صفدرتوکلی تنها هنرمندی است که به تنهایی بزرگترین کنسرت را پیش ميبرد زيراخودش شعرمي سرايد، آهنگ مي سازد وجادوگونه مي نوازد وطي ساليان اخيربخاطرغنامندي هنرموسيقي وتشويق وترغيب ديگران کنسرتهاي مختلفي دسته جمعي رابرگزارنمود وهمه اين بزمها به ابتکارورهبري وي بوده است .توکلي افتخارات بزرگي رادرين مسيرنصيب گرديده وخيلي هاراکمک وهمياري نموده است.
موسیقی به نوایی گفته می شود که دارای ریتم بوده وشنیدن آن برای انسان خوشایند باشد.هیچ کس نمی تواند موسیقی را دراساس رد کند چون انسان فطرتا موسیقی را دوست دارد.
درموسیقی کشورمانواهایی رامیتوان یافت که درسالیان گذشته توسط نام آوران این عرصه تولید وبدل به آهنگ ماندگاروخاطره انگیز درذهن هنردوستان گشته اند . چنین آثاری درموسیقی ما کم نیستند ومیتوان با اندکی جستاردرآرشیف موسیقی های خود آنها را یافت ، آثاری که میتوانند در حد یک آهنگ موسیقی چند دقیقه ی خاطره انگیزی باشند که با گوش سپردن بدان حس نوستالژیکی به مخاطب دست دهد که یادآورخاطرات خوش و ناخوش ایام گذشته باشد. درزمان که هنرموسیقی اصیل ما کمترمورد توجه قرارگرفته وجوانان ، به جای توجه برهنراصیل خود به هنرغربی گرویده اند ونتیجتاً طرفداران موسیقی اصیل روزبه روزکمتروکمتر میشوند .
بلي ! این هنروالاجایگاه خود را رفته رفته درمیان سایرهنرها ازدست میدهد ، نگرانی ازدست دادن بزرگانی چون استاد سرآهنگ ،استاد زلاند ، استاد رحيم بخش ،احمد ولي، نينواز، شاه ولي ولي ، ارمان ، استاد خيال، احمد ظاهر،ظاهرهويدا،صادق فطرت ناشناس و… ونبود جایگزینی درحد این بزرگان غم ما رابیش ازپیش افزون ترمی نماید ، اماديده ميشود جوانانی درگوشه های ، بدورازهیاهومشغول فعالیت های اصيل هنری درموسيقي سچه وطني میباشند تا چراغ این هنر والای را روشن نگاه دارند، اگرچند تعداد اینان درمقایسه با سالیان قبل کمتربوده است وحتی ممکن است درمواردی به تعداد انگشتان دودست نیزنرسد اما جای شکرش باقیست که میتوان ازهمین تعداد اندک به آنها امیدواربود وبرایشان آینده درخشانی را درعرصه هنراصیل پيش بيني نمود.
اينجا لازم ديدم تاپيرامون چهره پرتلاش ، صميمي ومهربان حرفهاي داشته باشيم . اين هنرمند بزرگ وفراموش ناشدني صفدرتوکلي است وباصدايي رسا وپرطنينش ميخواند:
سحر شبنم زبرگ لاله خیزد
سرشک ازدیده تردیده ریزد
فغان خیزد زقلب غصه داران
نوای جغد از ویرانه خیزد.
زعشقت ای صنم غوغا کنم من
چومجنون روی درصحراکنم من
چومجنون ازغم لیلای محبوب
فغان شور وا ویلا کنم من.
زهجرانت دل بی تاب دارم
زمژگان تا سحرخون آب دارم
کجای ای مه نازم کجای
همه شب دیده برمهتاب دارم.
شب مهتاب ازمن تاب رفته
همه درخواب از من خواب رفته
بجانم جا گرفته لشکر غم
زپیش من درنایاب رفته.
صفدرتوکلی درموسیقی هزارگی جایگاه منحصربه فردی را به خود اختصاص داده است. اواسطوره دمبوره نوازی نسل خویش است وبه داشتن سبک خاص درموسیقی محلی مشهوراست. صفدرنه تنها دربین شنوينده های عصرخویش محبوب است، بلکه نسل جنوانتررا نیز که بیشترعلاقمند به یادگیری دمبوره نموده است.
درشبکه سراسري مردم هزاره درمورد توکلي گفته شده ، توکلي صدايي که نيم قرن پيوسته درگوشها آواز خوانده است، اما هنوزغريب و نا آشناست. با آنکه درهنرموسيقي چهره يست آشنا ونامي وماندگاروفراموش ناشدني . غريب وناآشنا بخاطرکه ادارات دولتي ونهادهاي موسيقي مانند صدهاهنرمند ديگرفراموشش نموده وکمترسراغش رامي گيرند.
