اندوه من ز چشم قلم گریه میکند
یارب چه حالتیست که غم گریه میکند
معیار شادمانی ما گریه کردن است
خوشبخت آن کسی ست که کم کریه میکند
ار بس که به آستین لیَمان اسیر ماند
برحال خویش دست کرم گریه میکند
بر چشم تر خیال تو بگذشت و اشک ماند
تو رفته ئی ونقش قدم گریه میکند
فانی نه بت پرست شدی ونی خدا پرست
بر مشرب من دیر وحرم گریه میکند
فوس ۱۳۶۵ کابل