ترقي وپيشرفت کانادا درچه نهفته است؟؟؟ بخش دوم (صباح )

Untitled

كانادا در اتخاذ سياست هاي قومي چند فرهنگي پيشتاز شناخته مي شود و تجربه آن گوياي آنست كه تأثير كلي چند فرهنگ گرايي، ميزان ادغام مهاجران متعلق به اقليت هاي فرهنگي را در جامعه كانادا افزايش مي دهد. در مقايسه با ديگر كشورها، كانادا نسبتا تبعيض نژادي كمتري را در امور مسكن و آموزش دارد. اين كشور تنها داراي نابرابري جزيي قومي در درآمدها و عوايد است و گروه هاي موجود در اين كشور از ميزان مشاركت فرهنگي ،برابري در بازار كار و اتحاديه ها برخوردارند. «كيمليكا» استدلال مي كند كه در حال حاضر مهاجران، به علت بومي سازي، مشاركت سياسي و يادگيري زبان رسمي كشور، همگراتر از وضعي شده اند كه هنوز چند فرهنگ گرايي آغاز نشده بود.

 

علاوه براين، نظرسنجي از فرهنگ هاي اكثريت نشان داده است كه با گذشت زمان پذيرش فرهنگي، تساهل و درك متقابل افزايش يافته است. چند فرهنگ گرايي تركيبي از چهار نوع سياست است: قانونگذاري بدون تبعيض، عدالت شغلي، آموزش زبان و تعليمات فرهنگ و چند فرهنگ گرايي رسمي. هدف هر كدام از اين سياست ها ارتقاي مشخصه هاي مورد لزوم براي گسترش اعتماد، يعني روابط زياد، آشنايي و وفاداريهاي مشترك مي باشد. روابط زياد يكي از اهداف كليدي است كه پشتيبان عدالت شغلي و قانونگذاري بدون تبعيض است. قانون عدالت شغلي حكومت فدرال، كارفرمايان را متعهد مي سازد كه در جذب مستخدمان خود تا جايي كه مي توانند در استخدام زنان، اقليت هاي عمده، افراد معلول و مردم بومي بكوشند. هدف عدالت وظيفوي اين است كه به منظور افزايش روابط بين اقليت ها و اكثريت، گروه هاي تحت نمايندگي را در نيروي كار يك كاسه سازد.

قانونگذاري بدون تبعيض نيز يك هدف مشابه عدالت شغلي را تحقق مي بخشد، هدف تاريخي اين قانونگذاري اين بوده است تا موانعي را كه از ناحيه عملكردهاي تبعيض آميز و انگاره هاي اكثريت در برابر همگرايي ايجاد شده به كمترين حد خود برساند. آموزش زبانهاي انگليسي/ فرانسه به عنوان يك زبان دوم كه از زمان شروع آن، درصد بالايي از سرمايه گذاري برنامه اي (تأمين بودجه برنامه چند ساله) به آن اختصاص يافته است هدفش افزايش تعامل فرهنگي و نيز آشنايي بيشتر است. آموزش زبان و تعليمات فرهنگي ابزارهايي را در اختيار گروه هاي اقليت قرار مي دهد كه براي جذب شدن در فرهنگ اكثريت ضرورت دارند. دولت كانادا، همچنين بودجه برنامه هاي زباني و فرهنگي را تأمين مي كند تا به اقليت هاي فرهنگي جهت حفظ زبان و سنت هاي خويش كمك كند. همچنين اين برنامه ها در راستاي يك منطق ادغامگر به اجرا در مي آيند. به سبب آن كه افراد قبل از آنكه بتوانند با يك زبان دوم تحصيل كنند بايد با زبان خودشان با سواد شوند؛ آموزش زبان با يك زبان مادري، نخستين گام ضروري براي آموزش به زبانهاي فرانسوي يا انگليسي مي باشد. اعضاي اقليت هاي فرهنگي در صورتي كه اطمينان خاطر داشته باشند كه پيشينه قومي آنان با وارد شدن به زندگي عمومي حفظ مي شود احتمالا در زندگي عمومي كانادايي، روابط متقابل آنها با طمأنينه بيشتري صورت گيرد. در اين راستا، سياست چند فرهنگ گرايي، داشتن هويت قومي را به صورت بخش قابل قبول و حتي عادي زندگي در جامعه غالب در آورده است. با اقدامات بيشتر در اين مورد اميد است كه روابط متقابل افزايش پيدا كند.
تعهد به ايجاد يك هويت مشترك و همينطور آشنايي بيشتر و ايجاد وفاداري به صراحت بخشي از سياست «چند فرهنگ گرايي رسمي» كانادا مي باشد. شروع چند فرهنگ گرايي رسمي به صورت يك بيانيه سياسي از طرف حكومت پي ير ترودو در ۱۹۷۱ اعلام شد و در ۱۹۸۸ به عنوان قانون چند فرهنگ گرايي به تصويب رسيد. هم بيانيه و هم قانون مذكور به گونه اي تنوع قومي كانادا را به نمايش مي گذارند كه به تقويت و افزايش همگرايي بينجامد.

