نظم لیبرالی که بعد از جنگ بوسیلۀ امریکای فاتح بر جهان تحمیل شده بود، رو به پایانی است. فروپاشی شوروی این امید را در دل طبقۀ حاکم امریکا گنجانید که تفوق سیاسی و نظامی امریکا برای همیش پا برچا خواهد ماند و در آیندۀ نزدیک قدرتی ظهور نخواهد کرد که امریکا را به مبارزه بطلبد. لاکن این آروزی امریکا زود گذر بود و خلاف توقع، قدرت های دیگری تبارز کرده اند که جایگاه جهانی امریکا را زیر سوال برده است. روسیه دوباره در حال عروج است. چین از نظرگاه اقتصادی و نظامی با امریکا رقابت می کند. لذاء جهان بسوی چند قطبی شدن روان است که دیر یا زود بر نظم تحمیلی امریکا که بیش از 70 سال سلطۀ این کشور را تثبیت نمود، نقطۀ پایان خواهد گذاشت.
امریکا هنوز هم یک غول اقتصادی و نظامی است که به بسیار آسانی ناپدید نمیشود، ولی نفوذ جهانی اش رو به کاهش است. تغییرات ساختاری در اقتصاد دنیائی و ظهور قدرت های متوسط در اکناف جهان، باعث شده است که امریکا و اروپا بیش ازین محور اقتصادی و صنعتی نباشند. شرق دور با محوریت چین بزرگترین رقیب امریکا در صحنه سیاسی و اقتصادی خواهد بود که درین محاسبه اروپا کاملاً به حاشیه خواهد رفت. صرف نظر ازینکه کدام فرد رئیس جمهور امریکا خواهد بود، کاهش نفوذ جهانی امریکا ناگزیر خواهد شد. بدون تردید که امریکا تلاش خود را در تحکیم نظم تحمیلی بعد از جنگ خواهد کرد، اما موفقیتش دور از امکان خواهد بود.
ظهور ناسیونالیسم در اروپا، خروج برتانیه از اتحادیه اروپائی و پیروزی ترمپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا فضای سیاسی جدیدی را ترسیم می کند که امریکا شاید در تعهدات خود نسبت به حمایت نظامی و سیاسی سایر کشور های متحد تجدید نظر نماید. اگر این تحول جامۀ عمل بپوشد، درین صورت ممکن است که حتا موجودیت ناتو منحیث پایگاه نظامی امریکا زیر سوال برود. اگر ناتو کشش نیروی بازدارنده را از دست بدهد، پس مفیدیت اش چه خواهد بود؟ روسیه دوباره زنده شده است و امریکا هم قادر نیست که سد راه صعود این کشور شود. روسیه در جورجیا، اوکراین و ماورای سرحدات شوروی در سوریه ثابت ساخت که می تواند جلو موفقیت ناتو را در مجموع و امریکا را طور خاص بگیرد. در اروپا، تهدیدات ناتو نتوانست روسیه را به عقب نشینی وادار سازد. روسیه کماکان می تازد و به پیش میرود. همچنان تعزیرات شدید اقتصادی غرب، قادر نشد که که روسیه را از پا انداخته و جلو تاخت و تاز های این کشور را بگیرد. تصور میشود که اروپا به یک واقعیت جدید سیاسی مواجه خواهد شد که بایست آن را خردمندانه ارزیابی کند و الا این قاره بسوی جنگ جهانی سوم خواهد شتافت.
در شرق دور و جنوب آسیا، دگرگونی هائی در حال تکوین است که نفوذ و نقش امریکا را در آینده تقلیل بخشیده و یا خنثی خواهد ساخت. نه تنها ظهور چین و هند، بلکه رشد سریع اقتصادی کشور جنوب شرق آسیا و سرازیر شدن ثروت به این قسمت دنیا، موجودیت “حمایوی” امریکا را بیش ازین بی لزوم جلوه میدهد. “امریکا محوری” شرق دور در محیط ساختن چین به موفقیت نرسیده و حتا کشوری مانند فیلیپین که سال ها متحد نظامی و سیاسی امریکا در آن منطقه بود، ازین کشور دوری جسته و به سوی چین گرایش نشان میدهد. احصائیه ها پیش بینی می کنند که تولید مجموعی ناخالص دو غول نو اقتصادی یعنی چین و هند در سالیان 2060-2065 بیشتر از کشور های پیشرفتۀ کنونی شده و به تناسب 57 فیصد و 42 به ضرر امریکا و اروپا تمام خواهد شد. این رقم به اثبات می رساند که پایه های اقتصادی نظم لیبرال جهانی بعد از جنگ دوم در حال تغییر است که هیچ قدرتی جلو آن را گرفته نمی تواند. بایست علاوه شود که خطرات امنیتی ناشی از تروریسم، جنگ های محلی و منطقه ئی هم نظم تحمیلی امریکا را به خطر مواجه ساخته است.
در نظم نوین جهانی، یگانه قدرت حاکم وجود نخواهد داشت، بلکه قدرت های محوری دیگری تبارز خواهند کرد که ادارۀ نظم نوین را بدوش خواهند گرفت. مؤسساتی ظهور خواهند کرد که با مؤسسات تحت نظر امریکا مانند بانک جهانی و صندوق وجهی بین المللی به رقابت برخواهند ساخت. بطور مثال، بانک سرمایه گذاری زیربنائی آسیائی، بانک انکشاف آسیائی مورد حمایت امریکا را به مبارزه خواهد طلبید و از اهمیتش خواهد کاست. شرایط توزیع قرضه برای تمویل پروژه های زیر بنائی از جانب بانک سرمایه گذاری زیربنائی آسیائی به مراتب سهل تر خواهد بود که هیچگونه خواست های سیاسی همراه نخواهد داشت . این روش باعث خواهد شد که کشور های آسیائی از قیودات بانک انکشاف آسیائی رهائی یابند و سلطۀ اقتصادی امریکا را محدود و یا نابود سازند. به موازات آن، شاید ین واحد پول چین در داد وستد تجارتی عملاً در رویاروئی با دالر قرار خواهد گرفت و ارزش پول امریکا را کاهش خواهد داد. اینجاست که ما شاهد دگرگونی بزرگی در سطح دنیائی خواهیم بود.
تصور میشود که نظم نوین جهانی باعث خواهد شد که کشور های کمتر انکشاف یافته از تسلط غرب نجات یابند و راه مستقل پیشرفت را طبق شرایط خود در پیش گیرند. لاکن اشتباه نشود که این تحول و دگرگونی، به یکبارگی اتفاق نخواهد افتاد. امریکا سرسختانه مقاومت خواهد کرد و کشور های رقیب هم به جلو خواهند رفت و احتمال برخورد های نظامی بیشتر خواهد شد. به هر حال، برای نظم نوین جهانی باید آماده شد.
میرعبدالرحیم عزیز
11/16/2016