چه كسي مي دا نست كه فرود يك گلوله توپ قلب چند نفر را مي درد ؟ چه كسي مي دانست که هرصداي فيرتوپ ، تانک وراکت، فردا به قطره اشكي بد ل خواهد شد و اين اشك چه جگر هايي را خواهد سوزا ند ؟ که بود ميدا نست جنگ يعني سوختن ، ويران شد ن ، آرامش مادري كه فرزندش را با لالايي گرمش در آغوش خود خوابانيده ، نوري ، صدايي ، ريزش سقف خانه و سرد شد ن تن گرم كود ك در قامت خميده مادرچه تاثيرداشت؟ نبود کسي که ميدانست جنگ يعني ستم يعني آتش ، يعني خونين شدن وسرخ شدن جامه اي وسياه شدن جامه اي ديگر. گلوله اي از ميل تفنگ وباماشه کشيد ن تفنگداري با سرعت شليك مي شد و در مبداء به حلقومي اصابت نموده ، آنرا سوراخ كرده و گذر مي كرد ؛ ميدانيد كه ؟ كدام مادر ضجه مي كشد ؟ كدام پيراهن سياه مي شود ؟ كدام خواهر بي برادر مي شود ؟ آسمان كدام شهر سرخ مي شود ؟ كدام گريبان پاره مي شود ؟ كدام كودك در انزوا و خلوت خويش ازدرد جانسوزبي پدري اشک ميريزد.
سالها در كشور، بلندترين صداها صداي تفنگ بود، و غير از صداي اسلحه هر صداي ديگري به خصوص صداي مظلوميت وحق خواهي اكثريت خاموش جامعه در گلوها شكسته مي شد، و طنين فريادها به گوش هيچ شنونده اي نمي رسيد. همين گونه در ميان كشورهاي جهان، افغانستان تنها سرزميني بود كه با حجم زياد سوژه ها، ديدني ها، زيبايي ها و صحنه هاي رقت بار و غم انگيز جنگ و خشونت و ويراني، تصويري كه ازآن خودش باشد نداشت و تصويرگران تنها فاتحان جنگ را چهره آرائي مي كردند. راديوهاي محلي فقط اعلاميه هاي جنگ، و اخبار ملاقات هاي خسته كننده مقامات را پخش مي كردند. با اند وه و درد با گذشت هرروزبا خيلي ازتفنگداران بي رحم وشرور، کشتن ؛ بستن؛ بردن وظلم واستبدا د د ردنا ک ترازقبل د هن مي گشا يد .
با شکست طالبا ن يکبا رديگرمنفعت طلبان ديروزبراريکه قد رت تکيه وا زآزاد ي ، دموکراسي ، تطبيق قا نون و تحکيم پايه هاي دولت نه تنها جلوگيري نموده بلکه با پخش عقايد غير بنيا دگرايي در جامعه شديدآ مخالفت نمودند . اوضاع افغانستان با وجود گذشت سال ها از سقوط طالبان و حضور نیروهای خارجی، نگرانکننده است وناامنی ها همچنان ادامه دارد . نیروهای بيگانه برای تامین منافع وامنیت خود هر اقدامی که بخواهند فراتر از وظایف ، قانون افغانستان وقوانين بين المللي انجام میدهند. ازجانب ديگرفساد اداری بیداد میکند، امنیت رو به وخامت می گراید و دولت درراستای حل مشکلات کشوری عاجر است و برنامه عملی ندارد. شیوع فساد اداری به شکل بی سابقه آن درادارات دولتی، بروزبد امنی ها وزمینه هی گسترش آن وناکافی بودن وغیرموثربودن کمکهی جامعه جهانی و روند بازسازی درکشور. بحران وبد امنی عوامل فساد اداری وحرکت کُند بازسازی ونوسازی ودلیل غیرموثربودن مساعدت های جامعه جهانی به کشورکه باعث بوجود آمدن روحیه مخالفت علیه نظام وسرانجام منتج به بروزمخالفتهای نظامی می گردد، دولت درزمینه رفع این عوامل کوچکترین اقدام عملی انجام نداده است که با گذشت زمان ساحه فعالیتهی تخریبی تروريستان درولایات جنوب، جنوبغرب ، شرق وشمال کشورتوسعه یافته، زمینه ها وانگیزه هی نارضیتی ومخالفت درسایر ولایات محسوس است، فساد اداری به اوجش رسیده، بازسازی ونوسازی بطورلازم آن با توجه به مبالغ هنگفت به مصرف رسیده انجام نیافته است.