اهداف سياست هاي روابط زياد، آشنايي و گسترش اعتماد مشترك را به سختي مي توان صريح تر از اهداف مذكور در پيمان ۱۹۷۱ دولت ترودو توضيح داد، هدف اين پيمان «افزايش تعامل و مبادله خلاق در ميان همه گروههاي فرهنگي كانادايي در درون منافع وحدت ملي بود». حكومت اين تعهد را با پيوست چند فرهنگ گرايي به فرايند تصميم گيري فدرال انجام داده است: تعيين وزير مسئول براي چند فرهنگ گرايي، يك شوراي ماهيتا چند فرهنگي براي مشاوره وزير و يك هيأت مديره چند فرهنگ گرايي در دپارتمان وزارت خارجه كه به ترتيب هزينه تحقيقات، فعاليت ها و برنامه هاي مربوط به اقليت هاي قومي را در كانادا تأمين مي كنند و در فعاليت هاي مربوط به جوامع قومي اقليت درگيرند. به علاوه سازمانهاي فدرال كه مسئول فيلم، موزيم ها، كتابخانه ها، آرشيف ها و راديو و تلويزيون هستند تنوع فرهنگي را ترويج مي دهند. كتاب سال كانادا سالهاست كه در اين كشور به چاپ مي رسد. اين كتاب براي اولين بار در سال 1867 يعني حتي پيش از تشكيل كشور فعلي كانادا زير عنوان Year Book and Almanac of British North America چاپ گرديده و از آن پس تاكنون همچون كشور كانادا پله اي هاي رشد و ترقي را طي كرده است.

خصوصيت شماره اخير كتاب سال اين است كه پس از سالها به همان فرمت اوليه بازگشته است و به صورت يك جزوه اطلاعات عمومي در مورد كانادا همراه با نمودارها، جداول آماري و نيز مقالات تحليلي منتشر شده است.

اين كتاب به همت مركز آمار كانادا Statistics Canada  منتشر شده و به صورت آنلاين نيز در آدرس www.statcan.ca  در دسترس علاقمندان است.

بخشهاي اين كتاب عبارتند از: زراعتي، هنر، فرهنگ و سرگرمي، تجارت، ارتباطات، ساختمان سازي، آموزش، انرژي، محيط زيست، جغرافيه، دولت، بهداشت، عدالت، كار و كارگر، كارخانجات توليدي، درآمد ملي، اعتبارات شخصي، جمعيت و مردم شناسي، قيمتها، صنايع مادر، علوم و تكنولوژي، خدمات صنعتي، شرايط اجتماعي، تجارت، حمل و نقل و توريسم. كشور كانادا كشوري چند فرهنگي است و مي توان آنرا فستيوال فرهنگها ناميد. اين جامعه چندفرهنگي، فرهنگ، هنر، سرگرمي و ورزش را به عنوان بخش مهمي از هويت ملي خود بسيار ارج مي نهد.

