
راز سجده ؛ شعر از : بانو شفیقه نادی



گر شیشــــه ای قلب من شکستی خیر است
از چنگ رضـــــای عشق رستی خیر است
همـــــــراهی رقیـــب من نشستی خیر است
با من تـــــو اگر عهــــد نه بستی خیر است
ادامه خواندن قالب شعر – مخمس؛ شاعر: احمد محمود امپراطور قالب شعر – مخمس
فروپاشی طالبان؛ تلاطمهای داخلی و بازتابهای جیوپولیتیکی منطقهای و جهانی
در این روز ها بسیاری از آگاهان سیاسی و کارشناسان مسایل منطقه و جهان از انفجار تازه در افغانستان تحت اداره ی طالبان سخن می گویند و حالت کنونی این کشور را ساعت کوکی ای خوانده اند که برای انفجار آن لحظه شماری باید کرد. حال پرسش این است که آیا وقوع چنین انفجاری واقعیت دارد با این همه تبلیغات و هیاهوی رسانه ای بیش نیست؛ اما آنچه مسلم است، اینکه افغانستان به مثابه ی کشوری بحران زده و متلاطم تنها نگرانی های جدی مردم افغانستان را به بار نیاورده؛ بلکه سرزمینی که از گذشته ها بدین سو از آن قلب آسیا یاد کرده اند و هر موج سنگینی که حرکت این قلب را متاثر بگرداند، نه تنها افغانستان را؛ بلکه کشور های آسیا و فراتر
ادامه خواندن افغانستان در تلاقی آشوب و رقابت؛ قرائتی تازه از فروپاشی نظم در جنوب اسیا مهرالدین مشید
فرصتهای دفن شده و زخمهای باقی مانده؛ داستان ناتمام مردم افغانستان
در طول سده های متمادی، افغانستان در چهارراه تاریخ و جغرافیا، محل برخورد امپراتوریها، ایدئولوژیها و منافع کشور های منطقه و جهان قرار داشته است. این مقاله با تمرکز بر بسترهای تاریخی تکرارناپذیر و بازتولید بحرانها، میکوشد نشان دهد که چگونه بیتوجهی به درسهای تاریخی، خیانتهای سیاسی و غفلت نخبگان، بیداری های اجتماعی و مقاومتهای ملی بوجود آمده است؛ اما دریغ و درد که این خیزش های ملی، نه تنها قربانی مداخله های بیرونی؛ بلکه اسیر چرخه های درونی «فراموشی تاریخی» نیز شده است که بارها هزینههای سنگین ملی و منطقهای را به بار آورده اند. مفهوم «چرخههای درونی فراموشی تاریخی» در واقع به الگوهای تکرارشوندهای در درون یک جامعه اشاره دارد که موجب فراموشی یا نادیده گرفتن آگاهانه یا ناآگاهانهی گذشتهی آن جامعه میشوند.
این چرخهها در افغانستان، اغلب باعث شدهاند که جامعه و ساختار سیاسی نتوانند از گذشته بیاموزند و از تکرار اشتباههای گذشته جلوگیری کنند. روند های تکرار شونده ایکه در نتیجه ی نادیده گرفتن تجربه ها و نیاموختن از درس های تاریخی گذشته در حافظه ی جمعی جامعه تضعیف و یا تحریف شده اند.
ادامه خواندن تاریخ از تکرار تا انتقام؛ روایت ناگفته از قدرت، خیانت و بیداری در افغانستان : مهرالدین مشید
یکی از دوستان دانشمند، نوشتۀ خانم مبارز و نویسندۀ کتاب «رها در باد» محترمه ثریا جان بهاء را که در آن نام من (عنایتالله شهرانی) ذکر شده بود فرستاد، چونکه با انترنت و فیسبوک ارتباط کم دارم و از موضوع بیخبر بودم.
بلی نوشتۀ بانو ثریا بهاء در مورد تاریخچۀ افکار فدرالیزم در افغانستان درست میباشد، بار اول مرحوم طاهر بدخشی رئیس حزب سازا و سپس مارشال دوستم هنگام تأسیس حزب جنبش ملی و بعداً مرحوم بابه مزاری فدرالی بودن افغانستان را نظر داده بودند.
ادامه خواندن داستان فدرالیزم : دکتور عنایت الله شهرانیبا تاسف اطلاع مراسم خاک سپاری مرحوم وحید صمدزی نویسنده ؛ ژورنالیست و استاد دانشگاه کابل در کشور المان رسانیده میشود. خداوند غریق رحمتش بدارد.