اينان همه زاده ائتلاف هاي مصلحتي وزود گذراست که به اساس ضرورت ومنافع شخصي وگروپي انجلم ميگيرد وهيچکدام نسبت به کشورومردم کشوردلسوزي وپابندي ندارند .
اينان که همين اکنون در کرسي قدرت لميده اند ، طي اين سالهاوقبل ازاين جنايات فراواني را انجام داده اند. مشت نمونه خروار- خونین نمودن تضاد های ملیتی، مذهبی، سمتی، لسانی و تخم نفاق کاشتن بین ملیت های برادر افغانستان؛ مهاجرت بیش از یک میلیون نفر دیگر و بیجا کردن ده ها هزار فامیل درداخل کشور، غصب زمین، املاک و دارایی های اقلیت هایی که درساحه نفوذ قومندانان حاکم قرار داشتند، ویران نمودن کامل پایتخت با قتل شصت وپنج تا هشتاد هزارنفروچپاول تمام دارایی های مردم و دستبرد به ناموس مردم، پاتک اندازی راه های عمومی واخذ جریمه، زور پولی، عشروذکات وغیره، ازبین بردن هشتاد درصد مراکز صحی و تعلیماتی وکتاب سوزی های بی نظیر تاریخ؛ پیدایش صد ها هزار بیوه، یتیم و گدا؛ زرع و قاچاق بیش ازنود درصد ازمواد مخدر جهان؛ مساعد نمودن زمینه به قدرت رسیدن سیاه ترین نیروی تاریخ یعنی طالبان و… درین بخش چند مورد را با محاسبات تقریبی ای که صورت گرفته است بطور نمونه ، چپاول ترانسفارمرها، ستشن ها، سب استیشن ها، کیبل ها، ماشین های مونتاژ وغیره ملحقات آن به ارزش پنجاه وهفت میلیون دالرامریکایی که بازسازی آن بيست برابرارزش مصرفی بیشتری را تقاضا می نماید. چپاول و تاراج لین ها، سویچبوردها، چینل ها، ماشین های اتومات، جنراتورها، رادیو ریلی ها، تیلکس ها، عراده جات، ستلایت ها، امکانات مرکز تربیوی، تعمیر های پستی وغیره به ارزش دوصدوپنجاه وپنج میلون دالرامریکایی که بازهم اعمارمجدد شان حداقل بيست برابرمصرف بر می دارد.
چپاول وغارت سیلوی کابل، پشیمنه بافی، پولي تخنيک ، پوهنتون کابل ، اکادمي پوليس ، انستيتوت علوم اجتماعي ،ترانسپورتهاي باربري کاماز،افسوتر، تصدي هاي باربري مواد نفتي ، ترانسورتهاي انتقالاتي اردو، پوليس وامنيت دولتي وهواي، کارخانجات جنگلک، کابل فلز ، رنگ و مواد کیمیاوی سازی، کشمش پاکی، کارتن سازی، پلاستیک و اسفنج سازی،افغان ترکاني ، بس هاي شهري و بس هاي برقي،الکول سازی، یخ سازی، گوگرد سازی، جراب بافی، جاکت بافی، بوت آهو، مسلخ و ده ها کارخانه خورد و بزرگ دیگر به ارزش بیشترازنوصد میلیون دالر که باز هم اعمارمجدد شان حداقل بيست برابر مصرف برمی دارد. چپاول وغارت دستگاه های برمه، کمپریسورها، وسایل نقلیه، لابراتوار های بزرگ، لابراتوارهای محلی وغیره که مجموع خسارات تنها درمرکز به هزاروپهارصد میلیون دالرامریکایی می رسد.
دولت با کارکردهاي ضعيف ، زدوبند هاي توجيه ناپذير،ائتلاف هاي مقطعي ومصلحتي، نه ترسيدن ازخدا وشرم ازمردم وعملکردهاي اساساتي مردم رابه فغان ومخالفين درحال مرگ را دوباره زنده كرد و تروريزم را بارديگربلاي جان کشورساخت. امروز صداي مخالفين نسبت نرمش ريس جمهورازگلوي همنشنينان وي بلند مي شود.
