برخیز سوی لانهء خورشید پر بزن
با دست مهر حلقه به باب سحر بزن
دور عذاب سلطهءشب را بهم بریز
آیین این زمانه به نقش دگر بزن
زنجیر برده گی فگن از دست وپای خویش
آتش بجان خرمن بیدادگر بزن
شاداب وپر جوانه بکن باغ آرزو
بذری بخاک سوختهء بی ثمر بزن
دگر ضعیفه گوشهءهر خانه نیستی
بر خیز بر درخت جهالت تبر بزن
همدوش من به لشکر دیو سیه بتاز
شمشیر حق به سینهءخوف وخطر بزن
نا اهل را زمجلس رندان بیرون بکش
سنگی به آشیانهءهر بی هنر بزن
خورشید گونه از دل هر تیره گی بتاب
در پهنهءامید وطن باز پر بزن.
هالند- مارچ ۲۰۱۴
نورالدین همسنگر
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.