کشور در شرایط فعلی به مصیبت های گوناگون مواجه است که تشخیص، تحلیل و ارزیابی هر یکی از این فکتوره مطابق به واقعیت های موجود در کشور وظیفه و رسالت هر فرد مؤمن، متعهد و وطن دوست است. وقتی ما از نا بسامانی ها و عوامل بحران آفرین در کشور بحث و یا صحبت می کنیم هدف تعقیب مسیر خشک انتقاد و یا عیب جوئی محض در نظام نیست بلکه هدف درک درست و واقعی از امراض یک پیکر علیل و مریض است تا بتوانیم به معالجه و تداوی آن بپردازیم و الا این آفت دامنگیر عام و خاص گردیده حاملین این کشتی مخروبه قبل از رسیدن به ساحل آسایش آزادی و پیروزی در طوفان غرق خواهد شد. روی همین اصل باید عمیقاً مشکلات و مصائب جاری در کشور همه جانبه بررسی و در حد توان راه بیرون رفت از این بحران را جستجو نماییم. آری بحران در تمام ابعاد حیات سیاسی اقتصادی امنیتی و اجتماعی جامعه و کشور ما سایه گسترده است که با اشارۀ مختصر روی عوامل بحران به راه های نجات نیز اشاره صورت می گیرد.
الف: بحران امنیتی
نابسامانی ها در کشور چه در داخل اداره و چه بیرون در عرصه های اقتصاد و بازسازی همه از آن متأثر است. این بحران عوامل گوناگون دارد که گوشۀ از آن را یادآور می شوم:
عوامل رشد نا امنی
1. سیاست های مشکوک و مرموز قوای إئتلاف درجهت مبارزه با القاعده وطالبان؛
2. عدم فشار لازم روشن وکافی از طرف کشور های جهان بخصوص ایالات متحدۀ آمریکا وانگلیس علیه کشوریکه مادر ومهماندار تروریسم است. یعنی پاکستان
3. حمايت وسیع لوژستيكي و مالي مخالفين دولت توسط القاعده ومنابع ديگر خارجی؛
4. عدم کفایت و تدبیر لازم در ارگان های امنیتی کشور که از هیچ تجربۀ درس نگرفته و پروسۀ بازسازی نیروهای امنیتی نهایت کند و بطی است. و بیشترین قربانی را به دشمن می دهند.
5. تصادم أهداف و استراتیژی کشورهای به اصطلاح حافظ صلح در افغانستان که باعث تسلیمی برخی ولسوالی ها به مخالفین دولت گردید و نبود پالیسی واحد در عملیات قوای ناتو؛
6. اجراي عمليات محاربوي و بمباردمان هاي بدون دقت و عدم رعایت و احترام عرف و ارزش هاي ديني و فرهنگي از سوي نيروهاي بينالمللي؛
راه حل بحران امنیتی
به منظور جلوگيري ازگسترش ناامني و تامين ثبات و استقرار و ايجاد يك بستر مساعد براي تنفيذ قانون، تامين حاكميت دولت، بازسازي، تحكيم وحدت ملي و ايجاد يك فضاي امن ایجاب می نماید تمام افراد ملت أعم از نظامی و غیرنظامی مساعی مشترک مبذول نمایند. واقعيت آن است كه پيروزي در مبارزات مسلحانه و تامين رفاه و امنيت همگاني، مستلزم توجيه و تمرکز تمام نيروهاي مادي ومعنوي يك كشور اعم از اجتماعي، سياسي، اداری و غیره در استقامت و راستایی مشخص است که طور همآهنگ حرکت کنند.
کشوری كه سه دهه جنگ و ويراني را سپري نموده، همه ساختارهاي اساسي و بنيادي آن منهدم گرديده، با معضلات گوناگون مواجه است که قابليت و ظرفيت قواي امنيتي آن نيز محدود بوده و در اين مقطع زماني علاوه از همکاری قاطبه ملت به كمك جامعه جهاني نیز نیاز شدید دارد لذا تدمین امنیت در کشوری چون افغانستان کار ساده وآسان نیست.کشوری که عوامل نا امنی در آن از حیطۀ شمارش نیز بیرون است. یکی از راهها متقاعد ساختن كشورهاي كمك كننده درخصوص تسريع پروسه ساختار اردوي ملي، پوليس ملي، امنيت ملي، تجهيز، تسليح و مدرنيزه كردن آن به شمول قواي هوايي، زرهدار و توپچي داشتن پلان تشريك مساعي غرض تفكيك وظايف وايجاد هماهنگي ميان نيروهاي امنيتي افغاني و جامعه جهاني
ايجاد و تجهيز عاجل قرارگاه واحد سوق و اداره مشترك در مركز و ولايات كشور كه ابتكار عمل به دوش جانب افغاني باشد.