دولت هنوزهم وقت دارد درنبردعليه تروريزم ، استراتژي دقيق ومنظم سياسي و نظامي تدوين نمايد و سعي كند ناراضايان را راضي و اعتماد ازد ست رفته ملت را دوباره جلب نمايد، درغير اين صورت ممكن است بارديگرکشوربرعلاوه طالبان واين باروسيله قدرت پرستاني همنشين دولت به صحنه
جنگهاي خونين مسلحانه تبديل شود وبازهم ملت آواره ووطن پاره پاره خواهد شد . بیکاری نبود مصروفيت سالم ازمواردی است که می توان افزایش فاصله و شکاف بین دولت ومردم اشاره کرده وازسوی دیگرزمینه ناامنی وافزایش حملات انتحاری را فراهم نموده و به سوی نا امیدی می کشاند . همين اکنون وضعیت امنیتی بسیارنگران کننده و وخیم بود به دلیل اینکه ناامنی از مناطق جنوب به سایر نقاط امن کشانیده شده، وضعیت اقتصادی همچنان نا بسامان ومردم ازفقروبیکاری دروضعیت نامساعدی قراردارد. کشت وقاچاق مواد مخدرهمه ساله افزایش یافته، گفته ميشود نود وسه درصد مواد مخدرجهان درافغانستان تولید می شود. درشرايطي که فقروناامني حيات اجتماعي واقتصادي جامعه را تهديد مي کند، افزايش کشتارغيرنظاميان، مردم را به شدت ناراضي کرده است .مردم معتقدند که افزايش نارضايتي عمومي دروطن، بيش ازهمه به تضعيف جايگاه دولت منجرمي شود. زيرا مردم توقع دارند دولت ملي با سياست هاي يکجانبه ناتو وآمريکا مقابله کند. محافل سياسي دولت را به دليل همنوابودن با سياست هاي خشن خارجي ها به شدت مورد انتقاد قرارداده اند. مردم تأکيد مي کنند که مخالفت دولت با سياست هاي غرب وهمچنين افزايش اعتراضات مردمي باعث بدنامي و چالشهاي جدي براي منافع جويانه خارجي ها درکشورخواهد شد. بنابراين اجراي عمليات مستقل خارجي بدون هماهنگي با نيروهاي امنيتي، علاوه بر بروزخشم مردم، جايگاه دولت را نيزمخدوش مي کند.
سال هاست كه امريكا ومتحد ين درکشور حضوردارند اما هنوز هيچ نشاني از ثبات و صلح و امنيت دركشورسراغ نداريم ، زيرا پس ازسقوط طالبان ، بايد بدون درنگ به جمع آوري اسلحه ا قدا م ميگرديد نه تنها اقدامي نشد بلکه دست تفنگدارا ن درنقض حقوق بشر، حقوق زنان، دامن زدن اختلافات قومي و مذهبي، چور وچپاول با زگذاشته شد .
حال نه تنها بر مردم ما بلكه بر اكثر مردم دنيا آشكار گشته است كه با وصف حضور نيروهاي صدوپنجاه هزاري خارجي وادعاهاي بلند بالاي دولت ، هنوز هم کشوربه عنوان يكي ازمراكز فجايع حقوق بشر باقي مانده است، ادامه خشونت عليه زنان، حوادث بيشمار تجاوز، تهد يد وازدواج اجباري توسط افراد مسلح ، افزايش بيسابقه خود كشي وخود سوزي زنان، تهديد فاميلها تا دختران خود را به مكتب نفرستند، سوزاند ن مكاتب د خترانه، احساس ناامني زنان دركار بيرون از خانه، ممنوعيت ظاهر شدن آواز خوانان زن در راديو و تلويزيون، افزايش زنان و بيوههايي كه چارهاي جز گدايي و روي آوردن به فحشا ندارند و… مردم نه تنها خواستار خلع سلاح وحذف نيروهاي جنگ سالار هستند، بلكه اين راه را تنها راه اعاده امنيت درکشور مي دانند.
همين اکنون يك سوءتفاهم مي تواند منجر به كشته شدن صد ها نفر شود وعده زيادي ازمردم را درهول و ترس فروبرد ، زندگي زير سايه يك جنگ سالارهيچ گاه امنيت را براي ميهن تامين نخواهد كرد. اگرقدرت جنگ سالاران و باندهاي مافيايي مواد مخدر تحت حمايت آنها مهار نشود، شرايط فعلي نه تنها امنيت کشوررا به مخاطره خواهد افكند كه مشكلات بسياري را براي نيروهاي خارجي پيش خواهد آورد ويك بار ديگروطن را به کام نيستي خواهد کشاند.
