عید می آید ،بیاترک پریشانی کنیم
روشن از بانگ سحر این شام ظلمانی کنیم
لانهُ دل رادهیم رنگ صفای دگری
دیو زشت کینه را درسینه زندانی کنیم
خاطر آیینه را پاک از غبار تیره گی
شهر ویرانی دل ازنوگل افشانی کنیم
بستریم از کوچهُ بن بست تنهایی ودرد
همدلی را باز درهر خانه مهمانی کنیم
شوره زاران وطن را رشک گلزار جهان
هر کرانه فکرآبادی،ویرانی کنیم
بر کویر تفته آب رود جیحون آوریم
دشت خشک آرزو را بذر افشانی کنیم
در ببندیم بر رخ زاهد نمای بی هنر
ساغری لبریز از صهبای پنهانی کنیم
عیدمی آید پیام آشنایی ها به لب
زین بشارت پهنهُ دلها چراغانی کنیم
سرمه چشمان خود سازیم خاک مقدمش
جان شرین را بپای دوست قربانی کنیم.
هالند-سپتمبر ۲۰۱۶
نورالدین همسنگر