گــــم کـــــرده ام : ابوالمعانی بـــیــــدل نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام آه از این یوسف که من در پیرهن گم کرده ام چون نم اشکی که از مژگان فرو ریزد بخاک خویش را در نقش پای خویشتن گم کرده ام چون نفس از منتهای جستجو آگه نیم اینقدردانم که چیزی هست ومن گم کرده ام