هم اكنون دهها هزار ميل سلاح نزد گروپ هاي مسلح وجود دارد كه عامل نا امني دركشور هستند. اگر سلاح جمع اوري شده باشد، پس اينهمه زورگويي، درگيري، قتل و جنايت چگونه اتفاق ميافتند. همين حالا تنظيم هاي حزب اسلامي گلبدين، جمعيت وارثين برهان الدين رباني، شوراي نظاري پنجشيري، اتحاد سياف ، وحدت ، خليلي ، محقق ،اكبري، حرکت انوري ومحسني و … كاملاً مسلح بوده، واليان و قوماندانان امنيه تنظيمي هريك دهها ميل سلاح دراختيار دارند. سرگروپ ها وبعضي ازفرماندهان و مسوولان اين تنظيم ها دردولت نيز شركت داشته ولي ديپو هاي خود را حفظ كرده اند. چرا اين همه بيدادگري وزورگويي وستيزه جوي درکشوربه پايان نميرسد؟ زيرادرکشورقواي مسلح نيرومند ، ادارات آگاه وبيدارامنيتي ودولت دلسوزنداريم ، متاسفانه اگاهانه ازجانب متحدين غربي سلاح ومهمات کافي بدسترس ماگذاشته نميشودتا مشکلات راازراه برداريم.
سی.ان.ان به نقل از گروه بحران بینالمللی گزارش داد كه تلاش برای اصلاح پولیس ملی به دلیل فساد و فقدان اراده سیاسی با ناكامی مواجه شده و پولیس بهجای كمك به برقراری نظم اجتماعی به مبارزه با طالبان پرداخته است. گروه بحران میافزاید: اردوی آمریكا… همچنان به پولیس بهمثابه ابزار امنیتی كمكی مینگرد بهجای اینكه پولیس را درجای خود كه همان برقراری قانون است به كار گیرد.
با گذشت ده سال، نیروهای آمریكا و ناتو به نام مبارزه با تروریسم همچنان در افغانستان باقی مانده و معلوم نیست كه جامعه جهاني وکشورهاي بزرگ جهاني ودولتهاي منطقوي تا چه زمانی این استقرار را تحمل كنند. تداوم کشتارغیرنظامیان بدست نیروهای خارجی به عنوان یک معضل امنیتی خطرناک و حساسیت برانگیز، باز هم اعتراضات مقامات ومردم افغانستان را در پی داشته است. بمباران های متعدد و حملات پی درپی وگاه وبیگاه نظامیان آمریکا و ناتو درحالی جان و سلامت غیر نظامیان و افراد بیگناه را تهدید می کند که کرزی، برخی از وزرا و مقامات دولتی، نمایندگان پارلمان و سازمان های حقوق بشر داخلی و خارجی،سران و نمایندگان احزاب و جریان های سیاسی بصورت زباني، خودسری ها و اقدامات خشونت بار نیروهای خارجی را محکوم کرده اند.
تکرار کشتار زنان و کودکان و افراد غیر نظامی توسط نظامیان خارجی یکی از مسائل و چالش ها فراروی دولت به شمار می رود و برخی از صاحبنظران معتقدند که باید مقامات دولتی دربرابر حفظ جان اتباع کشور، جدیت و جانفشانی بیشتری داشته باشند وبا روی دست گرفتن سازوکارهای مناسب و قوی جلو اقدامات غیر قانونی نیروهای خارجی و کشتار غیرنظامیان بدست آنان را بگیرند.
بعدازلشکرکشي ايالات متحده آمريکابه افغانستان که بيشترازده سال سپري ميشود وملياردها دالرحيف وميل فرماندهان نظامي پنتاگون وناتوومسوولين نظامي ودولتي افغانستان گرديده وتا اکنون کشورازنيروي مسلح کارامد ود لسوزبرخوردارنيست . رهبري ارگانهاي نظامي مصروف چوروچپاول دارايي عامه وبود ه اند ، کوچکترين توجه ي به نيرومندي وخودکفايي قواي مسلح نکردند.
کسي نيست که ازريس جمهورکرزي بپرسد- که طي اين سالها چه دست آوردي دروزارت دفاع ملي داريد؟ وطي اين مدت نتوانسته ايد قواي مسلح را اکمال وتجهيزنمايد ، درصورتيکه هزاران جنرال ، دگروال ، دگرمن ، جگرن ، بريدمن وبريدگي هاي تعليم يافته وباتجربه جبرآ ازجانب وزارت دفاع به تقاعد سوق گرديده اندوهرروزدست به مظاهره وتجمع ميزنند تاحقوق داد خواهانه شان بگوش مقامات ارگ ومسوولين وزارت دفاع برسد که نميرسد.
