ابراهيم سلطان، ابوالفتح معزالدين. مغيثالدين، مشهور به ابراهيم سلطان، در سال 796 ق. به دنيا آمد. وي فرزند دوم شاهرخ بود كه از چهارده سالگي در دولت تيموري منصبهاي گوناگون داشت. مهمترين و آخرين سمت او فرمانروايي فارس بود. وي در چند نوبت به كمك پدر خود شتافت و در تمام موارد در نبرد با دشمنان شاهرخ پيروز گرديد . ابراهيم سلطان حاكمي مردمدار و هنردوست بود. در خوشنويسي دستي توانا داشت و بهويژه خط ثلث را به زيبايي مينوشت. شانزده ورق نفيس قرآن به خط ابراهيم سلطان در موزيم قرآن مشهد نگهداري ميشود. در موزيمهاي ديگرازجمله در مترو پوليتن نيويارك نيز قرآنهايي به خط او يافت ميشود .
كتابخانه ابراهيم سلطان از مهمترين كتابخانههاي زمان خود بهشمار ميرفته است. شرفالدين علي يزدي ( ـ 858 ق.)، مورخ نامدار تيموري، به تشويق ابراهيم سلطان اقدام به تأليف اثر مشهور خود ظفرنامه كرد و در اين راه “براي جمع روزنامههايي كه در خزائن سلاطين زمان مضبوط بوده، و تحقيق از معمّرين و شهود عيني وقايع، تحمل و خرج فراوان كرد تا به همت وي تأليف ظفرنامه به اتمام رسيد”.
اثر ديگري كه براي كتابخانه ابراهيم سلطان نگارش يافته انيسالنّاس است. مؤلف آن شخصي به نام شجاع بوده كه هيچگونه اطلاعي درباره زندگي وي در منابع وجود ندارد. فقط به تصريح خود او، از نوادگان پسرکاکاي شاه ابو اسحاق اينجو بوده است. وي در سبب تأليف كتاب مينويسد: گفتند آنكه درباب آداب معيشت دنيا و شروط ملازمت اكابر كبري و آداب صحبت و… كتابي در اخلاق انشا كني به رسم كتب خانه آن حضرت ] ابراهيم سلطان[. اين كمينه نيز به حكم المأمور معذور به اين امر مشغول گشت… اين كتاب، مؤلَّف و محرَّر گردانيد مشتمل بر بيست فصل و نام آن انيسالنّاس نهاد . نسخه نفيسي از اين اثر در كتابخانه مجلس ايران نگهداري ميشود كه، در شمسه ابتداي كتاب، عبارت برسم خزانه السلطان الاعظم الاعدل مغيث الدنيا و الدين ابوالفتح ابراهيم سلطان ديده ميشود.
همچنين نسخه نفيسي از كليات سعدي در كتابخانه كليه پنجاب وجود دارد كه به سفارش كتابخانه ابراهيم سلطان نوشته شده است . رياست كتابخانه او برعهده خواجه نصيرالدين محمد مذهِّب بوده كه منشور كلانتريِ كتابخانه يا همان حكم رياست كتابخانه، صادره از جانب ابراهيم سلطان به خواجه نصيرالدين، را شرفالدين علي در مجموعه منشآت خود آورده است . ابراهيم سلطان در چهارشوال 838 ق. پس از بيماري سختي درگذشت .
الُغ بيگ. محمد تراغاي مشهور به اُلُغ بيگ، فرزند بزرگ شاهرخ، در نوزده جمادي الاول سال هفتصدونودوشش- ق. در شهر سلطانيه به دنيا آمد. از همان كودكي لقب الغ بيگ، بهمعناي شاهزاده بزرگ، جايگزين نام اصلي وي گرديد. در شانزده سالگي، به سمت فرمانروايي ماوراءالنهر منصوب شد. وي تنها فرزند شاهرخ است كه پس از مرگ پدر در قيد حيات بود و به زمامداري رسيد. دوران كوتاه حكومت الغ بيگ، پس از پدر مصروف جنگ و نزاع داخلي خاندان تيموري گرديد و نهايتاً وي بهدست پسرش ـ عبداللطيف ـ در سال 853 – ق. به قتل رسيد.