خلق آثار هنري سهم زيادي در اقتصاد كانادا دارد. حوزه كتاب و خلق آثار ادبي در سال 2000/2001 تعداد 15800 عنوان كتاب براي اولين بار منتشر شده است و تعداد عنوانهايي كه براي دومين بار و يا چندمين بار جامه نشر مي پوشيدند بالغ بر 12100 عنوان بوده است.

اين ميزان توليد آثار ادبي در اين دوره زماني رشدي معادل چهل وهفت فيصد را نسبت به 1996/1997 از خود نشان مي دهد. كتابهاي كودكان به زبانهای انگليسي و فرانسه رشد قابل توجهي را در تعداد عناوين منتشر شده و نيز فروش اين آثار نشان مي دهد. اين رشد در مورد كتابهاي تجاري نيز قابل توجه است.

در زمينه موسيقي بيشترين تقاضاي بازار براي موسيقي جاز و بلوز بوده است و فروش اين آثار رشدي معادل 45 درصد نسبت به سالهاي 1998 تا 2000 داشته است و اين در حالي است كه فروش ديگر انواع موسيقي با كاهش مواجه بوده است. در سال 2002/2003 تعداد 45635 برنامه زنده اجراي موسيقي غير انتفاعي توسط 600 شركت حرفه اي موسيقي اجرا شده است كه تعداد 14.8 ميليون كانادايي به ديدن اين برنامه ها رفته اند.

اجراي روي صحنه در سالنهاي تئاتر هشتادفيصد اين رقم را تشكيل مي دهد.

ورزش و تفريحات سالم ورزش گلف، هاكي، بيسبال و شنا چهار ورزش اصلي بزرگسالان كانادايي در سال 1998 بوده است. اگرچه كاناداييها ي كمتري نسبت به سال 1992 در اين ورزشها مشاركت داشته اند. نكته جالب توجه در اين مورد اين است كه مشاركت در اينگونه ورزشها با سن رابطه عكس دارد. از اينرو پيش بيني مي شود كه با توجه به روند پير شدن جمعيت كانادا، در سالهاي آينده اين رقم با افت بيشتري مواجه خواهد بود. اين افزايش سن جمعيت موجب شده است كه افراد اوقات فراغت خود را با كارهاي داوطلبانه بگذرانند بنابراين اين روند به سود سازمانهايي شده است كه از نيروي كار داوطلبين استفاده مي كنند.

در سال دوهزار سازمانهاي غير انتفاعي و فرهنگي بيشترين استفاده را از نيروي كار داوطلبان برده اند. اين نيروي كار معادل 273 ميليون ساعت و يا 139500 شغل تمام وقت بوده است.

رفتن به سينما و تئاتر در كانادا پس از يك دهه رشد در 2003/2004 با كاهشي معادل 4.6 درصد :مواجه بوده است. در اين دوره زماني تعداد 118.2 ميليون بليط سينما به فروش رفته است. افزايش تعداد تئاترها و سينماهاي بزرگ با سالنهاي متعدد منجر شده است مشتريان سالنهاي سينما تئاترهاي كوچك و متوسط به نفع سينما تئاترهاي بزرگ كاهش يابد. در سال 2003/2004  تعدادي معادل هشتادونودرصد مشتريان سينما تئاترهاي كوچك و متوسط مشتريان خود را به نفع همكاران بزرگ خود از دست داده اند در حالي كه اين رقم در 1991/1992 تنها معادل شصت وهفت درصد مشتريان بوده است. تلويزيون، راديو و اينترنت تعداد ساعاتي كه كانادايي ها به تماشاي تلويزيون مي گذرانند از سالهاي 1999 تا 2003 به نظر تا حدودي ثابت مي آيد. اين رقم معادل 21.7 ساعت در هفته براي هر كانادايي بوده است. پيش از اين تعداد ساعت تماشاي تلويزيون از 23.5 ساعت در هفته در سال 1988 به 22.3 ساعت در سال 1998 سقوط كرده بود. با توجه به اينكه در سال 2003 معادل 64 درصد خانوارها به اينترنت دسترسي داشتند كاناداييها به دنياي جديدي از هنرهاي ديداري و شنيداري آشنا شده اند و روشهاي جديدي براي گذران اوقات فراغت خود يافته اند. بازيهاي اينترنتي به صورت آنلاين و نيز گوش دادن به راديوهاي آنلاين توجه بسياري از كاناداييها را به خود جلب كرده است و اين امر رو به گسترش است. مصرف كنندگان كالها نيز توجهشان به اينترنت جلب شده است.