باگذشت هرروزساحه حاکميت دولت محدود وحلقه محاصره شهرها تنگ ترومخالفين ازمدافعه به تعرض روي مي آورند اگردرهرکشوري ديگري باشد ، چنين حوادثي به مفهوم ناتواني نظامي وناکارايي مسوولين بلند پايه ارگانهاي قواي مسلح تعبيرشده وريس جمهوروپارلمان دست به کارشده ومقامات نظامي رامورد تنبيه وسرزنش قرارداده وبه محاکم ودادگاه ميکشاند. اما بااندوه ودرد دروطن ما ، ريس جمهوروپارلمان نه تنها مقامات ارگانهاي قواي مسلح رامجازات نمي نمايند ، بلکه مکافات ومورد لطف وشفقت ونوازش نيزقرارميدهند.
امروزپرسونل قواي مسلح بجزازچند عراده موترفورد آمريکايي چه دارند تا به درجه خودکفايي امنيتي برسند؟ قواي مسلح متاسفانه طي اين سالها نتوانست ازسخاوت هاي پنتاگون مستفيد شده ومالک تانک ، توپ ، راکت ، سلاح ووسايط ثقليه وخفيفه شوند. وزارت داخله ورياست عمومي امنيت ملي نيزوضعيت به مراتبها غم انگيزترنسبت به وزارت دفاع دارند. درگوشه وکناروطن روزانه ده ها نيروي قواي مسلح کشته وزخمي ميشوند واماکسي نيست که مسوولين رامورد بازپرس وسرزنش قراربدهد .
طي اين مدت فرارازخدمت عسکري، و كم تجربگي نيروها درمديريت جنگهاي فرسايشي، بی اعتمادی و خود سری نظامیان آمريكا و ناتو وعدم مشارکت نیروهاي محلي درعملیاتها، گسترش حوزه فعالیت طالبان و پیشرفت درتاکتیکهای نظامی آنها، استراتژي جنگ چريكي و خستگي رواني نيروها ، همگی مانع ازعملکرد موثر اردوي ملي در به دست گیری و کنترول اوضاع شده است. بي كفايتي اردو ، پولیس ونيروهاي امنيت ملي دراوضاع نابسامان کنوني ، گسترش روزافزون فساد ونبود استراتژی نظامي ازاعتباروپرستيژاين نيروها کاسته ميشود.
کوشش در جهت ايجاد اردوي ملي و همزمان با آن احياي مليشه بازي ودرپهلوي آنها توسل به مصلحت گرايي همان نتايجي را در بر دارد که تا حال داشته است وتازماني که مصلحت و روز مره گي اساس کار وسياست باشد ،که هست، هيچ نشانه اي از بهبود را نخواهيم ديد. دولت خود را به مصالح گروه هاي گوناگون متعهد مي دا ند و برهمين اساس رو زانه بر نامه مي سازد. با قدرتمندان درون دولت ، با قوماندانان محلي ، نيروهاي محافظه کار ، با جامعه جهاني و… و برآيند آن نيز همين است که هست . در اين ميان آنکه هرگز مورد توجه قرار نمي گيرد ونقشي را که مي تواند برعهده بگيرند ناديده گرفته ميشود اکثريت مردم افغانستان است که ازفقر ومرض و بي سر پناهي و بيکاري رنج مي برند. دوميليون بيکار ، پنج ميليون گرسنه ومريض و… موفقیت آمریکا در افغانستان با اعمال سیاست های نابخردانه درافغانستان، مانند تفتیش خانه هاو بازرسی بدنی زنان و مردان ، توهین به فرهنگ و آداب آن ها و… موجب بازقدرت گرفتن دوباره طالبان گردید که در نهایت آمریکا را مجبور کرده است باب مذاکره را باز کند.
با افزایش شمار سربازان کشته شده آمریکایی در جنگ با طالبان و آشکار شدن ناتوانی دولت کرزی برای کنترول کشور، حمایتهای عمومی بهتدریج از این جنگ کاهش یافت.
