شانه ام خالی زهستی،کوله بار من چه شد
غم بجانم آتش افروخت،غمگسارمن چه شد
هرطرف بینم شغالان،دشمنی سرداده اند
آن راد مردان دوستان بی شمارمن چه شد
بوستان آرزو را، باد پائیز تیره ساخت
سبز وخرم پُرشکُوه ، باغِ انارمن چه شد
تارو پود این وطن را روح ابلیس دَم زده
پس کجا است؟ روح پاک کردگارمن چه شد
شام تیره شد فضای میهنم از ابر جهل
آسمانِ با صفا ی، بی غبار من چه شد
رهزنان شمله برسر، برسرِ منبرنشست
جای نطق رهبرانِ تاج دار من چه شد
تا بکی باد خزانی، می وزد در ملک من
با نسیمِ خوش گوارا نوبهار من چه شد
درزمین لاله رویان، دانۀ خشخاش را
جای لاله کشت کردند،لاله زارمن چه شد
چرخ گردون! عادلانه دور بعدی را بزن
تا بپرسم، دشمنان بی وقار من چه شد
مسعود حداد
21 نومبر 2013