ب: بحران مدیریت
دور و تسلسل در مقرری کادر های تجربه شده و بی کفایت که نه قدرت أجرای دارد ونه توان پیشبینی حوادث را شیوع سرسام آور فساد اداری، اختلاس، رشوت و عدم بر خورد قاطع با مجرمین اداری، اصلاحات و رفورم جعلی در بخش های ملکی ونظامی و توظیف و تقرر افراد بی کفایت بی تجربه بر زمبنه مصلحت ها.
بیکاری و فقر و عدم فعال نمودن زیر بناهای اقتصادی کشور از قبیل فابریکات و صنایع تولیدی توانمندی دولت را در بخش اداره نیز ضعیف نموده است. جابجایی مهره های پرقدرت دولت از طرف کشورهای مداخله گر در امور افغانستان که هم اداره را مختل کرده و هم سیاست را مغشوش ساخته است.
و اما راه حـــــــل
1. بازنگري درسيستم اصلاحات اداري ونصب مجدد افراد مستحق وبا تجربه که به بهانه های رفورم کنار زده شده اند.
2. اجتناب از مصلحت هاي مغاير با اصل شايستگي ومنافع علياي كشور.
3. تامين زمينه مشاركت مردم درتصاميم وتعيين كادرها و انتخابي شدن والي ها از طرف مردم.
4. مبارزه شديد با انواع فساد اداري (رشوت، اختلاص وسوء استفاده) زرع وقاچاق مواد مخدر.
5. تعيين مسئوولين واحدهاي اداري بادقت تمام واطيمنان كامل ازاهليت، كفايت، صداقت ووفاداري شان.
ج: بحران عدالت اجتماعی: نبود عدالت اجتماعی در کشور یکی از بحرانهای دیگریست که إعتماد مردم را نسبت به دولت منتخب شان ضعیف ساخته واز حمایت مردم کاسته است. دولت متکی با حمایت مردم میتواند با قوت عمل نماید اما متأسفانه این دولت هر روز ضعیف شده میرود.. که موارد ذیل از عوامل آن بحساب میرود.
1. عدم مشارکت ملی در اداره و نظام سیاسی کشور طوریکه از اکثر ولایات در حکومت کنونی هیچ نمایندۀ وجود ندارد ومردم خودرا ازنظام بیگانه فکر میکنند.
2. عدم موجوديت پلان دقيق بازسازي وانكشاف متوازن ولایات دركشور طوریکه دریک ولایت صد ها باب مکتب وشفاخانه إعمار میگردد ودرولایت دیگر در طول سال سه مکتب هم إعمار نمی شود.
3. عدم توازن وتناسب در تشکیلات اداری کشور طوریکه اکثر ولایات نسبت نبود تشکیلات به بحران امنیت واداره گرفتار اند.اگر در نقشه افغانستان ملاحظه شود می بینیم که نقشه هفت ولایت مساوی با 27 ولایت دیگرراست واینولایات بزرگ مانند فراه وهلمند وقندهار نسبت کمبود تشکیلات اداری وامنیتی به محل امن برای مخالفین تبدیل شده اند.
4. نا متوازن بودن معاشات کارمندان دولت.صرف کسانی از معاش عالی بر خوردار اند که از اقارب وزراء بوده بنام مشاور ومتخصص استخدام شده اند وتفاوت بین معاش معلم ومشاور بیکار از زمین تا آسمان است واین امر باعث شده تا مردم به وعده های عدالت اجتماعی دولت باور نکنند.