عنوان «تورکان پارسیگوی» بیانکنندۀ ارتباطات معنوی و دوستیهای آشکار و پنهان تورک و تاجیک است. زبان فارسی زبانیست که قایدین بزرگ و شهنشاهان و جهانکشایان تورک بدان علاقهمند بوده با عشق فراوان در انکشاف آن نقشهای کلیدی را در تاریخ شرق و خاصتاً در سرزمینهای مشترک تورک و تاجیک افغانستان، تورکستان و ایرانزمین بازی کرده اند. درین اواخر مشاهده میگردد که یکعده سبکمغزان و کور اندیشان که فاقد معلومات تاریخی میباشند از آمیزش تورک و تاجیک و تاریخ مشترک آنان آگاهی ندارند و سعیهای نابخردانۀ خویش را با جعلیات بخرچ میدهند که اختلافات را اندر میان این ملیتهای نجیب باندازند. آنها نمیدانند که این زمان وقت و عصر کمپیوتر است مردم اقتصاد و حیات مرفه میخواهند و زبان بجز از یک وسیلۀ افهام و تفهیم کار دیگری را نمیتواند انجام دهد. سیصد سال پیش تورکیزبان برلاسی از جملۀ میرزایان بابری و شاعر درجهیک زبان تاجیکی حضرت میرزا عبدالقادر بیدل فرموده بود:
ساز نافهمیدهگی کوک است کو علم و چه فضل
هرکجا دیدیم بحث تورک با تاجیک بود
«بیدل»
ادامه خواندن «تورکان پارسیگوی» بیانکنندۀ دوستیهای آشکار و پنهان تورک و تاجیک است. : پروفیسور داکتر عنایت الله شهرانی
عمرِ عزیز رفت و مجالی نماندهاست – سودای عشق و شوقِ وصالی نماندهاست
از عرضِ حال بگذر و وصفِ ملال کن – دیگر در آن مقوله مقالی نماندهاست
از این که در زمانه به جز هرزگی و فسق – از عصمت و خلوص مثالی نماندهاست
کفتار جا گرفته کنون در کُنام شیر – در بیشه جز صدای شغالی نماندهاست
ادامه خواندن عمرِ عزیز رفت و مجالی نماندهاست : ابوالپشم
هممیهنان گرامی، اندیشمندان بزرگوار و دوستداران وفادار این سرزمین کهن!
با درودی از ژرفای تاریخمان و عشقی به بلندای آسمان، سخنی از دل برمیآورم به امید آنکه بر دل بنشیند. بیتردید همگی ما از فراز و نشیب های تلخ و رنج آلودی که بر میهن مان گذشته و همچنان میگذرد، آگاهیم؛ فراز هایی اندک و گذرا، و فرودهایی بس عمیق و فرساینده که نهفقط کالبد جامعه، بلکه روح و روان مردم ما را نیز آزردهاند. در دل این دوران دشوار، بسیاری از ما ـ خواه ناگزیر از شرایط و خواه با تصمیمی دردناک و سنجیده ـ مجبور به ترک خانه، خاک و خاطره شدیم؛ دل از دیار کندیم و روانه سرزمینهایی شدیم که در ذهنمان نوید آرامش، امنیت و افقی روشنتر را داشتند. اما دریغا که واقعیت، چهرهای دیگر داشت؛ این مسیر، مملو از گردنه های طاقتفرسا و سنگلاخهایی جانسوز بود. شمار زیادی از هممیهنان مظلوم و دردکشیدهی ما هیچگاه به مقصد نهایی نرسیدند. برخی در مرزها ماندگار شدند؛ میان ماندن و رفتن، میان امید و یأس، و در دل بیابانها و اردوگاهها، با نگاهی چشمانتظار و دستانی خالی.