حتي براي دسترسي به محصولات فرهنگي سنتي نظير كتب و مجلات و روزنامه ها مردم از اينترنت استفاده مي كنند از اينرو آبونه شدن براي خواندن مجلات و كتب به صورت آنلاين از فراگيرترين خريدهاي اينترنتي در سال 2003 بوده است. مشاغل در حوزه فرهنگ در سال 2001 تعداد 611 هزار كانادايي در مشاغل مرتبط با فرهنگ به كار اشتغال داشته اند. اين رقم معادل 4.1 درصد از نيروي كاركاناداست. رشد سالانه و متوسط اين مشاغل از سال 1996 تا 2001 معادل 3.4 درصد بوده است. اين رشد در مشاغل مرتبط با رسانه هاي نوشتاري، صنعت فيلم و توليد و پخش معادل 2.3 درصد بوده است كه شامل نيمي از موقعيتهاي شغلي فرهنگي بوده است.

از هر چهار نفري كه در حوزه فرهنگ به كار اشتغال دارد يك نفر آنان خويش فرماست و براي خود كار مي كند. كاركنان حوزه فرهنگ بيشتر از كساني تشكيل شده است كه علاقمندند با استقلال و انعطاف بيشتر و در محيط كاري زير كنترل خود به كار مشغول شوند. حمايت دولت از هنر و فعاليتهاي فرهنگي توليد ناخالص داخلي GDP از محل فعاليتهاي  فرهنگي در سال 2002 معادل 39.9 ميليارد دالر بوده است كه رشدي معادل 37 درصد نسبت به سال 1996 هز خود نشان مي دهد. سهم بخش فرهنگ در اقتصاد كانادا تنها 3.8 درصد از GDP در سال 2002 بوده است اين رقم معادل سهم فرهنگ در سال 1996 است.

دولت هنر و برنامه هاي فرهنگي در سطح ملي را تشويق نموده است. اين تشويق از طريق تامين بودجه و حمايت از همه نوع فعاليتهاي فرهنگي از رقص باله گرفته تا توليد برنامه هاي تلويزيوني.  بر روي هم، سه سطح دولت يعني شهرداريها، استانها و دولت فدرال مبلغ 7.3 ميليارد دالر در زمينه فرهنگ در دوره زماني 2003/2004 هزينه كرده اند. اين به معني آن است كه براي هر نفر كانادايي مبلغ 243 دالر هزينه شده است. سهم دولت فدرال 45 درصد، ولايات 29 درصد و شهرداريها 26 درصد اين رقم بوده است.

دولت فدرال بودجه فرهنگي خود را به صنايع فرهنگي نظير رسانه ها ي شنيداري و ديداري، انتشارات توليد فيلم و موسيقي متمركز كرده است. در سال 2003/2004 دولت فدرال مبلغ 1.6 ميليارد در زمينه رسانه هاي شنيداري و ديداري هزينه كرده است. مبلغ 386/2 ميليون دالر در صنعت فيلم و ويدئو و مبلغ 162/1 ميليون دالر در زمينه كتاب و نشريات هزينه شده است. دولت فدرال همچنين بخش هنر را از طريق برنامه هاي ويژه نظير برنامه هايي كه توسط Canada Council of Arts  شوراي هنر كانادا تامين بودجه مي شود مورد حمايت قرار داده است.

