مـــا را هــمــیــن گـــونــه مـــی کــشــنـد! رایـــگان رایـــگان: پـــرتــــو نــادری

partaw-naderi

دولت رایگان شهروندان رایگان دارد

و سرزمین رایگان.

دولت رایگان به چهار گوشۀ جهان گوشت صادر می کند

با عصای معجزه راه می رود

و به اندازۀ نادانی خویش، می لنگ.

دولت رایگان آن قدر بزرگ است که هیچ جانور شناسی آن را

حتا در صنف حشرات مضره هم دسته بندی نمی کند

کور مادر زادی است که با بینی بریدۀ تاریخ نفس می کشد

و هنوز یاد نگرفته است که جو دو خر را چگونه تقسیم کند

به ماکیانی می ماند که « کُت کَت دلته کوی او هگی بل ځای اچوی! »

خرمهره یی است که با آن می شود تنها روسپیکان روزگار را شکار کرد

من حکومت وحدت ملی را آن گاه شناختم که در رحم سرطانی امرخیل،نطفه می بست!

و کرزی در شام نام گذاری آن، به اندازۀ دو شیطان چشمک می زد

و با آخرین بازماندۀ نسل قرقل، مشورت می کرد

که بیشتر ازین آب را چگونه گل آلود سازد!

هرچند قرقل او بر هیچ تفکری سایه نمی اندازد

اما روزی هزار بار کلۀ غنی و عبدالله را قاق می تراشد

کرزی گناهی ندارد،

افغانستان بی آب ترین کشور جهان است!

کرزی، مردی بزرگی است و برادران انتحاری اش را بغل بغل بهشت می پوشاند

وقتی سیاست را کوچه کوچه قدم می زند

حتا سگان دیوانه هم برای او دم می شورانند

بیچاره غنی! که بیوه زنی هم به نام او پیاز خورد نمی کند

و بقه‌یی هم به نام او به بیلاق نمی رود!

و تفکر بزرگش چنان چاقویی برای روز مبادا در کمرگاه اش می درخشد

وکرزی را دو دسته سلام می دهد که انتحار را بیشتر از قندهار دوست دارد!

پرتو نادری

اسد 1394

شهرک قرغه ، کابل