ادامه خواندن سفیران درد دل و امید : احمد محمود امپرطور
مهدی ظفر٬ نطاقی که بخاطر اعلام خبر دستگیری رهبران کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷، به شهادت رسید! محمد مهدی ظفر در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در منطقهٔ زنده بانان شهر کابل چشم به جهان گشود. پدرش محمد حسین علی خان یکی از صاحب منصبان وطندودوست ارودی افغانستان در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه بود. مهدی ظفر بعد از ختم تعلیمات در مکتب استقلال شامل فاکولتهٔ حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل گردید. هنگامی که متعلم بود در کنفراس های مکتب اشتراک می نمود. صدای گرم و جذابش باعث شد که پایش به رادیو افغانستان وقت کشیده شود. وی به همکاری با رادیو آغاز و به یکی از نطاقان شهیر و متنفذ تبدیل شد. مهدی ظفر نطاق و گویندهٔ مؤفق پروگرام های مختلف رادیو افغانستان از جمله پروگرام ادبی “زمزمه های شب هنگام”٬ ترازوی طلایی”٬ “سیرت النبی” و دیگر پروگرام های وزین رادیو بود و اما عمدتاً وی نطاق خبرهای مهم دری شب رادیو افغانستان بود.
ادامه خواندن مهدی ظفر٬ نطاق درجه اول رادیوتلویزیون ملی افغانستان چگونه به شهادت رسید: داکتر ناصر اوریاافغانستان در معرض تلاطم؛ از صعود سریع تا شکننده گی ساختاری طالبان

طالبان پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱ و سقوط دولت جمهوری افغانستان، در نتیجه ی بازی های مرموز استخباراتی کشور های منطقه و جهان و سازش با غنی، در یک روند برقآسا قدرت را در کابل به دست گرفتند. رخدادی که در ابتدا بهعنوان پایان یک جنگ بیپایان و آغاز فصل جدیدی از ثبات تعبیر شد؛ اما حالا که بیش از سه سال از آن روز می گذرد، واقعیتهای میدانی و اجتماعی افغانستان تصویر متفاوتی ترسیم میکنند. در آغاز طوری می نمود که طالبان با اجتناب از سخت گیری های دور نخست، باب مصالحه و آشتی با مردم افغانستان را می گشایند؛ اما گذر زمان نشان داد که معادلهای که طالبان را به قدرت رساند، یک ساختار ناپایدار و پیچیده بوده است که هماکنون با فشارهای داخلی و خارجی در حال بازتعریف شدن است.
ادامه خواندن تحول در متغیرهای ژئوپلیتیکی افغانستان: بازتعریف نقش طالبان در معادلات قدرت : مهرالدین مشید
نه از شیر و پلنگ ، از این همه روباه می ترسم
مرا از جنگ رو در روی میدان گریزی نیست
ولی از دوستان اب زیر کاه می ترسم
من از صد دشمن دانای لامذهب نمی ترسم
ادامه خواندن از روبا می ترسم؛ شعر از : هاشمی

در تخیل بوسه از نیلوفرت بر داشتم
از انار و سیب و لیموی ترت بر داشتم
با حریر عشق پیچیدم ز سر تا ناخنت
از حریم شوق جامِ شکرت بر داشتم
ادامه خواندن در تخیل بوسه؛ شعر از : احمد محمود امپراطور
جوان ۳۶ ساله افغان با پولیس ویرجینا در یک روی داد؛ هدف گلوله قرار گرفت وجان باخت . جما ولی خودرا همکار پیشین نیرو های ویژه امریکایی در افغانستان معرفی کرد و پس از مشاجره لفظی هدف گلوله قرار گرفت وجان باخت.
این حادثه به تاریخ ۲۳ اپریل ساعت ۲:۳۶ دقیقه بعد از ظهر به وقت محلی در منطقه «فارفکس» رخ داده است. پولیس میگوید که جمال ولی به دلیل تخطی از مقررات رانندگی متوقف شده بود، اما حاضر نشد دستور پولیس را اجرا کند و بحث میان او و مأموران به سرعت به تنش کشیده شد.
ادامه خواندن ،جمالولی،پناجوی ۳۶ افغان در ایالت ویرجینیای هدف گلوله قرارگرفت.
پنجشیر، زخم بر تن، آتش در دل؛ افسانهای زنده در توفان تروریسم
پنجشیر چون شیری زخمی در کوهپایه های هندوکش، آرمیده است؛ قلعه ای از غرور، سنگری از خون و خنجری در گلوی تروریستان اما نه شکست خورده، نه خاموش؛ بلکه استوار و شکست ناپذیر، زخمهایش روایتگر قرنها ایستادگیاند، و غرش اش، هرچند در پس سکوت سنگها پنهان است؛ اما هنوز هم در دل دشمنان لرزه میاندازد. آنجا که صخره با صخره نجوا میکند و باد در لابهلای درختان افسانههای احمدشاه مسعود و یاران راستین او را به تکرار می خوانند، پنجشیر هنوز نفس میکشد؛ زخمی، اما زنده؛ نه چون قربانی، بلکه چون اسطورهای که در دل تاریخ، با هر حمله نیرومندتر بازمیگردد.
