دوستان گرانقدر و هموطنان شریف!
چندی قبل در باره تـاریـخـچـه وظایف جـاسوسی پاکسـتان در قـبـال وضع کنونی افغانستان از خامه بنده در انترنت و فیسبوک نوشته کوتاهی انتشار یافت و آن نوشته به استناد و شواهد عینی وتاریخی از صحفات مختلف کتاب افغانستان در مسیر تاریخ اثر گرانسنگ شادروان میرغلام محمد غبار برشته تحریر در آمده بود. همه میدانندکه از دولت های پاکستان بخاطر اجرای وظایف نا مقدس جاسوسی قوای استعماری علیه افغانستان و منطقه در طول سالیان متمادی استفاده گریده است . روی همین اصل روز سه شنبه ۲۱ جدی ۱۳۹۵مطابق ۱۳ جنوری سال ۲۰۱۷ میلادی ما شاهد کشته شدن ده ها تن از هموطنان شریف خویش در ولایت کابل و کندهار بودیم که ۳۸ کشته و ۸۶ زخمی از اثرعمل وحشیانه مزدوران استعمار بجاگذاشته شد و مردم ما در گلیم غم به سوگ ازدست دادن عزیزیان شان نشستند. این حادثه جدید نیست ریشه و سابقه تاریخی دارد. چند روز قبل مردم شریف افغانستان با آگاهی سیاسی مقابل سفارت پاکستان در کابل تجمع نمودند و با شعار های مرک برلانه جاسوسی پاکستان آن کشور تتقبیح کردند٬ حق مسلم شان میباشد . اما گره مشکلات سیاسی تنها با شعار های مرده باد و زنده باد باز نمیگردد. ما باید باهوشیاری سیاسی قدم های اول را درقسمت واحد ساختن خویش بنام ملت واحد برداریم .
از نفاق و جدائی اقوام بنام نژاد ٬ زبان و مذهب جلوگیری نمائیم . جواسیس ملی و بین الملی را افشا کرده و با مبارزات پیگیر از نصب انها در کرسی های دولت جلوگیر نمایئم . این امید را نسل جوان ما با نیرو ی قوی و آگاهی سیاسی میتوانند برآورده سازند.
طی هده های اخیر هموطنان ما قربانی اعمال و حشیانه افرطین و قوای استعماری شده اند. مردم نجیب افغانستان میدانند که از دیر زمانیست که افغانستان تحت نقشه خائینانه اجانب قرار دارد .
مردم ما در طول تاریخ صدمات زیاد را متحمل شده اند و قربانی های فراوان داده اند . اما در نتیجه به گفته شادروان غبار بعداز پیروزی بازهم همان پیراهن چرکین را بر تن کرده اند.
خنثا کردن و خاتمه دادن به این جنک خانماسوز آگاهی سیاسی مردم شریف افغانستان است و بس .
در مسایل سیاسی نبادید تحت احساست مذهبی ٬ نژادی و زبانی با شعار های عوامفربانه بمنافع چند جاسوس ووطن فرش عمل نمائیم . زیرا دشمنان با استفاده از همین مسایل قومی ٬نژادی و مذهبی در بین مردم تقرقه میاندازند و کشورهای استعماری بمنافع خویش آب را خت کرده ماهی گیری مینمایند.
واینک:
تاریخـچـه وظایف جـاسوسی پاکسـتان در قـبـال وضع کنونی افغانستان:
امروز سروصدای زیاد جاسوسی و استخبارات پاکستان در افغانستان بگوش میرسد. پاکستان نه تنها امروز این اعمال را در افغانستان انجام میدهد بلکه ریشه تاریخی داشته و این گونه اعمال را از آغاز تاسیس ان کشور در قبال افغانستان انجام داده است. برای معلومات بیشتر تاریخچه جاسوسی پاکستان صفحات (۲۰۴ – ۲۰۵) جلد دوم افغانستان در میسر تاریخ نوشته شادروان میرغلام محمد غبار را برای شما عزیزان مینگارم: « …. سفارت انگلیس در دوران جنگ (جهانی دوم ) موافقت صدراعظم ( هاشم خان) را حاصل کرد که تا اختتام جنگ برای کنترول تمام افغانستان دستگاه جاسوسی انگلیس تحت نظر سفارت برتانیه درکابل تاسیس گردد. این دستگاه به عجله و در نهایت سادگی از اشرار ساده وجاهل افغانستان در واحد های ده نفره تحت قیادت یکنفر «دهباشی »درمناطق عمده شهرها و جوار راه های عمومی وقصبات تشکیل گردید .دهباشی ها بایستی دارای سواد میبودند ومعاش ماهانه خود و نفری متعلقه خود را از مامورین و نمایندگان سفارت برتانیه حاصل میکردند. دولت افغانستان این عمال را درفعالیت وظیفوی شان آزاد و مامون میداشت . وظیفه اینها عبارت بود از دیدن وشنیدن واقعات در منطقه محوله و دادن راپوربه دهباشی .