اعتبارات استاني بيشتر متوجه كتابخانه ها و اجراي هنري و موسسات ميراث فرهنگي شده است. حال آنكه شهرداريها بيشتر مبالغ تخصيصي خود را صرف كتابخانه هاي تحت پوشش خود نموده اند.

در طول دهه نود اعتبارات فرهنگي با كاهش روبرو بود چرا كه دولت فدرال و دولتهاي ولايتي مقداري از بودجه فرهنگي خود را كم كردند. از سال 1998 در هر سه سطح دولت حمايت از فعاليتهاي فرهنگي افزايش يافت و تا 2002/2003 اعتبارات فرهنگي بيشترين نرخ رشد خود را در دهه گذشته شاهد بوده است.

ازجانب ديگر بر طبق آخرین مطالعات انجام شده، متوسط درآمد خانوار در کانادا در حال حاضر بیشتر از ایالات متحده می باشد. مرکز مطالعاتی WealthScapes گزارش می دهد که در آغاز سال ۲۰۱۲ متوسط درآمد خانوارهای کانادایی به حدود ۳۶۳.۲۰۲ دالر رسید و برای اولین بار از خانواده های آمریکایی که متوسط درآمدی در حدود ۳۱۹.۹۷۰ دالر دارند، پیشی گرفت. عوامل متعددی در این افزایش درآمد کانادایی ها، ممکن است دخالت داشته باشد. دالر کانادا هم اکنون باارزشتر از دالر آمریکاست (به غیر از مقوله قدرت خرید)، و بازار کار در کانادا نیز در خیلی از زمینه ها پررونق تر است، که باعث نرخ کمتر بیکاری در کاناداست. به گزارش ایرانتو یکی از عواملی که باعث رشد بیشتر اقتصاد کانادا نسبت به آمریکا شده است، بازار مسکن می باشد. خانه در کانادا با میانگین قیمتی در حدود ۱۴۰۰۰۰ دالر، گرانتر از قیمت خانه در آمریکاست. دلیل اصلی تفاوت در بازار مسکن در این دو کشور این است که آمریکا از سال ۲۰۰۷ تا کنون از بحران مسکن که اصطلاحا بحران حباب مسکن نامیده شده است، تاثیر منفی بیشتری نسبت به کانادا پذیرفته است.

همچنان برطبق آخرین گزارشات ونکوور، تورنتو و کلگری همه جزء زنده ترین شهرهای جهان محسوب میشوند .
واحد اطلاعات اکونومیست (EIU) گزارش خود را در باب قابلیت زنده گی شهرهای مختلف جهان در سال 2012 منتشر کرد که بر طبق آن، ونکوور، تورنتو، و کلگری رتبه سوم، چهارم و پنجم را به خود اختصاص دادند .
مونترال در لیست EIU، در رتبه شانزده قرار گرفت.
این بررسی سالانه يکصدوچهل شهر در سراسر جهان را از نظر قابلیت و کیفیت زندگی مورد بررسی قرار داده و بیش از سي فاکتور را که در پنج دسته طبقه بندی گشته اند مورد ارزیابی قرار میدهد که عبارتند از : ثبات، بهداشت و درمان، فرهنگ و محیط زیست، آموزش و پرورش، و زیرساختها . سپس این پنج دسته وزندهی گشته و امتیازات از يک تا صد به شهرهای مختلف تعلق میگیرد .
امتیاز ونکوور 97.3 میباشد و اگر عواملی چون نرخ بسیار پایین جرم و جنایت ، عدم در دسترس بودن مسکن با کیفیت و شبکه های جاده ای شلوغ و پرتراکم حذف میگردید این رقم از مقدار کنونی نیز بالاتر میرفت.
به همین ترتیب، تورنتو نیز از مشکلات مربوط به جاده ها، حمل و نقل عمومی و مسکن رنج می برد.

