مصیبت ُ بربادیُ فقر ُ بیچارگی وتلفات جانی که دروطن ماافغانستان در ظرف چندین سال گذشته رخ داده ُ درتاریخ کمتر بملاحظه رسیده ُ ثابت است که مصیبت و هلاکت وارده بریک جامعه ُ خواه در اثرحوادث طبیعی مانند سیلاب و زلزله باشد و خواه در اثر محاربه و یا خانه جنگی ُ عواقب روحی ناگواری را بالای مسکونین و اهالی منطقه تولید مینماید. صدمه روحی عموماٌ در فامیلها واشخاصیکه مستقیماٌ در چار مصیبت میشوندُ شدید تر است.
ولی در وطن مصیبت زده ما کدام فامیل است که صدمه ندیده و یااز مصیبت دور مانده ُ ازنظر روانی ُ چشم دید یک فاجعه ُ معیوبیت ویا ضیاع ناگهانی یک عضو فامیل تاثیرات عمیق و دومدار روحی درشخص تولید مینماید.
البته تحمیل جنگ توسط اشغال گران خارجی و همچنان تفرقه اندازی جنگ سالاران داخلی برای حفظ قدرت رول عمده را در تولید تلفات مالی ُ جانی و انواع فجایع دیگر درکشور ما داشته است. زنها شوهران خودرااز دست دادندُ شوهران زنهای خودراازدست دادندُ خورد سالان یتیم شدند و والدین مرگ و یا معیوبیت اطفال خودرا بچشم خویش ملاحظه نمودند و باقیمانده مال وجایداد خودرااز دست داده از یک منطقه به منطقه دیگر انتقال ویا فرار ملک ها شدند.
تـشـــــخــیـــص امـــراض :
عکس العمل های روحی وارده ازمصیبت های فوق الذکر هم حاد و هم مزمن بوده میتواند. ولی شدت امراض چه دفعتاٌ یعنی حاد باشد وچه مزمن ُ در اشخاص فرق میکند. زیرا مقاومت اشخاص در مقابل حوادث روانی و همچنان ناجوری های جسمی متفاوت است ُ اطفال مقاومت کمترین داشته عکس العمل های روحی عمیق تر ودوامدار تر در ایشان بمطلاحظه میرسد. از طرف دیگر عکس العمل روحی حاصله مربوط به نوعیت و شدت مصیبت و یا فاجعه ایست که شخص به ان مواجه گردیده است . مثلاٌ از دست دادن یک عضو فامیل .
امراضیکه در شروع درشخص یااشخاص مصیبت رسیده بملاحظه میرسد عبارت است از یک شوک یا (تکان روحی ) که به تعقیب آن یک حالت دقیت ُ غصه ُ وغم بر انسان مستولی میگردد . حالات دیپریشن عموماٌ با بیدار خوابی ُ بی اشتهایی وُ لاغری لاقیدی به زندگی و حتی خود کشی همراه بوده میتواند .
همچنان حالات اضطرابی ُ بیقراری و ناآرام روحی و جسمی بکثرت به ملاحظه میرسد. یکنوع عکس العمل دیگر طوریست که شخص همان صحنه ء فجیح و دهشتناک را که با چشم خود دیده است ُ وقتاٌ فوقتاٌ به عین شکل دوباره تجسم مینماید و در هر مرتبه شخص را در عین حالت دهشت و شاک روحی قرار میدهد.
دیدن خوابهای خطرناک که ترس ولرز آن حتی بعداز بیدار شدن هم دوام کرده میتواند ُ دراطفال بیشتر دیده میشود .
طوریکه در بالا ذکر نمودیم شدت عکس العمل نظر به حساسیت و هم درجه مقاومت آنها فرق مینماید.چون دیپرشین و دقیت دوامدار درجه معافیت را در انسان پائین میآورد زمینه برای ناجوریهای مکروبی وهم امراض سرطانی میگردد. ترومای روحی در اطفالیکه والدین خودراازدست میدهندُ بالخاصه که بی سرپرست باقی مانده باشند ُ احساس ترسُ حزن و عدم مصئونیت دوامدار را درقبال خود دارد.
مشاهده ظلم وشقاوت در بعضی اطفال احساس خشونت و تطابق تجاوز کارانه بار می آورد که این بنوع خود سبب مشکلات در زندگی آینده او میگردد.