ادامه خواندن پنجشیر، شیر زخمی اما سرفراز؛ خاری در چشم دشمنان، امیدی در دل آزاده گان : مهرالدین مشید
نباشد غیــر اشک و ناله، لبخندی که من دارم
بدردِ دل نمی ماند همیــــن دردی که من دارم
در آتش سوختــم در آب غرق موج ها گشتم
ندانم غیری غفلت چیست ترفندی من دارم
ادامه خواندن لبخندی که من دارم ؛ شعر از : احمد محمود امپراطور

تا یادم میآید در آن روزگار جوانی که چنان عاشقی در میان برگهای رنگین مجلهها پیوسته به دنبال شعر سرگردان بودم، گاهی این سرودههای خیالانگیز استاد ناظمی بود که دستان مرا میگرفت و میبرد به آن سوی سرزمینهای دور و ناشناخته و بعد همه چیز در نظرم مفهوم و رنگ دیگری مییافتند.
شعرهایش را چنان میخواندم که گویی تشنهکامی در تابستان داغی به چشمۀ گوارایی رسیده باشد. گاهی سرودههای او را از برنامۀ «زمزمه های شب هنگام» رادیو افغانستان میشنیدم، با صدای شرین آن روایتگر عیاران کابل، زندهیاد داکتر اکرم عثمان و بانو فریده عثمان انوری و بعد احساس میکردم که چنان پرندهیی سبکبالی کران تا کران آسمان را زیر پرگرفتهام.
حق بزرگی بر ادبیات معاصر پارسی و نسل های پس از خود دارد. سالهای پیش از این گفته بودم ، یکی از شاعرانی که با سروده های خیال انگیزش ذوق شعر و شاعری را در من که پرورش داده ، استاد ناظمی است. میشنیدم و می خواندم:
شب تن خستۀ خود را به تن پنجره میمالید
و ملالآور تر از همه شب های دیگر
عنکبوت خفۀ خاموشی
میخزید از در و دیوار اتاقم بالا
ادامه خواندن درودی و پیامی به استاد لطیف ناظمی : استاد نصرالله پرتو نادری
از خشت تا خیال؛ روایت خانه ایکه طالبان فرو ریختند
طالبان زیر نام تطبیق پلان شهری دست به ساخت و ساز های جدید و احداث و توسعه ی سرک ها و ساختمان زیر زمینی ها در داخل شهر کابل زده اند. شهرداری کابل بی توجه به رابطه ها و ضابطه ها به شدت سرگرم اجرای پلان های شهری است. هرچند شماری اماکن دینی مانند، مسجد ها از این پلان خلاف قانون حفظ شده اند؛ اما طالبان تا کنون در اجرایی شدن این پلان با هیچ کسی مدارا و سازش نکرده اند. پس از آغاز این پلان تا کنون صد ها خانه به شمول خانه ی حیدری وجودی ویران و صدها خانواده در داخل شهر کابل آواره شده اند. طالبان در حالی صدها خانه را تخریب کرده اند که کم ترین توجه برای جابجایی آنان در پروژه های شهری نکرده اند. طالبان ادعای تطبیق پلان شهری را دارند و اما شهروندان کابل با توجه به بی اعتنایی طالبان به کار زنان و آموزش دختران و فقر و بیکاری رو به افزایش، در رابطه به ادعای طالبان تردید داشته و هدف این پلان را تجزیه ی قومی و شکستن ساختار های اجتماعی و فرهنگی و بستر سازی برای فعالیت های امنیتی و استخباراتی این گروه تلقی می نمایند. هدف از این نوشته مخالفت با پلان شهری نیست؛ بلکه انگشت نهادن بر فعالیت های قوم ستیزانه و زبان دشمنانه ی طالبان است که زیر چتر این پلان عملی می شود.
