مردم به تنگ آمده اند – نوشته : محمد داود سیاووش

 محترم داوود سیاووش با روشی که حکومت وحدت ملی در پیش گرفته فشار استرس و احساسات مردم مانند دیگ بخار که بالای آتش گذاشته شده و بدون منفذ حرارت داده شود به سوی انفجار بزرگ اجتماعی در حرکت است. این انفجار آن انفجار انتحاری نیست که در بازار معاملات تجار سیاسی داخلی و خارجی به کمک ستون پنجم میخواهند با استفاده از آن مردم را بترسانند و به خموشی و تبعیت کورکورانه از وضعیت دلخواهشان بکشانند.  وقتی یک فارغ صنف 12 درک میکند که بورس های تحصیلی خارج از کشور و شمولیت در رشته های طب و انجنیری فقط برای یک گروه خاص اختصاص یافته،  وقتی یک جوان بعد از فراغت از مکتب نمیتواند بدلیل عدم ظرفیت جذب در مؤسسات تحصیلات عالی با وجود نمرات عالی راه یابد،  وقتی یک جوان می بیند که دروازه کار و شمولیت در وظیفه دولتی و مؤسسات برویش بسته است،

– وقتی یک جوان با شکم گرسنه و لباس مندرس می بیند که جوانان گروه خاص از همه امکانات مادی و معنوی برخوردار بوده با موترهای آخرین مودل از کنارش به سرعت عبور میکنند،

– وقتی یک جوان مشاهده می کند که بورس های تحصیلی سهمیه شاگردان افغانستان به جوانان کشورهای همسایه بنام قبایلی داده میشود،

– وقتی یک جوان می بیند که در وظایف شاقه در صف اول و در امتیازات کشور در صف آخر قرار دارد،

– وقتی یک بیوه جوان بخاطر دریافت اکرامیه همسرش که در سنگر دفاع از وطن شهید شده ماه ها در دوایر دولتی سرگردان میشود،

– وقتی بازماندگان یک افسر جوان که شبها گرسنه میخوابند و از سرمای زمستان می لرزند از تلویزیون یا رادیو می شنود که رهبران میگویند جنگ با کسی که پدر، همسر، برادر یا فرزند شان را به شهادت رسانیده جایز نیست،

– وقتی یک جوان تحصیل یافته با استعداد درک میکند که دروازه پست های وزارت، سفارت، ولایت، ریاست و رهبری اداره به رویش بسته بوده و آن پست ها و مقامات فقط به یک قشر خاص اختصاص یافته اند،

– وقتی یک پیشه ور مشاهده میکند که با وضع مالیات زمینه کار و تامین اعاشه خانواده به رویش بسته میشود،

– وقتی یک کارمند پایین رتبه می بیند که چشم حکومت به جیب او دوخته شده و حتا از صد افغانی کریدت کارت موبایلش نیز باید مالیه بپردازد،

– وقتی یک کارمند پایین رتبه درک میکند که در پرداخت معاشات محاسبه دخل و خرج خانواده اش را حکومت مدنظر نگرفته و معاش یک ماهه آن تکافوی ده روز مخارج فامیلش را نمیکند،

– وقتی یک کارمند پایین رتبه میشنود که حتا پرداخت محصول برق منزلش را نیز باید با در نظر داشت افزایش نرخ دالر در برابر افغانی بپردازد،

– وقتی یک آموزگار می بیند که زمین وعده داده شده برایش توزیع نمیشود،

– وقتی یک جوان احساس میکند که در شرایط غربت و مهاجرت در جنگلهای یونان و فرانسه کسی به عنوان شهروند دولت افغانستان از او دفاع نمیکند و حتا از زبان صدر کشور می شنود که با مهاجرین دلسوزی ندارد،

– وقتی یک دهقان میبیند که قاچاقبر مواد مخدر حاصل تریاک زمینش را قبل از زرع می پردازد در حالیکه دولت به او حتا گندم بذری و کود کیمیاوی بخاطر کشت حلال داده نمیتواند،

– وقتی یک پیشه ور می بیند که همه محصولات ساخت وطن از چین به قیمت چندین مراتب ارزانتر از محصولات داخلی وارد کشور می شود و او ورشکسته می گردد،

– وقتی یک شهروند می بیند که دریاهای وطنش به کشورهای همسایه می ریزد و دشت های وطن خشک و لا مزرع مانده،