 

ازطرف ديگر تراکم شهری در اغلب شهرهای آمریکای شمالی در حال افزایش است، که برطبق آخرین تحقیقات مطالعاتی این موضوع شامل شهرهایی همچون ونکوور و تورنتو نیز می گردد. برطبق شاخص تراکم تام تام منتشر گردیده، سه شهر بزرگ کانادا نامشان در میان پنج شهر پرتراکم دنیا دیده میشود.بنابر شاخص فوق، متوسط زمان مسافرتهای داخل شهری در هنگام ترافیک ؛۳۳ درصد بیش از زمانی است که درمسیرها جریان آزاد حرکت وجود دارد. عدد مذکور فقط کمتر از لاس آنجلس می باشد چراکه در آنجا متوسط زمان سفرهای شهری ۳۴ درصد بیش از زمان بدون تراکم ترافیک گزارش شده است. پس از این دو شهر سانفرانسیسکو با ۲۹ درصد ، مونتريال با ۲۸ درصد و تورنتو با ۲۷ درصد به ترتیب در لیست شهرهای متراکم، مقامهای سوم تا پنجم را به خود اختصاص می دهند. میزان تراکم شهری در مورد کلیه شهرهای کانادا نسبت به شاخص پیشین ، افزایش داشته است. در شاخص قبل ونکوور با ۳۰ درصد ، تورنتو با ۲۲ درصد و مونترآل با ۲۰ درصد ، گزارش شده بود.تام تام، سازنده سیستمهای حمل ونقل ادعا می کند که این شاخص، بهترین و دقیق ترین میزان سنج تراکم در مناطق شهری دنیاست. این شرکت ، دیتاهایی که در دستگاههای استفاده کنندگان از ۲۶ شهر در امریکای شمالی به دست آمده بود، بین آپریل و جون سال ۲۰۱۲ را برای بدست آوردن این شاخص مورد آنالیز قرار داده است.ر

الف پیتر مدیر ترافیک در شرکت تام تام، در سخنرانی خود گفت: این شاخص تراکم، برای مردم معمولی، صاحبین مشاغل، صنایع و سیاست گذاران، اطلاعات صحیح و بدون پیش داوری جهت تشخیص سطح تراکم در نقاط مختلف شهری را می دهد. شاخص تراکم، مشکلات تراکمی هر شهر را به تفکیک در روز و هفته مشخص می نماید و همچنین می تواند بیان کند چه مقدار زمان در اوج ترافیک برای رانندگی هدر می رود.برای مثال در ونکوور ، راننده ای با میانگین ۳۰ دقیقه رانندگی در روز، سالانه ۸۷ ساعت زمان در ترافیک از دست می دهد. بدترین زمان برای رانندگی در ونکوور ، پنجشنبه صبح و عصر می باشد، زمانیکه ترافیک باعث افزایش ۷۰ تا ۸۴ درصدی زمان سفر درون شهری می گردد.در تورنتو نیز متوسط زمان از دست داده شده در ترافیک سالانه ۸۷ ساعت است. ضمنا بهتر است چهارشنبه صبح و پنجشنبه عصر از رانندگی صرفنظر کنید چرا که در این زمان ۶۵ تا ۷۸ درصد به زمان راننده گي شما اضافه میگردد. در مونتريال بطور متوسط ۹۲ ساعت در سال در ترافیک هدر می رود. این مطالعه برای برخی شهرها نیز خبر های خوبی دارد، مثل ادمونتون و اتاوا که ترافیک در آنها نسبت به فصل قبل کاهش داشت است.در ادمونتون، متوسط ترافیک از ۲۱ به ۱۴ درصد کاهش داشته و در اتاوا سطح ترافیک از ۲۵ به ۲۲ درصد نزول کرده است.

