آرش بارز را آزاد كنيد٬ هنرمندان جوان دیگر کشور ها تشویق میشوند ٬از ما زندانی :نوشته عبدالغفور شهاب

%d8%a7%d9%93%d8%b1%d8%b4-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%b2   تقریبن همه دوستان گرامی در مورد علت اتفاق نمی دانند و سوال می کنند، توضیح می دهم. امیدوارم در هم رسانی این نوشته ما را یاری رسانید تا همه آگاه شوند!

آرش بارز برای ساخت آهنگ “عاشق بمانیم” به مقداری پول نیاز دارد تا به فرید زلاند بپردازد. فرهاد مجیدی نماینده هرات در مجلس، با ادای این که پاسدار فرهنگ و هنر است و بنا دارد در کنار جوانان هرات باشد. به آرش بارز ٥٠٠٠$ برای همکاری می پردازد. چندی بعد از آرش بارز می خواهد در برنامه های انتخاباتی که به حمایت از دکتر “عبدالله عبدالله” در هرات به راه انداخته شرکت کند، آرش بارز نمی پذیرد. اما در نهایت با این استدلال، زمانی که شما ضرورت داشتید من با شما همکاری کردم و حالا هم باید شما در برنامه ام شرکت کنید. آرش بارز می پذیرد و همراه با یک گروه از کابل به هرات می رود. هزینه رفت و آمد اعضای گروه و دست مزد نوازندگان به عهده بارز می افتد، که پولی ست بیشتر از آنچه از فرهاد مجیدی دریافت کرده. فرهاد مجیدی هم چنان درخواست های مشابه دارد که آرش بارز نمی پذیرد. او عصبانی می شود و از بارز می خواهد تا پولش را برگرداند. آرش بارز به آقای وکیل می گوید خوب این گونه که هست، باید بنشینیم و حساب کتاب کنیم.

آقای وکیل هزینه برنامه اش در هرات را قبول نمی کند. به هر روی این قضیه برای یک سال و نیم همین طور می ماند. تا اینکه همین چند روز پیش دوباره از بارز خواهان پولش می شود، آرش بارز وقتی می بیند آقای وکیل به شدت مصر است و وارد رفتاری بسیار سخیف شده، می پذیرد تا پولش را برگرداند و از او حداکثر بیست روز وقت می خواهد. در این فاصله آقای وکیل “صبور” (از آن قروتک ای نامی هرات است) که چندی قبل موتر فرهاد مجیدی را در بدل چندین ماه معاشش باخودش برده بود و گم و گور شده بود را، برای ماموریتی دوباره به کابل می خواهد. به او ماموریت می دهد تا به دفتر آرش بارز برود و با زور و تهدید پول را حصول کند. برنامه را در روز هجده سنبله طراحی کردند(در این روز کابل شاهد برخوردهای مسلحانه است و می شود به راحتی کسی را کشت و مسوولیت را به طرفداران احمدشاه مسعود نسبت داد). محافظان فرهاد مجیدی با همکاران آرش بارز بگو مگو می کنند و به فحاشی و سر وصدا میپردازند تا جاییکه مردم محل همه جمع می شوند. آرش بارز به پولیس کابل اطلاع می دهد. محافظان وکیل مجیدی، با پولیس درگیر می شوند و یک افسر را به شهادت می رسانند. پولیس کابل از آرش بارز می خواهد تا برای توضیح ماجرا همراه شان برود، فرهاد مجیدی در تبانی با پولیس کابل او را متهم می کنند که ( اگر تو به پولیس اطلاع نداده بودی قتلی اتفاق نمی افتاد)، او را به این بهانه در بازداشت نگه می دارند و این دسیسه را براه می اندازند. یاد تان باشد در این ورطه گه آلود از پولیس کمک نخواهید!

این پیام را اشتراک گذاری کنید و ازتان می خواهم برای صدای که تمام عمرش تریبیون “عدالت خواهی” بود، دادخواهی کنید!

#آرش_بارز_را_آزاد_کنید