– وقتی یک شهروند می بیند که نفت و گاز وطنش زیر خاک و او مصرف کننده نفت و گاز کشورهای همسایه میباشد

– وقتی یک شهروند می بیند که ستون پنجم حتا در داخل نظام دولتمردان را با همدیگر می جنگاند، رسانه ها را تحت کنترل می گیرد و با کشتن چند ژورنالیست سایرین را می خواهد به جارچی و نغاره چی منافع پاکستان مبدل کند،

– وقتی یک شهروند می بیند که با عقب نشینی های قصدی ولسوالی های جنوب کشور به طالبان رها میشوند و با جابجا نمودن طالبان در دندغوری مانور قطع برق کابل در فصل زمستان و سقوط کندز زمینه سازی به انتقال جغرافیای جنگ به شمال افغانستان میشود،

– وقتی یک شهروند می شنود که تبلیغات از رسانه های مرکز بر ضد کسی که میخواهد شمال را از وجود دشمن تصفیه کند با هیاهو و غوغا به راه می افتد،

– وقتی مردم می بینند که بزرگترین متقلب انتخابات در حالیکه دزد با پشتاره گرفتار شد بدون تحقیق و پرسان پس از بدنام ترین انتخابات تاریخ جهان به کمپاین و گردهمایی های مرموز مشغول است،

– وقتی مردم می شنوند که نورالحق علومی وزیر داخله پیشین در شمال گفت :جنوب را دشمنان و شمال را دوستان خراب کردند،

– وقتی مردم می شنوند و می بینند که وزیر داخله، رییس امنیت ملی، وزیر معادن، شهردار کابل، والی هلمند، والی نورستان و… از وظایف شان به دلایل گوناگون و در اصل همگون استعفا ویا در حالت تعلیق قرار میگیرند،

– وقتی مردم می شنوند که حتا رسانه بین المللی بی بی سی با استفاده از خبر اعمار ده هزار اپارتمان توسط دولت چین در افغانستان قبل از حتا طرح و نقشه آن برنامه در رابطه به توزیع آن اپارتمان ها به خاطر تخریب وضعیت نظرخواهی میکند،

– وقتی مردم می شنوند که یکی از سازماندهندگان انفجار شاه شهید با نام تقلبی از زندان دولت رها شده ،

– وقتی مردم می شنوند که بیست و پنج هزار پست خالی در ادارات دولت وجود دارد، ولی جوانان از بیکاری به خارج می روند،

– وقتی مردم می شنوند که یکی از اعضای شورای صلح اعتراف می کند که بیش از 2400 مورد حیف و میل در شورای صلح صورت گرفته،

– وقتی مردم می شنوند که طیاره مبارزه با مواد مخدر پس از تجهیز به مصرف 86 میلیون دالر حتا یک پرواز در امر مبارزه با مواد مخدر انجام نداده،

– وقتی مردم می بینند که دوسیه حمله انتحاری بر کارمندان تلویزیون طلوع به تاق نسیان گذاشته میشود،

– وقتی مردم می بینند که به استقبال ورود وزرای سرپرست داخله و امنیت ملی و لوی درستیز چهار فیر راکت به پارلمان صورت می گیرد،

– وقتی مردم می شنوند که رییس شورای صلح، مشاور رییس جمهور، معاون اول رییس جمهور و رییس اجرائیه در رابطه به موضوع صلح با طالبان نظریات متفاوت دارند،

– وقتی مردم می بینند موضع کانال ها و شبکه های سیاسی پیر گیلانی، استاد سیاف، حضرت مجددی، انوارالحق احدی و بگواش، جنرال دوستم، جنرال عطا محمد نور کاملاً از همدیگر دور و حلقه حامد کرزی بیش از همه فعالتر می باشد،

– وقتی مردم میشنوند که جان ساپکو میگوید: مبارزه با فساد در افغانستان دشوار تر از مبارزه با مافیا در امریکا میباشد،

– وقتی مردم میشنوند که جان ساپکو میگوید: بدون کمک مدام امریکا حکومت افغانستان سقوط خواهد کرد.

در چنین وضعیت مبهم سیاسی 80 درصد مردم افغانستان حق دارند در نظر سنجی ها از حکومت وحدت ملی ناراضی باشند.

