خدای بیامرزد بزرگان را و نگهدارد خوردان را. در مسجد نهر درسن قاری صاحب خدا بیامرز عبدالله خان امام ما بود. همه خوردسالان نزد ایشان اساسات خواندن قرءان شریف و همه واجبات دینی را می آموختیم.
بغیر عشق تعلیمی نکردیم
بیامرزد خدا استاد مارا(؟)
ملا مأذنی داشتیم که نامش را خوب بیاد ندارم. اما در غیاب ملامأذن گاهگاهی شخصی مشهور به صوفی بولی؛ اذان میگفت.
این شخص چرا به صوفی بولی مشهور شده بود: او در مندوی و لیلامهای تجارتی بولی میکرد؛ یعنی که به آواز بلند متواتر؛هرکسی برای خرید شئی مورد نیاز که در لیلام گذاشته شده بود و قیمتی میگفت؛ این صوفی صاحب خدا بیامرز؛ اعلان میکرد تا دیگر کسی برای دو بالایی اشاره نمی داد؛ شئی لیلامی به آخرین نفری دو بالایی کرده بود تعلق میگرفت. پسانها صوفی صاحب مرحوم در پشت مسجد شریف پل خشتی دکه ای انگشتر فروشی داشت.
اما در گفتن اذان به ویژه نام پاک الله (ج) را اشتباه میگفت: هل لا و اکبر. روزی پدر خدا بیامرزم حضرت کوشان؛ به صوفی صاحب گوشزد نمود که صوفی صاحب کلمات اذان مبارک را اشتباه میخوانی و شیوه درست خواند آن را برایش بسیار با محبت گفته بود.
پدرم با خنده برایما نقل میکرد: که صوفی صاحب اول خوب گپ های مرا به دقت گوش کرد، من فکر کردم که قانع شده و شیوه درست خوانی را آموخت؛ ولی یکبار با پیشانی ترشی که هیچگاهی از وی ندیده بودم؛ باچهره بسیار جدی گفت: تو مره خیال بیسوادا کدی، اگه ده مکتب نرفتیم، چهل سال پشت قاری (صاحب) سفید، پشت خطیب سرپل مه نماز خواندیم و یاد گرفتیم. تو کتی چندتا کتابهای کافری و انگریزی که خواندی و یاد گرفتی مره تالیم (تعلیم) میتی. مه امیتو که چهل سال شنیدیم، امیتو میخوانم.!
و برای ما پند میگفتند که وقتی می بینید پند و اندرز نیک خیر خواهانه به کسی تاثیر ندارد دستور خداوند را کار بگیرید : واذاخاطب هم جاهلونه قالو سلاما!
حالا می بینینم که این آغه جامد جان کر زای درس و سبقش را از آی اس آی پاکستان و دشمن درجه یک کشور و ملت افغانستان یعنی میا نواز شریف پنجابی؛ که در این سی سال از آنها شنیده و فهمیده؛ سی سال دیگر نیز همان چیز را میگوید و عمل میکند.
دوهزار و پنجصد نماینده و ریش سفید؛ همه ملت افغانستان را دو توت ارزش نداده و با گفتن افسانه سرمنگسک که نخودش ازآن چیزی بدست می آورد و نه ملت افغانستان، و نه اعضای سازمان ملل متحد.
همانند: پسر شوخ چشم خلق آزار سنگ می زند به کوچه و بازار؛هر روز یک دروغ، یک بهانه، یک ناز و یک نخره.
همانند اسلافش بجز ترویج نفاق و کشتن و ترس و ظلم و مال اندوزی ارثی دگری برای آینده ها ندارد.
کسی که نه به عالم دین، نه به دانشمند نه به ریش سفید و جوانان دانشمند به هیچ پند و اندرز گوش نداده و همان سبق های شنیدگی اش را تکرا می کند؛ چه آبرو و چه عزت وچه جایگاهی نزد خداوند(ج) ، هم میهنان و سایر مردم دنیا خواهد داشت.
هر گپ و هر گفته اش به سویه جهانی بهتان و دروغ ثابت میگردد. و هنوز هم چند بی دانش هم رکاب و هم مکتب از او میرویس نیکه می سازند.
از این گروه می پرسم: جناب آقای میرویس نیکه بعد از آن همه کشتن و بستن و برباد دادن؛ چند مکتب، چند نهر آب برای سیراب سازی زمینهای زراعتی؛ چند کتابخانه و قصر وووو به آیندگان میهن که ما و شما باشیم به میراث گذاشته؟
هرکس جواب این پرسش مرا داد؛ نوکرش می شوم. اما با سند و ثبوت نه با افسانه و کلمات.