صفدرتوکلی عموماً درموسیقی وخصوصاً درموسیقی هزارگی جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص داده است. اواسطوره دمبوره نوازی نسل خویش است وبه داشتن سبک خاص درموسیقی سنتی محلی مشهور است.
توکلي ازپيشگامان و مفاخر موسيقي هزارگي است. صفدرسالهاست که با صدای گرم و دل انگيزش با نواختن دمبوره ، گوش های هموطنان ما را نوازش داده است . به همين سبب صفدر درميان مردم ما از محبوبيت خاصی برخوردار می باشد. شايد خانه ی نباشد که درآن تيپ باشد اما کست صفدر درآن يافت نشود. صفدر توكلي كه ازذوق سرشاري برخوردار است غالب دوبيتي هاي مشهورهزاره را خود شخصا سروده او كه سروده هايي با لهجه دري نيز خوانده است ، در كابل محبوبيت داشت طوري كه همسر دومش از تاجيكان كابلي بود كه عاشق صفدر گشته بود و مراسم ازدواجشان به جنجالي مبدل گشته بود كه با وساطت دولت به انجام رسيد .
صفدر توکلی درسال ۱۳۲۰ خورشیدی یا ۱۹۴۲ میلادی در یکاولنگ مرکز ولایت بامیان متولد شد.
اودمبوره نوازهنرمند وآوازخوان مشهوررادیوتلویزیون ملی کشوراست.
توکلی را می توان موسس ومعرفی کننده سبک خاص موسیقی وشعرهزارگی معرفی کرد. اوخود شعرمی سراید آهنگ میسازد. اواسطوره دمبوره نوازی نسل خویش است وبه داشتن سبک خاص درموسیقی سنتی محلی و فلکلور مشهور است. صفدر در جوانی شوق و علاقه به هنرموسیقی روی آورد برای دنبال کردن هدفش، بامیان را ترک گفته وعازم کابل گردید از طریق دکان کوچک کست فروشی واقع درباغبان کوچه کابل امرارحیات نموده و به کارهای هنری خود در میان مردم ودرمحافل آغاز نمود.
نظربه شوق و پشت کارکه درهنرموسیقی داشت به رادیو تلویزیون ملی افغانستان راه یافت. وی مفتخر به اخذ مدال صداقت و نشان افتخار گردیدهاست. وی بصفت هنر مند محلی افغانستان مسافرتهای زیادی هنری به کشورهای ازبکستان، آذربایجان، ترکمنستان، قرقیزستان، تاجکستان، مغولستان، پاکستان و ایران داشتهاست که از این مسافرتهایش دیپلومههای هنری زیادی را برای افغانستان به آرمغان آوردهاست.
وي از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۷۵ سرپرستی گروه هنری وزارت اطلاعات وکلتوررا بعهده داشتهاست. او ازجمله خوانندگان محدوداست که درطول سالهای جنگ والی تصرف کابل به دست طالبان کشوررا ترک نکرد. اودرین گیر دارجنگ پسروهمسر خود را از دست داد.
اوخود شعرمی سرائید آهنگ میسازد. يکی ازآهنگهاي های جاودانه توکلي :
اگرازباميان و قندهاريم همگی پک بيراريم
و يا از کابل و بلخ و تخاريم همگی پک بيراريم
اگر از لوگر وغزنی وغورات ويا هلمند و هرات
گرشک و پکتيا وننگرهاريم همگی پک بيراريم
اگر از وردک و نيمروزارزگان قلات و همکناران
اگر ازکاپيسا و چاريکاريم همگی پک بيراريم
اگرازکندوز و بغلان ولغمان فراه وپک تيکايم
هميشه در پناه کرديگاريم همگی پک بيراريم
اگرازبادغيس وفارياب جوزجان بدخشان وسمنگان
چنان دريک خط ودريکقطاريم همگی پک براريم.
متاسفانه هده ي خود خواه وخودبين اند وهيچ زماني نمي خواهند ديگران رامطرح بسازند واين بيماري تنهاباخود بيني وخودستايي خودشان درمان ميشود. وهمانگونه که ديديم اين آهنگ توکلي تاخيلي مدتها که وسيله فرهاد دريا کاپي شد وبدون اينکه تامي ازتوکلي برده باشد گنگ ومبهم بودوآنانيکه آهنگ توکلي رانشنيده بودند وفکرميکردند شعر،کمپوزوآهنگ ازفرهاددريااست وهمچنانکه آهنگ ( بازآمدم بازآمدم چون عيدنوتاقفل زندان بشکنم) اين آهنگ نيزدريوتوپ است که سالهاي دورهاي دوروسيله مرحوم نينوازسروده شده بود.
