در تاریخ بشر وملیت های مختلف حوادث و اتفاقات گوناکون رخ میدهد که گاهی به قیمت جان ومال انسانها تمام میشود، هر چند داد رسی وعدالت خواهی بخاطر احقاق حق هر انسان یکی از پدیده های طبیعی وفطری است که کاروان سعادتمند جامعه بشری را در مسیر وجایگاه قانونی اش قرار میدهد تا حق همگان محفوظ بماند اما این داد خواهی گاهی هم از اثر بی تدبیر وکاربردد شیوه های غیر طبیعی در تضاد به منافع وارزش ها وخواستهای ملی قرار میگیرد.اگر مبارزه بخاطر داد خواهی حقوق افراد باعث صدمه وضیاع حق دیگران گردد دران صورت توقف پروسه وباز نگری مجدد قضیه مورد بر رسی قرار میگیرد.
دوستان گرامی! در تاریخ چند دهه کشور ما شاهد رویداد ها ورخداد های تلخ وناگواریم که عفریت خشونت، تهدید وخود کامگی حقوق عامه ومنافع ملی رابه کام خویش فرو برده، فرد ویا جمعی با خصلت های حیوانی وکشیدن پرده اسلام بر صورت وسیمای خویش با اجرای عملیات انتحاری وانفجاری در اماکن مزدهم و مسیر معابر عمومی جان انسانهارا میگیرد وفضای زندگی بطور عام مورد تهدید قرار میگیرد اینکه اسلام من حیث دین سعادت ورحمت از رهگذر عملکرد اجیران استخدام شده به چه پیمانه صدمه می بیند مسئله است خارج از سنجش وتصور.
در جغرافیای کشور ما ولایتی بنام غور است که مظلومترین ومحروم ترین اتباع کشور در آن زندگی نموده واز ابتدائی ترین حقوق خویش محروم میباشند وهمین محرومیت باعث شده تا عقده های انتقامگیری وانتقام جوئی در سر زمین دل واحساس شان خیلی بیشتر جوانه زند وبا تند مزاجی وبی تدبیری بارور گردد.درست است که جرم وجنایت در طبیعت انسانها نهفته است اما نباید این خصلت بر خوی وخصلت ملکوتی انسانها غلبه کند و ماهیت انسان را زیر سئوال ببرد واگر در موارد چنین حالث رخ دهد که انسان بر انسانی بتازد وحقش را پایمال کند باید داد خواهی وعدالت خواهی هم در همان محدوده ومقیاس باشد نه اینکه بخاطر احیای یک حق صد ها وده ها حق ضایع گردد که این امر نه طبیعی، نه منطقی ونه هم شرعیست.اگر گرفتن یک حق- حق آزادی فکر وعمل را از ملت ومردم بگیرد بهتر است آن حق زنده نشود واگر حیات یک فرد مرگ چندین فرد را در پی داشت باشد بهتر است یکی زنده نباشد.فلسفه قصاص ومرگ یک شخص با خصوصیات وشرائط مشخص باید باعث حیات دیگران گردد واگر مرگ ومیر بیشتر را در پی داشته بشاد حکمت وفلسفه قصاص تطبیق نشده واین حق فرد مشخص مرگ انی ویا تدریجی حقوق دیگران را در پی داشته داشته ویا باعث ایجاد رعب وخشونت شده تهدیدات امنیتی را برای تمام شهروندان افزایش داده درانصورت منافع ملی فدائی خواستها وفشار های شخصی شده که به هیچصورت شایسته وبایسته خواست ملت بیدار با هوش وهدفمند نیست.
در خصوص حوادث أخیر غور به ارتباط شهادت شهریار باید متن فوق را توصیه کنم وبه همه شهروندان عزیزم مشوره دهم اگر توان رفع تهدیدات امنتی وایجاد فضای صلح وآرامش را دارید تلاش کنید والا به بهانه های مختلف دسته تبر دشمنان امنیت وثبات کشور وسر زمین خود غور را دسته نسازید.مانند سال پار در کنار مسئولین ونیرو هیا امینتی به تصفیه وپاکسازی مناطق از وجود مخالفین مسلح بی هدف بپردازید، شما وضعیت امنیتی غور را از جنوب پسابند تا شرق وشمال ولسوالی شهرک واطراف دولینه وتیوره ودولت یار وچهار سده ومرغاب زیر نگاه بیاندازید وبعد فکر کنید برای نهادها سعادت زا یعنی معارف ومکاتب ویا پروژه های باز سازی وکمک رسانی چه مجالی هست که یقینا میگوئید هیچ.. در چنین شرائط ما نیاز داریم نظریات خودرا با مسئولین دست اول ولایت چه والی وچه مسئولین امنیتی شریک ودر راه تأمین امنیت ظرفیت ها وامکانات خودرا بخرچ دهیم.توطئه وتصادم دشمنی وخصومت آب چه که خون شمارا بجوی اسیاب دشمن میریزد.نمونه آن سر گردانی بسیاری از هموطنان ما در کوچه های کابل است از ایشان تقاضا میکنیم هر چه زود تر به غور بر گردند وزحمتی را که در کابل میکشند در غور بخاطر امنیت وثبات تحمل کنند ومسائل واختلافات حقوقی را به محاکم عدلی وقضائی محول کنند بهتر است با حوصله مندی قضیه قتل شهر یار را شورای ولایتی شورای علما و جامعه مدنی ان ولایت با همکاری مقام ولایت دقیق برسی کنند شورای ولایتی وظیفه دارد مردم را بفهماند تا از نا امن سازی وبی ثباتی سیاسی بپر هیزند. به امید وحدت و همدلی همه شما