امضای قرار داد امنیتی بین افغانستان و آمریکا درحال حاضر با موانع بسیاری روبرو است. برخی از این موانع تکنیک های کوتاه مدت رهبری دولت افغانستان و از سوی دیگر توهم آن ها ممکن برای به زانو درآوردن افغانستان در مقطع کنونی بحساب آید اما برخی از این موانع ریشه در مولفه های دارد که ریشه آن در استقلال طلبی های آقای کرزی و زور گویی های مقامات امریکایی در تعین سرنوشت یک ملت نهفته است از سوی دیگر مجموع این ریشه بر میگردد به ساختار سیاسی و اجتماعی این دو کشور نمی توان از کنار آن بی تفاوت گذشت بعضی ها فکر میکنند که رهبری ما در افغانستان به سبب عدم
درک از آنچه که در ما حول ما میگذرد دشمنی و عدم همگرایی و همکاری را نا آگانه بخود خریداری میکند بدون اینکه تحلیل همه جانبه ای از شرایط عینی و ذهنی کشور خود داشته باشید با در نظرداشت همه اما ها اگر عادلانه قضاوت شود سنگ ملامتی را نه باید همه جانبه بر سر افغانستان کوفت دولت امریکا هم نه مرغ بی پر و بال است نه مظلوم چنانچه نه تنها در افغانستان بلکه در هر گوشه از جهان سیاست های رسمی ایالات متحده به وضوح نشان می دهد که آمریکایی ها خودشان را تافته ای جدا بافته از همه مردم جهان می دانند. این باور در مولفه های هویتی آن ها، به ویژه در استثناگرایی آمریکایی در صلاحیت های قضایی بخاطر محاکمه اتباع شان تجلی پیدا کرده است. چنانچه در قرار داد امنیتی با افغانستان رهبران امریکا بدون قید و شرط از سیاست استثناگرایی دفاع کرده اند «ممکن است برخی موافق نباشند، اما من معتقدم که آمریکا استثنا است. چنانچه همه سیاسیون امریکا و استراتیژیست های آن کشور باور دارند ایالات متحده دارای بهترین نظام حکومتی جهان است و آمریکا مشعل دار بشریت” است. و باید دیگران دنباله رو آن باشند. باور خود برتر بینی آمریکایی ها در قالب سیاست استثناگرایی دولت های آمریکایی کاری کرده است که خود را مجاز به هر تصمیمی میدانند و بر معقولیت اگر خوب است اگر بد اسرار دارند امریکایی ها باور دارند اگر افغانستان آروزی صلح و نظام مستحکم را دارد توصیه های اخلاقی و حتی فشار های لازمی ما را بپذیرد آگاهان سیاسی میدانند “هیچ جامعه ای همانند جامعه آمریکا سرسختانه بر جهانی بودن ارزش های خود پافشاری نمیکند ” و … آمریکایی ها در عمر کوتاه کشورشان هزاران مداخله در نقاط دیگر را با همین مبنا توجیه کرده اند. فراموش نشود که هیچ کشوری به اندازه آمریکا نسبت به درگیر شدن در دیگر کشورها حتی زمانی که با آن ها پیمان اتحاد منعقد کرده بی میل نبوده است. و منافع دراز مدت خود را نسبت به آن کشور ها دقیق تر محاسبه کرده است از جمله مهم ترین دلایلی که امضای قرار داد امنیتی بین افغانستان و آمریکا جنبه عملی پیدا نکرده عمق مشکل همین واقعیت است که طرف امضا کننده افغانستان اساسا نمی تواند بپذیرد که صدای دیگری هم در کنار صدای بلند او وجود داشته باشد. بدون تردید آمریکایی هایی که خودشان را برتر از دیگران می دانند و سال ها با کشورهای سست اراده و وابسته مانند سعودی کویت جاپان کوریایی جنوبی قطر خو گرفته اند، نمی توانند اراده ای مستقل را درک کنند. بنابراین یکی از دلایل بن بست در امضای قرار داد بین افغانستان و امریکا برآمده از ضعف آن ها در پذیرفتن واقعیت های موجود افغانستان است. آیا آمریکایی ها درک خود از شرایط جدید جهان ارتقا داده اند؟ آیا نشانه ای مبنی بر اینکه باور به استثنا بودن و سیاست استثناگرایی طور دایمی در رگ های شان وجود دارد . این موارد تنها بخشی از موانعی هستند که به دولت آمریکا اجازه می دهد خود را بر تر جلوه دهد و هر گز عقب گردی از خود نشان ندهد در غیر آن امریکا میداند که مذاکره و تفاهم بخاطر امضای قرار داد امنیتی فقط یک وسیله است، نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم. خوب یا بد بودن مذاکره بدون تردید براساس شرایط روز و ضرورت ها تعیین می شود. نه تهدید ها و مجبوریت های اقتصادی سیاسی و امنیتی ما را مقامات امریکا از سر تا آخر میداند ما نیز ضرورت های آنها را بخاطر این قرار داد درک میکنیم سوال اساسی این است اگر آمریکا برای مذاکره با افغانستان روی قرار داد امنیتی آماده نیست، وشرایط آقای کرزی را نمی پذیرد آیا ما منتظر بمانیم؟ این که آمریکایی ها حداقل های لازم برای تعامل با حکومت افغانستان را نشانه گیری کنند یا روی عقب گرد ها تفکر جدید بوجود آید تهدید های ندادن پطرول و دیزل میتواند مشکل را حل کند آیا ما نیز برای تعامل با موضوع آمریکا برنامه های داریم. ذخایر استراتیژیک ما چقدر است ودر کجاست ای کاش طی دوازده سال می آموختیم که باید برای کنترل زور گویی های آمریکا برنامه داشته باشیم که نداریم. امضا کردن یا نکردن بخشی از این برنامه باید می بود. مهم این است که این برنامه به جای عقب گرد منفعلانه، رو به جلو می بود . یعنی اساسا توانمندی آمریکا را برای صدمه زدن به منافع ملی کشورمان کاهش داده میتوانستیم که نمی توانیم باور من این است بلاخره زود یا دیر این قرار داد امضا می شود بدون از آن چاره وجود ندارد اما زمانی امضا خواهد شد که ارزش افغانی در مقابل دالر کاهش همه جانبه پیدا کند قیمت های مواد اولیه فغان مردم را به آسمان برساند اعتبار ملی و بین المللی افغانستان ضرب صفر شده باشد آن وقت امضا خواهد شد . باور دارم هر حکومت که به پیچ و خم های مشکلات سهمگین زندگی برخورد می کند اگر به خود باور نداشته باشد تدابیر قبلی را درست نسنجیده باشد بلاخره تسلیم می شود و حیات و آینده ی خویش و کشور را برباد می سازد. که از همین قماشیم وقتیکه یک حکومت و یک جامعه خود باوری و تدابیری ندارد چگونه می تواند از منجلابی که او را در خود فرو برده توان آنرا پیدا کند تا از آن خود را نجات دهد ما در حال حاضر روی امضا کردن و نکردن در گرداب افتاده ایم که باید عاقلانه دست و پا زنیم تا راه نجات آبرو مندانه را دریابیم همه می گویند آقای کرزی امضا میکند یا نمی کنند اما باور ندارم که حکومت ها به یک فرد خلاصه نمی شود جامعه متشکل از میلیون ها فرد است و همیشه هستند معدود افرادی که در میان آنها توانایی این را دارند که برخلاف جریان آب شنا کنند و راه درست را به دیگران نشان دهند. آیا در بین همین زمامداران همچو افراد وجود ندارد یا همه آگاهانه یا غیر آگاهانه نوکر خان اند باور دارم دراین کشور برای نجات از بن بست موجود افراد آگاه وجود دارند که تعدادشان خیلی زره بینی و کم نیست، برای شکستن فضای تسلیم در این بن بست بخاطر راه حل در پرتو عدم معقول اندیشی کار بجای رسیده که جهت حل این معضله دولت افغانستان در آخرین خط باید بهای سنگینی را بپذیرند. تاریکی و دشواری های فراوانی را که خود آفریده ایم در مسیر آن با عقلانیت کوشش گردد شمعی افروخته شود اگر درک از حقایق در ذهن ما بخاطر نجات از بحران آفرینی ها باشد باید باور داشته باشیم که برای اقیانوسی از تاریکی یک قطره نور همکاری و تفاهم کافیست که سیاهی مطلق را بشکند .