شهر تورنتو به عنوان هشتمین شهر زنده جهان در سال دوهزارودئازده رتبه بندی شده است . این رتبه بندی توسط واحد اطلاعات اقتصادی منتشر شده ، که سالانه شهرها را از نظر ویژگیهایی که آنها را برای ساکنانشان جذاب می سازد مورد بررسی قرار می دهد .
شهرهای کانادا به طور مداوم نمودار این بررسی را تحت تسلط خود درآورده اند . سال گذشته، به ترتیب ونکوور، تورنتو و کلگری رتبه 3، 4 و 5 را در اختیار خود قرار داده بودند . در سال 2012، تورنتو تنها شهر آمریکای شمالی بود که جزء ده شهر برتر رتبه بندی  شده است . دومین شهر آمریکای شمالی ، واشنگتن دی سی است، که رتبه چهاردهم را به خود اختصاص داده است .
امسال ، عوامل بیشتری از قبیل فضای سبز، آلودگی هوا، چند فرهنگی بودن، دارایی های فرهنگی، و پراکندگی شهری  نیز معرفی شده اند . این امر به طور قابل توجهی در روش رتبه بندی شهرها تغییر ایجاد کرده است . با توجه به طرح رتبه بندی جدید، تورنتو برای فاکتورهای فضای سبز، آلودگی، و چند فرهنگی بودن رتبه بالا ولی از نظر پراکندگی شهری و دارایی های فرهنگی، که توسط تعدادی از سایت های میراث جهانی یونسکو در داخل و یا در نزدیکی مرزهای آن تعریف شده بود رتبه پایین تری را اتخاذ کرده است .

مردم كانادا بعضاً به دليل وجود منابع عظيم معدني ، از يكي از بالاترين سطوح زنده گي در جهان برخوردارند . ذخاير فراوان عبارتند از : روي , نيكل , طلا , نقره , سنگ آهن , اورانيوم , مس, كوبالت و سرب , و همچنين ذخاير عمده‌ي نفت و گاز طبيعي و توان عظيم توليد نيروي هيدروالكتريك اين منابع اساسي صنايعي از قبيل پالايش نفت وسايل حمل ونقل , فلزات , مواد کيميايي , آهن و فولاد را تشكيل مي دهد . كانادا يكي از مهمترين صادر كنندگان غلات – به ويژه گندم در جهان است . محصولات ديگر مالداري وزراعتي شامل ميوه (عمدتاً سيب) گاو گوشتي و کچالو است . جنگلهاي وسيع از درختان خانواده‌ي كاج موجب برپايي صنايع چوب خمير كاغذ و كاغذ سازي شده است . حوزه هاي غني ماهيگيري در اقيانوس هاي اطلس و آرام ، كانادا را به بزرگترين صادر كننده‌ ماهي و غذاهاي دريايي تبديل كرده است . اين كشور از بخش بانكداري و بيمه‌ مهمي برخوردار است ، و اقتصاد آن در رابطه‌ي نزديك با اقتصاد ايالات متحد در چهار چوب « قرار داد تجارت آزاد امريكاي شمالي (نفتا) است.