راه حل: دولت بخاطر جلب أعتماد ملی باید به تعمیم عدالت بکوشد طوریکه در نظام همه مردم نمایندگان خودرا ببیند وبدون واسطه به مراجع دولتی راه یافته بتوانند.امروز اگر مردم ارزگان غور بادغیس وفاریاب به مشکل مواجه شوند توفیق راه یابی به دربار وزراء را ندارند چون از ایشان در دولت کسی وجود ندارد که رهنمائی شان کند. وبه همین تر تیب توزیع بودجۀ انکشافی وباز سازی طور متوازن عملی شود .تفاوت های فاحش در بخش باز سازی که شاهد ونماد از بی عدالتیست مردم را مأیوس ومتدثر ساخته. ودر تشکیلات اداری کل کشور تجدید نظر صورت گیرد من طرفدار محدودیت تشکیلات اداری نیستم بلکه طرفدار توسعه متناسب آن می باشم.
د – بحران اقتصادی
منابع اقتصاد ودر آمد در کشور قطعا روشن نیست.متخصصین اقتصادی طور تخمین ودروغ از در آمد سالانه افراد صحبت میکنند ومیگویند فیصدی عاید در سال جاری چند در صد بوده و کس نیست پرسان کند شما تعداد نفوس کشور وعاید شانرا میدانید؟ ویا کاپی گزارش کشور های دیگر را به مردم میخوانید.تا وقتیکه دولت بر سر مایه کنترول نداشته باشد ومالیه مشخص از سر مایه داران أخذ نکند واز ملکیت های عامه به نفع ملت استفاده ننماید.اقتصاد ناشی از اختلاس، فروش مواد مخدر وقاچاق اموال نا مشروع اقتصاد دولت وملت نبوده بلکه مربوط به افراد محدود خواهد بود که خون ملت مظلوم مارا همیشه می مکند. عوامل بحران اقتصادی را درکشور میتوان بشرح ذیل بر رسی نمود.
1. عدم موجودیت زیر بناهای اقتصادی از قبیل فابریکات وتولیدات داخلی.
2. عدم پیش بینی در آمد ومصارف در کشور.
3. إحیای سیستم بازار آزاد مهار گسیخته , وفشردن گلوی قشر تهی دست.
4. عدم کنترول بر کمک های جامعه جهانی وسوق ادارۀ ان از طرف دولت.
5. عدم توجه به انكشاف وتوسعه زراعت ومالداری وصنعت دستی.
6. شیوه های غلط مبارزه با مواد مخدر که نتیجۀ معکوس داده است.
7. عدم ارزش پول افغانی نزد اولیائی امور طوریکه فعلا هم وزیر صاحبان از معاش مأمورین خود به دالر صحبت میکنند ودر خارج اداره در بازار ها هم کالدار جای افغانی را گرفته است.
برای بیرون رفت از بحران اقتصادی:
1. ایجاد زمینه های اشتغال .
2. فعال سازی دفاتر کار یابی در کل ولایات وثبت وراجستر تمام افراد بیکار با ترتیب دوسیه وسوانح شان که فهمیده شود کی چه کار کرده میتواند.
3. طرح قانون کنترول بر سرمایه ووضع مالیه ثابت بر عاید. مطابق فیصدی بالای تمام کسبه کاران ودادن سبسایدی به افراد ونهایت های مستحق مانند بیمه ها وغیره.
4. فراهم نمودن زمينه هاي اشتغال از طريق ايجاد فابريكات، پروژه ها وغيره.
5. تعريف ميكانيزم مناسب براي كنترول قيم.که حد أقل یک سال إعتبار داشته باشد.
6. تدوين پاليسي روشن وشفاف مشترك درخصوص جذب وجوه مالي كمكي جامعه جهاني ومصرف آن از طريق مراجع ذيربط دولت، نه انجوها وكشورهاي كمك كننده.
ü
ه: ضعف سیاسی:آشفتگی سیاسی در کشور یک امر نهایت روشن است که مداخلۀ کشور های ذی نفع در امور ادارۀ نظام از عامل اساسی آن بحساب میرود.سیاست جنگ وآشتی با پاکستان از إعتبار دولت کاسته است.مهره های نابکار کشور های بیرونی در داخل نظامستون فقرات این حکومت رافلج ساخته وهمه مسائل بحالت بن بست رسیده است.
1. مداخلۀ کشور ها ونهاد های بین المللی در امور سیاسی واداری افغانستان.مانند نمایندۀ ملل متحد،ودفتر کمیسیون حقوق بشر وسائر نهاد های خودسر با استفاده از دموکراسی وازادی بیان باعث شده تا دولت راه خودرا گم کند
2. نبود استراتیژی ثابت در برابرکشور های خارجی بخصوص همسایه ها.که باز هم زادۀ فشار کشور های کمک کننده به افغانستان است.
