مفهوم عنوان فوق این است که حکمتیار بر إعتراف بر حقانیت پروسه انتخابات استوار خواهد ماند ویا مانند همیشه انکار خواهد کرد.وپایدار ماندن آن چه پیامدی دارد وانکار مجدد آ ن چه هدفی را دنبال میکند.؟موقف أخیر حکمتیار مبنی بر سهمگیری در پروسه انتخابات قطع نظر از فرضه ای معامله ویا معاد له یک اقدام شایسته ومدنی است بشرط انکه قبل از آغاز انتخابات ماهیت نظامی گری را که با شفافیت پروسه انتخابات منا فات دارد منتفی سازد تا نگرانی هم میهنان ما ازین رهگذر مرفوع گردد .
در هر کشوری دنیا چه مسئولین بلند پایه حکومت و ویا فعالین جامعه مدنی ومدافعین حقوق بشر از مخالفین مسلح یک تقاضا دارند آنهم احترام گذاشتن به آرائ مردم ، گذاشتن سلاح و سهیم شدن در پروسه انتخابات آزاد وگزینش مبارزه مدنی بجای سلاح وجنگ وکشتار.اگر واقعیت چنین باشد که حکمتیار به أصل پروسه انتخابات باور مند شده وبا سهمگیری همه جانبه درین راستا نقش بازی کند نمیشود آنرا رد نمود اما آنرا به قانون پذیری باید متقاعد ساخت. واگر بر خصلت دایمی وخوی جبلی خود استوار باشد این اظهارات وی دوام نخواهد کرد.
حکمتیار انکار نخواهد کرد؟ : من که تشنه آرامش وامنیت در کشورم فقط بخوبیها نگاه میکنم خوبیها ی که از طرف مخالفین مسلح مطرح شوند لذا لازم نیست خوبی امروز را با بدی دیروز پیوند داد والا کشور روی خوبی را نخواهد دید. با آنکه میدانم سیاست های حکمتیار کمتر قابل باور است ولی به ادامه این راه تشویقش میکنم واین کار را باید سالها قبل انجام میداد.ما باید آینده را از گذشته جدا سازیم تا مدیوسیت مارا فرا نگیرد.هر چند عدۀ باور دارند که نگاه به گذشته اینده را پیش رو ما میگذارد واگر این را أصل قرار دهیم باید هرگز به حکمتیار باور نکنیم اما این من حیث أصل درست نیست واگر درست باشد مفید نیست.مثلا کشور های همجوار با جر منی در زمان جنگ دوم جهانی از طرف هتلر تقریبا ویران شد ند اما حالا اگر از هالند وبلجیم فرانسوی وکشور های دیگر پرسان شود که شمارا جرمن ها کشت وکشور های شمارا ویران کرد آنها میگویند این مال همان عصر وزمان و عمل همان فرد بوده که هیچ درد را دوا نمیکند ما باید آینده بهتر داشته باشیم وحوادث تلخ گذشته را با تمدن شیرین عصر حاضر پیوند ندهیم همینکه خود جر من ها ازان اتفا قات گذشته متأثر اند کافیست دیگر لازم نیست یاد آوری شود.حالا جناب حکمتیار که حضور مدنی را بر غلبه نظامی ترجیح داده از نظر من قابل قبول است ونیاز نیست با تبصره های منفی پروسه را سب وتاژ کنیم.فقط از ایشان میخواهیم بخاطر ضمانت شفافیت ورفع دلهره های مدنی دیگر برخ ملت سلاح نکشد.
حکمتیار از کی حمایت میکند؟: هر چند اقدام نخست بدنه حزب اسلامی مشارکت در شورا های ولایتی است از کاندید بخصوص ریاست جمهوری نام نبرده تنها در اظهارات أخیرش از طرفداران خود خواسته باید از کاندیدان منسوب بحزب اسلامی ویا کانیدان که با حزب مخالف نیستند حمایت کنید.او با این حرکت سیاسی غیر منتظره بازی بزرگ را براه انداخته یعنی اول کاندید مورد حمایت اسلامی افغانستان واگر احتمال پیروزی کم باشد درانصورت کاندید که با حزب اسلامی مخالفت نداشته باشد. کاندید که منسوب ومربوط به حزب اسلامی است همان قطب الدین هلال یکی از شخصیت های بلند پایه حزب میباشد در صورتیکه افراد حزب اسلامی به کانید منسوب بحزب اسلامی رأئی دهند درانصورت معاونیت اول داکتر عبدالله از طرف حزب اسلامی حمایت نخواهد شد وهمچنین نشانه های وجود دارد که تیم ارگ کار شناسان ورزیده ای را بجان برخی از اپوزیسیون مؤظف نموده و یک تار باریک بین شان تنیده شده که میتواند تا ختم انتخابات ادامه پیدا کند لذا کسیکه ازین بیانیه نقص میکند شایدداکتر عبدالله خواهد بود چون جزء دوم سخنان حکمتیار نا کام ساختن کاندیدان است که از طرف حکمتیار قابل تأئید نیست که داکتر عبدالله یکی از آنهاست. واگر حکمتیار بنام اینکه تیم ارگ باوی مخالف نیست از کاندیدارگ حمایت کند درانصورت باز هم این معامله معادله را به نفع تیم ارگ ریاست جمهوری رقم خواهد زد تیم که تا هنوز مشخص نشده ودرهاله از ابهام قرار دارد.
نتیجه: اگر حکمتیار با معامله جدید معادله را بر هم زند درانصورت احتمال کنار آمدن کاندیدان دیگری با داکتر عبدالله بیشتر خواهد بود فکر میکنم بازی های پیچیده تر وخطر ناک تر میشود اما خوب است که اصل انتخابات معیار انتقال مسالمت امیز قدرت است … البته تا هفته قبلی داکتراشرف غنی یک مشکل برای تیم ارگ بود اما بیانیه وصحبت أخیرش در رسانه ها موقفش را تا اندازه ضعیف ساخته وبسیاری مردم در موردش ممکن تجدید نظر کنند .لذا دغدغه های تیم ارگ از رهگذر داکتر اشرف غنی کاملا کاهش یافته است. خوب به همه اینکه حکمتیار از أصل انتخابات حمایت کند وکودتا وزور گیری را محکوم کند خودش یک تحول است در افغانستان. اما پایداری و استقامت از حرف تا عمل در افغانستان گذشته تاریک دارد بخصوص بعضی از سیاستمداران مطرح این کشور که منافع شخصیå نزد شان مطرح است نه ارزش ها و منافع ملی .