کانادا فعلا جزو یکی از پنج کشور اول جهان از لحاظ اقتصاد آزاد، و با توجه به گزارش جدید از موسسه فریزر بالاتر از رتبه بزرگترین شریک تجارتی خود، ایالات متحده، قرار دارد.
گزارش سالانه اقتصاد آزاد جهان نشان میدهد کانادا خود را در مقام پنجمی در کنار استرالیا قرار داده است .
از ابتدای سال 1990 تلاش بسیاری به کم کردن نقش دولت در اقتصاد کانادا انجام شد که با توجه به روند اقتصادی کانادا کارشناسان پیش بینی میکردند سال گذشته مقام ششم را در رتبه بندی به دست آورد.
روش رتبه بندی اینگونه است که این موسسه، 144 کشوررا براساس 42 پارامتر تشخیص میزان آزادی اقتصادی، از جمله نفوذ و ابتکارعمل دولت ، نظام حقوقی و حقوق مالکیت، قدرت پول ، آزادی تجارت بین المللی و مقررات حاکم انجام می دهد در این رتبه بندی هنگ کنگ همچنان در نقطه بالا، و پس از آن سنگاپور، نیوزیلند و سوئیس قرار دارند. ایالات متحده در حال حاضر در رتبه هجدهم رتبه بندی این موسسه جا گرفته است. فرد مک ماهون، معاون تحقیقاتی سیاست بین الملل رئیس جمهور در موسسه فریزر، به BNN می گوید : ژان chretien … که قرار بود به بال چپ حزب چپ گرا راه پیدا کند نظام سلامت مالی را با کاهش دخالت دولت بسیار ریشه ای تر از مارگارت تاچر و یا رونالد ریگان انجام داد، که این حرکت موجب تعجب بسیاری از مردم کانادا شد. موسسه فریزر در نظر داشت به مدت طولانی مقام “استاندارد اقتصادی آزاد “را در دنیا، به ایالات متحده واگذار نماید. زیرا این کشور تجربه خوبی از کاهش دخالت دولت در پیدایش اقتصاد آزاد را دارد.
بین سالهای 1980 تا 2000، ایالات متحده به طور کلی جایگاه سومین کشور آزاد اقتصادی را در رتبه بندی، پس از هانگ کانگ و سنگاپور داشته بود.این گزارش می گوید به طور پیوسته در طول این دوره از سال 1980 تا 2000، پس از افزایش زنجیره ای در ارتباط آزادی اقتصادی جهان (EFW) سهم ایالات متحده دررنکینگ جهانی کاهش یافت و از 65/8 در سال 2000 به 21/8 در سال 2005 و 70/7 در سال دوهزارده رسید، و به دنبال آن به طور کلی رتبه بندی های زنجیره ای وابسته به ایالات متحده کاهش یافتند. شتابی که باعث شد ایالات متحده، از جایگاه دومی در سال 2000 به هشتمی در سال 2005 و رتبه نوزدهم در سال 2010 رسید.
و گزارش مذکور ادامه می دهد در حالی که آزادی اقتصادی در جهان بین سال های 1980 و 2007 در حال افزایش بود، کاهش آزادی اقتصادی در کوتاه مدت و شاید رفاه طولانی مدت، بحران مالی را به دنبال داشته است.
اما این گزارش می افزایند که حرکت صعودی اخیر در رده بندی جهانی آزادی اقتصادی بسیار دلگرم کننده است.

استفان هارپر، به جمع طرفداران حزب گفت که دولت محافظه کار وی اجازه نخواهد داد که اقتصاد کانادا به عقب لغزش پیدا کند . وی اظهار داشت : اقتصادهای جهانی به منظور دستیابی به موفقیت می بایست کانادا را الگوی خویش قرار دهند. نخست وزیر، در جمع طرفداران حزب بیان داشت که وی مایل نیست که کشور کانادا تحت تصدی وی به عقب پس رفت داشته باشد . هارپر گفت: اقداماتی که دولت وی اتخاذ کرده است ، مانند اصلاح سیستم مهاجرت، گسترش تجارت و اجرای بررسی های زیست محیطی، کانادا را در یک موقعیت بسیار قوی تر از دیگر قدرت های  سنتی اقتصادی مانند ایالات متحده، اروپا و چاپان قرار داده است. قدرت های جدید اقتصادی همچنان به رشد و آنهایی که قدمت بیشتری دارند، شبیه کشور کانادا، به مبارزه ادامه میدهند . استفن هارپر معتقد است تحت دولت محافظه کار وی کانادا برخلاف دیگر کشورهای توسعه یافته به عقب پس رفت نخواهد داشت . موفقیتی که کانادا در حال حاضر داراست آن چیزی است که جهان در آینده به دنبال آن است . تعدادی از اعضای کابینه هارپر از جمله وزیر دفاع، پیتر مک کی ، وزیر منابع طبیعی، جو الیور و جیسون کنی، وزیر مهاجرت در میان جمعیت حاضر بودند . گروهی از نمایندگان محافظه کار مجلس ، سناتورها و وزرای آلبرتا نیز در این نشست حضور داشتند.