كارنامه علمي ـ فرهنگي الغ بيگ بسيار درخشان است. وي نه تنها پشتيبان دانشمندان و عالمان بود بلكه خود منجّمي توانمند و رياضيداني برجسته بهشمار ميرفت. مدرسهاي در سمرقند بنا نهاد كه مهمترين فعاليت علمي آن تدريس نجوم بود و در آن افرادي چون قاضيزاده رومي، ملا علي قوشچي، و غياثالدين جمشيد كاشاني به تدريس ميپرداختند. ميگويند الغ بيگ شخصاً استاداني را كه داوطلب تدريس بودند، ميآزمود و برميگزيد او همچنين به جمعآوري كتاب، بهويژه كتابهاي مربوط به علم نجوم و اخترشناسي، براي كتابخانه خود اهتمامي خاص داشت.
غياثالدين جمشيد كاشاني ( ـ 832 – ق.) رياضيدان برجسته (قرن نو ق.)، كه رياست رصدخانه عظيم الغ بيگ در سمرقند را برعهده داشت، كتاب مشهور خود المفتاح في الحساب را براي كتابخانه الغ بيگ تأليف كرد. در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، نسخهاي خطي از آثار قطبالدين شيرازي با عنوان: “فَعلْتَْ فَلا تَلُمْ” نگهداري ميشود كه در صفحه اول آن عبارت زير به خط الغ بيگ بهچشم ميخورد: “لاحوج خلقالله الغ بيگ غفرالله سيئاته”. موضوع كتاب درباره هندسه و رياضيات است و در پاسخ به كتاب يكي از رياضيدانان آن دوره نگاشته شده است.
الغ بيگ هر كتاب را كه در هر مبحث ـ به جز نجوم و رياضيات ـ مناسب ميديد دستور استنساخ ميداد. دولتشاه سمرقندي نقل ميكند وقتي كتاب نگارستان از تأليفات مولانا معيني جويني، كه به سبك گلستان سعدي نگاشته شده بود، بهدست الغ بيگ رسيد بيدرنگ دستور داد كاتبان آن را به بهترين خط بنويسند و پيوسته آن كتاب را مطالعه ميكرد.
در ميان كتابخانههاي سلاطين تيموري، ميتوان كتابخانه الغ بيگ در سمرقند را مفيدتر دانست. علاوه بردانشمندان بسياري كه در سمرقند و اطراف آن بهسبب دانشدوستي الغ بيگ گرد آمده بودند و از كتابخانه بزرگ او سود ميجستند ظاهراً طبقات ديگري نيز به كتابخانه دسترسي داشتهاند. در كتابخانه ملي فرانسه رسالهاي بينام درباره ساختهاي هندسي وجود دارد كه ضميمه نسخهاي از آثار ابوالوفاء بوزجاني است. اين رساله براي كتابخانه الغ بيگ نوشته شده بود تا بنّايان و افزارمنداني كه براي اين شاهزاده تيموري كار ميكردند بتوانند به آن مراجعه كنند.
در منابع تاريخي حكايات متعددي از عدالت و مردمداري الغ بيگ نقل گرديده و از هوش و حافظه او نيز ماجراهاي گوناگوني آمده است. از جمله داستان گم شدن كتاب كه دولتشاه در تذكرهالشعرا چنين آورده است: “الغ بيگ هر جانوري را كه به شكار ميانداخت نوع و تاريخ آن را يادداشت ميكرد. از قضا كتاب گم شد و مستحفظانِ كتاب ترسناك شدند. الغ بيگ گفت غم مخوريد كه همه را از اول تا آخر به ياد دارم. وقتي آن قضايا را كتابت كرد از قضا كتاب پيدا شد. وقتي هر دو نسخه را با هم مقابله كردند، اختلاف به جز چهار پنج موضوع نيافتند”. در مورد موقعيت جغرافيايي كتابخانه الغ بيگ نظر قطعي وجود ندارد زيرا هنوز مشخص نگرديده كه اين كتابخانه در كاخ وي بوده يا در رصدخانه سمرقند قرار داشته است .