تـــداوی و چـــــــاره ســـــازی :
حاجت بگفتگو نیست که تعداد مصابین این عکس العمل های روحی در وطن مازیاد بوده و درشرایط فعلی تداوی و غمخوارشی آنها کار ساده به نظر نمیرسد. زیرا شرایط اول تداوی موجودیت و تامین یک فضای صلح ُ آرام وعاری از خطر برای مصیبت رسیدگان و مصابین روحی میباشد ُ بعباره دیگر تامین امنیت و مصوئنیت یک چیز حتمی و ضروری است که آنهم کمیاب است . بطور عموم اطفال یتیم که والدین خودرا در اثر قتل وغارت ازدست داده اند و هم کسی ندارند که از آنها پرستاری نماید ُ دولت باید آنها را درآغوش گرفته احتیاجات اولیه شان را بشمول کارُتحصیل و معیشت روزمره برای شان فراهم نماید.
همچنان زنان بیوه و کسانیکه خانه وجای و دارایی شان به یغما رفته است ُ احتیاج مبرم به تقویه مادی ومعنوی دارند. اینگونه زمینه برای التیام زخمهای سایکالوجیک و درد های روانی شان مفید ثابت میشود. با نورمال شدن زندگی اجتماعی و تولید احساس مصوئنیت چه در مرکز و چه در ولایات ُ اثرات ترومای روحی تنقیص یافته و در اکثر موارد شاید احتیاج به مداخله شفاخانه و طبیب احساس نگردد.
ولی در وقایع شدید تر ُچه در کلانهاو چه خورد سالان ُسیر مرض دوام داشته ُ سندروم بعداز تروما و یا اشکال دیپریشن و اضطرابات روحی و آلام جسمی وغیره بکلاحظه میرسد. این وقایع ایجاب تداوی را نموده باید در کلنیک های عقلی وعصبی توسط اطبا آزموده انجام می پذیرد.
تداوی مرکب از دوچیز است ُ یکی تداوی توسط ادویه با فارمکوتراپی که بیشتر از ادویه ضد ( Stress ) وضد دقیت کار گرفته میشود.
دوم تداوی روحی یا سایکوتراپی که تخنیک و تاکیتهای مختلف دارد. درصورتیکه ایجاب نمایدُ هردو نوع تداوی در عین زمان تطبیق میشود.
انتخاب دوا نظر به لوحه کلینیکی و شدت امراض فرق میکند و تنها متخصص روانی میتواند طور موثر از آن کار بگیردُ دراکثر وقایع سایکوتراپی قابل استفاده استُ چه درکلانها و چه در خورد سالان ُ یکی از اهداف عمده سایکوتراپی تولید استرضای جسمی و روحی در مریض است سعی میگردد تا مریض در مقابل منبهات ترما حساسیت خودرا ازدست داده و بالاخره آنرا بگذشته بسپارد. برای حصول این مقصداز مریض خواهش میشود تا سرگذشت دهشتناک خودرا حکایه نماید گرچه این تمرین در شروع خیلی درد ناک و با وقفه ها همرا خواهد بود ُ امابا تکرار آن بالاخره مریض میتواند بدون عکس العمل دردناک چشم دید خودرا بیان نماید و اینگونه با تجرید ازامراض مریضی خویش رهایی می یابد ُ در حالیکه حافظه ُ قوه فهم و ذکاوت او کاملا بجاست. در بعضی وقایع هدف تداوی تغیر احساس و یا طرز نگاه حادثه المناک از جنبه منفی به جنبه مثبت آن میباشد مثلا یک فردیکه در اثر انفجار یک ماین یک پای خودرا ازدست داده ُ با این فکر میرسد که در این مصیبت تنها نبوده و با وصف آن صدمه اقلا حیاتش نجات یافته است . برخلاف کلان سالان ُ اطفال مصیبت زده اکثراٌ خاموش بوده و عقده وترسی که دارند در دل نگه میدارند. ازاینرو طبیب معالج سعی میکند تا آنهارا بگفتار و بروز احساسات تشویق نماید. مثلا از او مپرسد به کجا بودکه حادثه رخ داد ؟
اکنون در باره آن چه فکر میکنید؟
البته تداوی باید در فضای امن و مصئون صورت بگیرد تا تضمین شده بتواند که دیگر چنان فاجعه رخ نخواهد دادُ بدون تقویه مادی و معنوی در فضای مصئون و محفوظ ُ التیام جراحات روحی مشکل بوده از تداوی نتجیه قناعت بخش گرفته نخواهد شد.