حکومت وحدت ملی در چند محور دچار سرگیچی میباشد:

1- در حالیکه 69 درصد مصارف افغانستان به قول رسانه ها از کمک های خارجی تمویل میشود از جا بلند نمودن اقتصاد ورشکسته دولت با چنین وضعیت آشفته خیلی دشوار به نظر میرسد.

2- در حکومت از زاویه به مسایل صلح نگاه میشود که مورال جنگی قوای مسلح را تضعیف نموده و مردم را نسبت به آینده نگران میسازد، چنانکه بر ضد کسانیکه به تصفیه مناطق نا امن تلاش میکنند تبلیغات صورت میگیرد، در برابر سقوط شهر هایی چون کندز و عقد پروتکل هایی چون پروتکل دندغوری بی تفاوتی و ازعقب نشینی های هلمند اغماض صورت میگیرد.

3- در محور شرق، شمال شرق، جنوب و جنوب غرب با کسانیکه با دشمن می جنگند به نحوی جبهه گیری صورت میگیرد.

4- حکومت وحدت ملی تفاهمی، ولسی جرگه با عبور از خط قرمز دوره قانونی، وزیر دفاع و رییس امنیت ملی و وزیر داخله سرپرست، وضعیت بی باوری و به نحوی تساهل و تسامح و سهل انگاری و نادیده گرفتن مسایل سرنوشت ساز توسط مسوولان و رهبران را در اذهان مردم القا میکند.

5- نشر نسخه اصلی قانون اساسی با نشانی امضای حضرت صبغت الله مجددی که ناشر مدعیست در هفتاد مورد با نسخه توشیح شده حامدکرزی منتشره در جریده رسمی تفاوت دارد و سکوت حکومت در برابر آن پایه های نظام را به مفهوم واقعی کلمه به لرزه می آورد و اجراآت و فعالیت های پانزده ساله نظام را زیر سوال می برد.

6- از آنجاییکه سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی می باشد و سیاست داخلی حکومت وحدت ملی در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی روشن نیست بنابران دولت افغانستان نمیتواند سیاست خارجی واضح را با همسایه ها، اروپا و امریکا فورمول بندی و مشخص سازد.

7- با توجه به اینکه دوره قانونی کار ولسی جرگه یا مجلس نمایندگان به پایان رسیده و حکومت وحدت ملی نیز پس از انقضای میعاد تفاهمنامه دوره کارش به پایان میرسد و از جانبی شرایط برای تدویر لویه جرگه آماده نیست، در صورتیکه این حکومت قبل از انقضای دوره پیشبینی شده کارش نتواند در زمینه های امنیتی، اقتصاد قرار دادی، مبارزه با شورشگری غلبه نماید و فضای تقسیم شده سیاسی را به فضای وحدت ملی مبدل کند کشور در سال 1395 دچار بحران بزرگ از هم پاشیدگی خواهد شد.

8- از نقطه بن بست کنونی موجود کشور دو راه جدا میشود: یکی رفتن به طرف ایجاد یک تعریف واحد حکومتداری و دوست و دشمن و اتخاذ تصمیم واحد در زمینه نحوه برقراری مناسبات با پاکستان، هند، چین، روسیه و ایران و نحوه ارتباط و مناسبات با امریکا و اروپا که در پیامد آن صلح به ارمغان خواهد آمد. دوم نحوه تسلط ستون پنجم و برقراری یک حکومت دست نشانده مزدور پاکستان در کابل.

مردم وقتی شتابزدگی وبی برنامگی حکومت را می بینند که در شرایط قطع جریان برق به پایتخت از کاسا ودر شرایط سقوط ولسوالی های هلمند از تاپی سخن میگوید به این نتیجه میرسند که شعار های حکومت وحدت ملی یکبار مصرف میباشد. آگاهان به این باوراند که: مردم افغانستان نه حکومت مزدور ودست نشانده پاکستان را میخواهند و نه حکومت دشمن پاکستان را ،بلکه مردم حکومتی میخواهند که در پرتو سیاست حسن همجواری وهمسایگی نیک با همه کشور های منطقه وجهان در همزیستی مسالمت آمیز مبتنی بر عدم مداخله در امور داخلی همدیگر واحترام به استقلال ملی وتمامیت ارضی وحاکمیت ملی زیست نمایند.