد و هنر مندان با دلهره گی و امکانات محدود مادی جگر به دندان میگرفتند؛ درین هنگام تیاتر پاه به عرصه وجود میگذارد و با ابتدایی ترین شیوه هنر تمثیل به نمایش گرفته میشود . زما یکه هنوز شنیدن صدای نطاق زن از طریق امواج رادیوی وقت عصیان پنداشته میشد؛ و جز عده انگشت شمار؛ آن هم با کشیدن چادری به سر به رادیوی افغانستان وقت میرفتند و با صد ها تشویش و هراس دو باره راهی خا نه های شان میشدند و مسلم است که پذیرش زن در تیا تر آن وقت دشوارتر از آن بود چون اجرا نما یشی در تیا تر برای یک زن ا فغان دور از تصور بود و محال پنداشته میشد. و هیچ کسی حاضر به این فداکاری نبود و حتی اشخاصی که علاقه وافر به هنر تمثیل داشتند اجتناب می ورزیدند چون شرایط پر از اختناق تعصبات ا جتماعی از یکسو و کم بهادادن به هنر از جانب دیگر ما نع این علایق میشد و صد ها آرزو در گورستان سینه های تنگ مدفون میشد مگر با اینهمه مشکلات و محدودیت های که موجود بود؛ خانمی روی صحنه می آید و همه سکوت را در هم میشکند و با مشعل تابناک وارد میدان هنر میشود؛ وی حبیبه جان عسکر است که چون عسکر وفادار در اردوی هنر تیاتر نوبنیاد وطن جانبازانه قدم نهاد و به یقین که گذاشتن اولین قدم در چنان شرایط؛ قدمی است که در صفحات تاریخ نقش می بندد و این نقش ماندگار است.
زندگی نامه هر هنرمند برای مردم خالی از دلچسپی نیست و هر کس آرزو دارد تا از زنده گی شخصی هنرمندان بدانند و کسب معلومات کنند. پس شما را دعوت به خوانش زنده گینامه مختصر این هنرپیشه مینمایم:
حبیبه عسکر در سال 1326 در ولایت کا بل در یک فامیل نیمه روشنفکر دیده به جهان گشود و پدرش مرحوم غلام حیدر از جمله رسامان و دیزاین کاران وقت بود که اکثرا به خطاطی و دیزان امکان مقدسه مصروف بودند .
حبیبه جان عسکر در سال 1336 پاه به عر صه هنر نهاد و اولین نما یشنامه که در آن رول اجرا کرد نمایشنامه (عید ارتیست) بود که اثر مر حوم نینواز بود و دایرکت او را مرحوم سید مقدس نگاه به عهده داشت.
از خانم های که درآن وقت با حبیبه عسکر علم برداری هنر را میکردند میتوان از زلیخا جان (نورانی)؛ نور تن(نورانی) و زلیخا جان (نگاه) نامبرد. حبیبه عسکر در دوران زنده گی هنری اش بیش از 600 نمایشنامه را به عر صه اجرا درآورده که شامل آثار داخلی و خارجی میباشد.
حبیبه عسکر در سال 1340 با عسکر (ظفر) ازدواج میکند گرچه ز نده گی شان در ابتدا بنا به نبودن درک درست از همدیگر؛ عدم توافق مکمل و هم تاثیر مداخلات تعصب آور اجتماعی آگنده از ملال و پرابلم بود مگر باگذشت زمان و تشویق مردم از هنرمند و حسن نیت در مقابل هنرمند و پیدایش توافق مکمل بین زوجین باعث حلاوت زنده گی خانواده گی شان میشود که با تولدات فزندان روابط خانواده استحکام یافته و به عشق مبدل میشود .
حبیبه عسکر دو دختر و دو پسر دارد که به نام های ماری عسکر (سرمست) خانم محترم داکتر احمد ناصر سرمست است که تحصیلات عالی در رشته تاریخ دارد؛ ناهید عسکر که فاکولته انجنیری را در کا بل بپایان ر سانده؛ جاوید عسکر ماستر رشته حقو ق بین دول و وحید جان عسکر که تازه دیپلوم شان را در ر شته مهندسی دفاع کرده اند؛ میباشد .حبیبه عسکر فعلا مادر کلان است و الحمد الله چهار نوا سه دارد بنام های:- سودابه سر مست؛ سیاه وش سر مست؛ صدف عسکر و مروارید عسکر که همه بااین هنرمند مهاجر شده در کشور آسترالیا زنده گی دارند.
و ناگفته نماند که هیچ یک از فرزندان حبیبه عسکر مسلک مادر را تعقیب نکردند گرچه در آوایل ماری جان دختر بزرگ شان در بعضی از نمایشنامه ها موفقانه صحنه آرایی میکردند مگر بعدا ترک وادی هنر کردند و شاید یکی از دلایل؛ دیدن مشکلات زنده گی هنری مادرش بوده است.
هنرمند موفقیت بیشتر خود را در نمایشنامه های مادر گورکی؛ مرد خسیس؛ من میمیرم تو زنده میمانی؛ میداند؛ وی در پهلوی کار های تمثیل در تیاتر در رادیوی افغانستان؛ افغانفلم و تلویزیون مرکزی کابل نیز همکار بود که در درام ها؛ نمایشات تلویزيونی و فلم های افغانی موفقانه ظاهر میشد و با همقطاران چون:- مر حوم استاد رفیق صادق؛ استاد بیسد؛ مرحوم حمید جلیا؛ مرحوم مشعل هنریار؛ عزیز الله هدف؛ میمونه غزال؛ رابعه مستمندی؛ عظیم جسور؛ ف عبادی؛ حاجی محمد کامران؛ انیسه وهاب؛ زرغونه آرام؛ سعید اورکزی؛ عبید ورکزی ؛ جمیله ایمن و سایرین همکاران بودند و توانستند تا کنون این مشعل را تابناک نگهدارند.
حبیبه عسکر معتقد است که هنرمند تياتر وقتی میتواند به معراج هنری برسد که از غرور بپر هیزد؛ پشتکار داشته باشد؛ جرات داشته باشد و اخلاق تیاتر مردمی را حفظ کند. وی فعلا کار های هنری نمی کند و به ابتکار عده هنردوست عنقریب فلم مستندی از زنده گی وی تهیه میگردد که ما سلامتی؛ آرامش خاطر و موفقیت های شانرا در تمام عر صه های زنده گی برای شان از بارگاه خداوند لوح و قلم خواهانیم .