اعتماد به نفس
هرگاه انسان اعتماد به نفس داشته باشد زندگی بزرگ ترین ُنعمت برای آسایش بوده تا از نعمات آن استفاده و لذت ببریم.
کسانیکه بالای نفس خویش حاکمیت ندارند همیشه به خواسته های غیر ضروری اغفال میگردنند و نعمات خدا داد را که در اختیار دارد فراموش مینماید و وظایف انسانی که برایشان واجب میباشد در حایشه قرار داده برای بدست آوردن اینها تلاش مینمایند:
پول آنهارا بطرف خود میکشاند …بهروسیله که میشود مرا بدست بیآور و همه چیز را فراموش کنید .
زمان میگوید مرااز دست ندهید ودنبالم کنید و همه چیز را فراموش کنید .
اگر به آینده متوجه شویم آینده نیز مارا صدا میزند ُ همه چیز را فراموش کنید ومرا تقلا نمایید. اما یک صدا از عالم بالا مارا در همه وقت دستگیراست و به سادگی مارا الهام میدهد ُ که در راه راستی ُ مردم دوستی و نیکو کاری قدم بگذار ومرا یاد کن … تلاش مفنی و مذبوهانه رافراموش کنید و به آنچه از راه مشروع در دست دارید قناعت نمائید نفس کشته بهترین نعمت زندگی است … پس نباید در تلاطم جاه وجلال غرق شد ُ زیرا جاه وجلال و مقام ومنزلت دنیا همه فانیست. پس در هرلحظه باید خدا را در فکر و اعمال خویش حاظر و ناظر دانست .
شاعری میگوید :
یک چند پی زینت و زیور گشتیم ُ درعهد شباب
یک چند پی دیوان ودفتر گشتیم ُ از روی حساب
چون واقف این جهان ابتر گشتیم ُنقشیست برآب
ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ُ مارا دریاب
و بیدل میفرماید!
حاصلم زین مزرع بی برنمیدانم چه شد
خاک بودم ُ خون شدم دیگر نمیدانم چه شد
دوش در طوفان نا امیدی تلاطم کرد آه
کشتی دل بود بی لنگر نمیدانم چه شد
مشت خونیکه از تپیدن صد جهان آروز داشت
تا درت دل بودُ آنسو تر نمیدانم چه
عرض معراج حقیقت از من بیدل مپرس
قطره دریا کشت ُ پیغمبر نمیدانم چه شد