توکلي هیچ وقت خود را دراوج شهرت نباخت وازين دربه آن درنرفت ودروازه کسي رادق الباب نکرد ووسيله آين وآن تحت نامهاي گوناگون اجيري وغلامي کسي رانپذيرفت تاکسب شهرت نمايد وپول بدست آورد وبه وطندارانش خيانت نمايد. توکلي با زندگی ساده ودربين مردمش جاي گرفت ومحبوب القلوب گرديدومانند اکثریت استادان هنرموسيقي محروم ومظلوم باقی ماندهاست. آهنگ اگرازبامیان و قندهاریم – همگی پگ براریم ، بصفت یک سمبول اتحاد ملی سرزبانهاافتيد وجاودانه شد. صفدرتوکلي دارای گروپ خاص هنری بود وشاگردان زیادی تربیه نمود که آنها فعلاً آهنگ سرایان افغانستان هستند.
صفدر توکلی ميگويد- موسیقی محلی هزاره ها در ولایت بامیان ودیگر مناطق هزاره جات در حال طی کردن سیر نزولی است. نسل جدید ازآهنگ وموسیقی اصیل گذشتگان خود چیزی نمی دانند و فاصله گرفتن این نسل ازموسیقی وآهنگ محلی گذشتگان زنگ خطری برای نابودی این سبک ازموسیقی است.
صفدرتوکلی براحیاء مجدد موسیقی هزارگی (دمبوره نوازی) تأکید کرد وگفت- ما باید فرهنگ چهارهزارساله دمبوره نوازی را زنده کنیم. چنانچه دربسیاری ازمحافل دیده می شود، علاقه به موسیقی هزارگی روزبه روز درحال افزایش است و امیدواریم که این روند الی یافتن جایگاه اصلی موسیقی هزارگی، ادامه پیدا کند.
صفدر توکلی بیش از ٣٠٠ آهنگ ثبت شده در رادیو تلویزیون ملی دارد.
اگرچهارركن اساسي آهنگ،شعر،کمپوزوصداي خواننده را درساخت و اجراي يك آهنگ به عنوان وجوه اصلي درنظر بگيريم، متاسفانه درنسل جديد کشورکمترين هنرمند راداريم.
موسيقي و صداي توکلي ساده و بي الايش است وبه ساده گي درقلبها مي نشيند وشايد ازاين روست كه شنونده گانش بسياردوستش دارند . وي ميگويد- موسیقی، صدا ونوایی است که شنیدنش خوشایند باشد وازگوش سپردن به آن لذت ببرد. براحوال درونی اش اثربگذارد واورا دچارتحول نماید. موسیقی بیان احساسات است بدون آن که پای کلمه و واژه یی درمیان باشد ونشان دادن امواج روحی يک شخص است ، موسیقی ارتباط ما را با جهان احساسات وتحرکات درونی افراد را از طریق شنوایی فراهم می کند. همانطوری که جسم انسان به غذا نیاز دارد، روح انسان نیزمحتاج غذاست که موسیقی یکی از آنهاست، آثاروشواهدی ازتاثیرموسیقی بر روی جسم نیز به اثبات رسیده است.
غمای یار که نیم شو میایه
آتیش وری ده جان مه تو میایه
هر آنچه میکنم آرام بگیروم
گزیده عقربش کی خو میایه
خیالش پیش چشــمم در شب تار
چو قـــــــــرص اَفتــــو و مـــاتو میایه
چو قـــــــــرص اَفتــــو و مـــاتو میایه
غمای یار که نیم شو میایه
آتیش وری ده جان مه تو میایه
هر آنچه میکنم آرام بگیروم
گزیده عقربش کی خو میایه
به صـــــــــد ها غمزه و ناز کرشمه
دلم را مــــــــــی کنه جو جو میایه
دلم را مــــــــــی کنه جو جو میایه
غمای یار که نیم شو میایه
آتیش وری ده جان مه تو میایه
هر آنچه میکنم آرام بگیروم
گزیده عقربش کی خو میایه
روم خانه بســـــــــــــــازم در لب اَو
به امیــــــــــــدی که یار ده اَو میایه
به امیــــــــــــدی که یار ده اَو میایه
غمای یار که نیم شو میایه
آتیش وری ده جان مه تو میایه
هر آنچه میکنم آرام بگیروم
گزیده عقربش کی خو میایه.