برگزاری انتخابات پارلمانی ازدیگر اتفاقات مهم درافغانستان بود. میزان مشارکت، بسیار پایین بود و طبق آمار رسمی تنها حدود یکسوم از واجدین رایدادن، بر سر صندوقها حضور یافتند. همچون انتخابات گذشته مواردی همچون مخدوش کردن آرا و ارعاب رایدهندگان از سوی مخالفين به وفور به چشم میخورد. در نهایت حدود ۲۰ درصد یعنی ۳/۱ میلیون رای بهدلیل تقلب انتخاباتی مردود اعلام شد. تا پایان سال ۲۰۱۰، با رهبری متزلزل کرزی و مقاومت طالبان، دولت اوباما تصمیم گرفت برخلاف وعده پیشین خود، سال ۲۰۱۴ را زمان پایان حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان اعلام کند. هرچند این مهم بیشتر تحت تاثیر فشار افکار عمومی مطرح می گردد. گویا مشکلاتی که آمریکا در افغانستان دارد که بخش اعظم آن را خود بوجود می آورد در راستای این مهم می باشد که حضور آمریکا را در افغانستان توجیه کند.
در سال ۲۰۱۰ برخی از اعضای طالبان، کرزی و مشاورینش برای پایاندادن به جنگی ۹ ساله به مذاکره با یکدیگر پرداختند. رهبران طالبان که برای محافظت ازجانشان هویت خود را محفوظ نگهداشتند، ازطریق نیروهای ناتو وارد این مذاکرات شدند. گفته میشد یکی ازمخالفين دراین مذاکرات ملا اختر محمد منصور، فرد شماره ۲ طالبان در افغانستان بود. بعد از چند هفته مشخص شد مذکور کاسبی ساده از شهر کویته بوده که توانست کرزی و مقامات ناتو را فریب دهد.
همزمان با یازدهمین سالگرد حضورآمريکادر افغانستان و ناتو ارزیابی ها ازوضعیت کشور همچنان در صدر مطالب رسانه ها و محافل سیاسی قراردارد. رئیسِ دفتر نمایندگی کمیته بینالمللی صلیب سرخ در افغانستان از ادامه وخامت وضعیت مردم کشور ميگويد. اشتوکرکه پس ازهفت سال پست رئیس دفتر نمایندگی کمیته بینالمللی صلیب سرخ در افغانستان را ترک میکند گفت، براثر ادامه جنگ ، غیرنظامیان در افغانستان نه در برابر یک خط مقدم که بین چندین خط گرفتار شده اند به طوریکه دسترسی به خدمات صحي برای انان به مشکلی فزاینده تبدیل شده است. حمله به کارکنان وسائط نقلیه و تأسیسات صحي را نمیتوان به عنوان بخشی از روند عادی هدایت جنگ قلمداد کرد و روند امداد رسانی نباید متوقف شود.
ماهنامه آمریکایی پروگرسیو نیز با اشاره به هزینه های جانی و مالی ادامه حضوردرافغانستان نوشت، اگرچه جورج بوش ریس جمهوری قبلی امریکا آغازگر این جنگ بیهوده بود، اما امروز، بی شک سیاست های غلط باراک اوباما رئیس جمهوری این کشور، موجب تشدید جنگ و بحران در افغانستان شده است . جنگ افغانستان، امروز جنگ باراک اوباما است.وی دستور سه برابر شدن نیروهای آمریکایی در افغانستان را داد و او را باید مسئول افزایش شمار تلفات نظامیان آمریکایی در آن سرزمین دانست. امریکا برای انتقام ازسه هزار نفری که دريازده سپتامبر جان باختند، تنها در افغانستان، دست کم بیست هزار قربانی گرفته است. هزاران نفر نیزبر اثر عوارض جنگ، از جمله گرسنگی و بیماری، جان داده و یا معلول شده اند .
اما خسارت جنگ افغانستان، تنها به تلفات جانی محدود نمی شود. جنگ افغانستان تا اینجا برای مردم آمریکایی، ششصد میلیارد دالرهزینه داشته و تقریبا هرهفته دو میلیارد دالر به این میزان اضافه می شود که بار آن، بر دوش مالیات دهندگان آمریکایی است.
دولتمردان آمریکایی می کوشند ، آموزش نظامیان افغان را بهانه ادامه حضورافغانستان قرار دهند . هر روز، بر شمار سربازان آمریکایی که توسط نظامیان افغان کشته می شوند، افزوده می شود. پس اگر به اصطلاح ˈدوستان ماˈ دارند ما را می کشند، چه دلیلی دارد که در آن کشور بمانیم؟ این مجله دلیل واقعی ادامه حضوردر افغانستان را تلاش امریکا برای تسلط برچین در شرق و ایران در غرب و همچنین کنترول راه های ارتباط تجارتي کشورهای آسیای میانه با دریای عمان دانست .