3. عدم استفاده از امکانات داخلی من حیث أهرم فشار در جهت اثر گذاری بالای ممالک جهان وهمسایه وانتظار از بیرون.
4. عدم تدوين وتطبيق ديپلماسي فعال با هدف قطع مداخلات خارجي.
5. عدم صداقت کارمندان دولت در داخل نظام بسیاری از مهره های داخل نظام سعی دارند طور مستقلانه با دولت های مورد نظر شان تماس داشته باشند ودر بدل جاسوسی کمک جمع آوری نمایند.
ز: عرصه فرهنگي و کلتوری
فرهنگ پدیدۀ است که باعث جان گرفتن کالبد مرده جوامع بشری میگردد اما متدسفانه در افغانستان نسبت ضعف ظرفیت های انحرافات فرهنگی بیشتر صورت میگیرد.دلیل آن این است که بخشی از افراد جامعه با استفاده از دموکراسی وآزادی بیان اصالت فرهنگی خودرا از دست میدهند که این امر منجر به نا بودی هویت ملی شان میشود که صدمۀ بزرگ است بر پیکر یک جامعه با فرهنگ وکلتور تاریخی، لذا در بخش فرهنگی ایجاب مینماید تا کار های ذیل صورت گیرد.
1. معرفی اساسات ثابت ولایتغیر فرهنگ ملی افغانستان که بیشتر از دین وعقیده ریشه میگیرد..
2. تطبيق قانون رسانه هاي همگاني ونظارت دقيق برفعاليت رسانه ها ;که در راستائی منافع ملی باشد نه خارجی ها:
3. تدوين استراتيژي تبليغاتي براي آگاهي عامه وخنثي سازي پروپاگنــد نهاد ها وافرادیکه میخواهند در داخل کشور به نفع دیگران سمپاشی فرهنگی کنند. وايجاد زمينه هاي هماهنگي بامطبوعات جهان با حفظ اصالت فرهنگی کشور.
4. تنظیم نصاب درسی سالم برای آموزگاران دین وتوسعه، اكمال، اصلاح وانكشاف مدارس ديني در داخل كشور غرض جلوگيري از رجوع نسل جوان كشور به مدارس کشور های خارجی.
5. همآهنگ سازی رسانه هاي جمعي، مساجد، تكايا وسازمانهاي مدني غرض آگاهي وتنوير اذهان عامه درحفظ ارزشهاي ديني ومنافع ملي، افشاي اعمال شوم دشمنان نامشروع بودن اعمال دهشت افگني، قتل وانتحار ودخالت همسايه ها با استناد از اصول دین.
ايجادميكانيزم موثر براي جلب همكاري علماي ديني، دانشمندان وشخصيت هاي متنفذ ملي ومحلي.
مشکلات روابط متقابل ایالات متحده آمریکا و افغانستان:
مقامات امریکایی بخاطر به تعویق انداختن امضای قرار داد امنیتی از رئیس جمهور کرزی ناراضی اند. آن ها کرزی را متهم می کند که به صورت جدی با فساد گسترده مبازره نمی کند. در راه قرار داد امنیتی سنگ اندازی میکند این مسایل مهم از سوی نخبگان سیاسی ایالات متحده آمریکا و همچنین از طرف رسانه ها مطرح می باشد. این مسایل باعث شده است که کرزی حکومت آمریکا را متهم به راه اندازی جنگ روانی و رسانه ای علیه حکومتش نمایند.اما مهمترین مسئله که باعث شده است که روابط دو کشور به سردی بیگراید مسئله امضا نشدن پیمان امنیتی است. ایالات متحده آمریکا انتظار داشت که نخبگان افغانستان پیمان امنیتی را با ایالات متحده آمریکا به خاطر حمایت ایالات متحده آمریکا از افغانستان و حمایت گسترده سیاسی و اقتصادی شان امضا نمایند اما نخبگان سیاسی افغانستان و در رأس آن حامد کرزی نه تنها آن را امضا نکردند که شروط بر امضا آن نیز گذاشتند. همین مسئله باعث تیرگی روابط افغانستان با ایالات متحده آمریکا شده است.
راه حل : با امضای قرار داد امنیتی امکان آن میرود روابط رهبری هر دو کشور بطرف بهبود برود روابط حسنه میتواند بر وضیعت موجود تاثیر گذار باشد.