صفدرتوکلي درجشنواره راه ابریشم که مورد تقديروفدرانی قرارگرفت ميگويد:
درطول چهل سه سال که من به عنوان کارمند رسمی در وزارت اطلاعات فرهنگ اجرای وظیفه نموده ام بیش ازپنجصد آهنگ تلویزونی وراد یوی ثبت ودرآرشیف رادیو تلویزون ملی موجود می باشد . وی درطول زندگی هنری خویش به مشکلات اشاره کرده که گاهی این مشکلات تا سرحدی حکم مرتد وتفکیر بودن وی در جامعه آن روز تبلیغ شده بود ولی به گفته وی هیچگاهی دربرابر مشکلات وچالش های که وی را تا سرحد مرگ تهدید می کرده است سرتسلیم فرو نیاورده وتنها رمزموقعیت وبقا خود وهنرمحلی دمبوره را درگیرو مقاومت وپشت کار خویش دانسته میگوید . امروز خوش حالم که ازمن وامثال من قدرانی صورت می گیرد البته قدرانی نه ازمن بلکه قدرانی ازارزشهای فرهنگی مردم ما درحقیقت صورت می گیرد. صفدرتوکلی سلطان موسیقی محلی هزاره گی علاوه به نواختن دمبوره به سرائیدن اشعار هزاره گی مهارت کامل داشته که مجموع سروده های وی عنقریب درقالب یک کتاب به چاب برسد . صفدرتوکلی شاگردان زیادی را تاحال توانسته تربیت وبه جامعه تقدیم نماید . ازجمله شاگردان صفدر توکلی می توان از هنرمند ان چون امان یوسفی وهمایون لعلی نام برد .
زکف عمر جوانی رفـــت افسوس بهار زندگانی رفت افسوس
نگفتم راز دل یکدم به پیشــــــش زپیشم یار جانی رفت افسوس
خداوند عاشق زارم نمی کرد به این غمها گرفتارم نمی کرد
به این غم ها گرفتارم شب وروز جدا از یار دلدارم نمی کرد
زعشقش جز مرا سودا دگر نیست نگارم از دل زارم خبر نیست
زبس که گریه ها دارم شب تار حدیث عشق من جز چشم تر نیست
سحر شبنم زبرگ لاله خیزد سرشک ازدیده تر دیده ریزد
فغان خیزد زقلب غصه داران نوای جغد از ویرانه خیزد
زعشقت ای صنم غوغا کنم من چو مجنون روی درصحرا کنم من
چو مجنون از غم لیلای محبوب فغان شور وا ویلا کنم من
از یادم نمیره گل خنده هایت بخاطر دارم این ناز وادایت
شب جمعه تورا در خواب دیدم سررو آمده زلف سیاهت
زهجرانت دل بی تاب دارم زمژگان تا سحر خون آب دارم
کجای ای مه نازم کجای همه شب دیده بر مهتاب دارم
شب مهتاب از من تاب رفته همه در خواب از من خواب رفته
بجانم جا گرفته لشکر غم زپیش من در نایاب رفته.
هنرمند واقعی کسیست که درذات وجوهره وجودی خود تمایل به یافتن حقیقت وکمال را دارند. هرهنرمندی که برای کارش احترام قائل باشد وبرای کارش فکر کرده و زحمت کشیده باشد وجامعه اش را به خوبی شناخته وبسترهای فرهنگی اجتماعی وسیاسی جامعه اش را دراثری که ارائه می دهد مد نظر گرفته باشد هنرمندی است که می تواند به جایگاهی والا دست پیدا کند وهنرش را درقالب یک هنرمتعهد وتاثیرگذار به جامعه عرضه کند.
توکلي به من ميگفت- موسيقي سنتي وفولكلور، رابطه تنگاتنگي با ادبيات دارد وگاه تفكيكپذيرنيستند.
موسیقی – تاکنون تعاریف گوناگونی درمورد این هنردرکتابها ومحافل مختلف موسیقی بیان شده است که این تعاریف تاکنون بیشترمورد قبول واقع شده، هنربیان احساسات به وسیله ی صداها را موسیقی میگویند.موسیقی هنرترکیب اصوات و صداهاست بطوریکه خوشایند باشد. درنهایت امید است که با برداشتن دیوارهای سلیقه یی درمورد موسیقی و با احترام به شنونده گان وآوازخوانان موسیقی وآگاهی ازجنبه هاي غنامندي موسیقی ودرپايان عرضه موسيقي محلي بتوانيم موسيقي کشورراازمبتذل خواني وچرند نوازي بيرون نمايم.
بهره : شبکه سراسري مردم هزاره ، بازتاب وجريده دهقان ٢٦ قوس ۱۳٦۳