ادامه خواندن آنجا که دیوار ها فریاد می زنند؛ روایت یک ویرانی بی صدا : مهرالدین میشد
هر لحظه دم به دم من با خویش در ستیزم
سرشار و پر تلاطم، دریای موج خیزم
آن خاطرات دیروز امروز شد سبب تا
در آسمان حسرت من ابر ِاشک ریزم
ادامه خواندن تندیس من ؛ شعر از : مسعود زرابیادونه:

له ټولو هغو ځوانانو څخه چې د فیسبوک او نورو ویبسایټونو له لارې زما لیکنې لولي او خپل سوالونه مطرح کوي، د زړه له کومي مننه کوم. دا کار ماته د مقالو د لیکلو موضوع راښئي چې زما د فیسبوک ملګري او د مقالو لوستونکي د کومو معلوماتو سره مینه او څه شي ته اړتیا لري؟ د کنګرې او دوو نورو موضوعاتو په اړه د پوښتونکي ځوان څخه ځانګړې مننه کوم چې د ځوان نسل د استازي په حیث یې زما په لیکنه کې د ورته پیداشوو سوالونو په اړه په زغرده خپلې پوښتنې وړاندې کړې دي.
ادامه خواندن کنګره څه شی ده؟ : نورمحمد غفوری
(قدّساللّٰهُ سرَّه)
حضرت عارفِ واصل، استاد عبادالله نقشبندی، فرزند وارستۀ غلام نقشبند، در سال ۱۳۲۹ خورشیدی، از مشرق انوار ازلی بر ساحتِ خاکی دمید و در گذر داملالشکری شهرستان خُلم ( تاشقرغان)، چون قبس نوری از عالم لاهوت، در عالم ناسوت تجلّی یافت.
در همان طفولیت، نسیم طلب در جانش وزیدن گرفت و گام در جادۀ علم و عرفان نهاد. پس از طی مدارج مکتب و مدرسه، در سال ۱۳۵۰ خورشیدی از دارالمعلمین اساسی ولایت بلخ – که خود محراب معرفت و صحن حکمت بود – فارغالتحصیل گردید و در سلک طالبان حقیقت، خادمان تعلیم، و سالکان سلوک در آمد. چهل سال تمام، چون شمعی سوزان، در مکاتب بلخ و سمنگان، به هدایت نسل های تشنه کام معرفت پرداخت.

گفتار او نسیم سحر بود و نگاهش خورشید مهر.
هر واژه اش بیدارگر دلهای غافل و نوشداروی جان های خسته بود.
هیچ لحظهای از عمر شریفش از ذکر، فکر، خدمت و سلوک تهی نماند.
ادامه خواندن سفرنامۀ سلوک و سُرور -به یاد حضرت استاد عبادالله نقشبندی: احمد محمود امپراطور
چالش های درونی میان طالبان و مخالفان آنان؛ آزمونی تعیینکننده برای طالبان
بازگشت طالبان به قدرت در اگست ۲۰۲۱، بدون تردید یکی از نقطهعطفهای مهم در تاریخ معاصر افغانستان است. این در حالی بود که بسیاری انتظار داشتند، این بازگشت تغییراتی بنیادین را در گفتمان، عملکرد و رویکرد سیاسی این گروه در افغانستان به همراه داشته باشد؛ اما واقعیت میدانی چیز دیگری را به اثبات رساند. طالبان با وجود کنترل جغرافیایی تقریبی کامل بر افغانستان، هنوز در آزمون «مشروعیت مردمی» و «مقبولیت ملی» اند و هنوز در این زمینه کم ترین موفقیت نداشته اند. در عین زمان گروه های سياسي، قومی و مذهبی و نهاد های مدنی مخالف طالبان هم تا کنون نتوانسته اند تا با جمع شدن در زیر یک چتر و جلب نظر جامعه ی بین المللی از لحاظ نظامی، سیاسی و نظری طالبان را به چالش بکشند. گروه ی طالبان هم درک کرده اند که رهبران گروه های یاد شده اعتبار خویش را نزد مردم افغانستان از دست داده و چندان خطری از ناحیه ی آنان احساس نمی کنند؛
ادامه خواندن طالبان و دور زدن گروها و سیاستگران نابکار و فراخوان آشتی با مردم : مهرالدین میشد
د اُلیګارشي په اړه په (قاموس کبیر افغانستان) کې داسې راغلي دي:
((کلمه “اُلیگارشی” (Oligarchy) ازدوکلمهیونانی “ὀλίγος” (oligos)کهبهمعنای “کمی” یا “تعدادکم” است،و “ἄρχω” (arkho)کهبهمعنای “حکومتکردن” است،بهوجودآمدهاست. درواقع،الیگارشیبهمعنایحکومتیاسیاستگذاریتوسطتعدادمحدودیازافرادیاگروههابانفوذوتاثیربالااستفادهمیشود.
ادامه خواندن اُلیګارشي څه شی ده؟ : نورمحمد غفوری