« رسانیدن این راپور ها بمقامات انگلیس وظیفه دهباشی بود. در اوایل اینکار سهل وساده بود مثلا ٌ جاسوس عبور یک طیاره – ورود یا عبور یک مسافر یا یک مامور – نظر یه فرد یا منطقه را راجمع به جنگ و دول متحارب و امثال آنرا به دهباشی روزمره اطلاع میداد و دهباشی آنرا به مرجع اصلی تقدیم میکرد . بعدها این دستگاه انکشاف کرد و بشکل یک دایره منظم جاسوسی و ضد جاسوسی انگلیس درامد که حتی در برابر افغانستان نیز بحیث یکدستگاه متخاصم مبدل گردید. محتاج تذکر نیست که محمد هاشم خان با چنین عملی بیسابقه ُ معناّ کشور افغانستان را تحت دومنیون دشمن گذاشت واخلاق ملی را زیر تهدید طویل المدتی قرار داد. درحالیکه از اجرای این خیانت خاموش وبیصدا در ابتدا هیچکس مطلع نبوده تنها خانواده ّ حکمران و عمال بزرگ جاسوسی انگلیس از این « سر و راز » اطلاع داشتند و بس . یکی از وابستگان خانواده حکمران ُ عبدالحسین خان عزیز بود که از این اسرار آگاهی داشت و پسر محبوسش عبدالحی خان عزیز که بعداٌ عضوحزب وطن واینک با ۱۲ نفر اعضای حزب محبوس سیاسی بود ( سال ۱۹۵۲ ) این « اسرار » را با نگارنده (غبار ) درمیان گذاشت در حالیکه آوازه این موضوع قبلا در بین روشنفکران پخش گردیده بود.
« بعدازآنکه جنگ جهانی خاتمه یافت و سفارتخانه جرمنی در کابل مسدود شد ( می ۱۹۴۵ ) و هم دوسال بعد دولت انگلیس مجبور به تخلیه هندوستان گردید ُ بازهم دستگاه جاسوسی سابق الذکر او در افغانستان باقیماند و چون دیگر خزینه هندوستان در اختیار انگلیس نبود لهذا دستگاه مذکور سالم ودست ناخورده ُ بحیث میراث بدولت پاکستان منتقل گردید. من در زندان سیاسی ولایت کابل در همان سال ۱۹۵۲ یکی از این جاسوسان محلی را بنام «میرزا حسین » بدیدم که از آینده خود در بیم بود. این شخص هنگام کشیدگی سیاسی افغانستان و پاکستان هر شامی داخل پارک شهرنو کابل شده و پشت دیوار باغ مقابل سفارت خانه آن روزه پاکستان به بهانه ًجواب چای می نشست وبلافاصله سگی از دروازه سفارت پاکستان خارج شده و داخل باغ میشد و بزودی برمیگشت .در گردن این سگ طوق چرمی حلقه داری همیشه موجود میبود. چون سفارت پاکستان تحت مراقبت خفیه پلیس های افغانی قرار داشت ً رفت و امد این سگ نظر دقت آنانرا جلب نموده وبزودی سگ را با میرزا حسین و راپور او که در طوق گردن سگ جا داده شده بود گرفتند وبه محبس تحویل دادند . آنگاه معلوم شد که میرزا حسین یکی از مربوطین همان دستگاه جاسوسی انگلیس است که قبلا در افغانستان تشکیل شده بود و اینک برای پاکستان خدمت مینمود .
« در هر حال در طول ایام جنگ عمومی جهانی محمد هاشم خان افغانستان را چنان زیر کنترول جاسوسی و مراقبت شدید قرار داد گو اینکه افغانستان نه کشور مستقل وبیطرف ُ بلکه پارچه ئی از دارالحرب و یا قسمتی از قلمرو هند انگلیسی است . در تمام ایستگاه های حمل ونقل کشور نماینده های ریاست ضبط احولات استاده بودند و هر فردی که داخل کشور میخواست از جائی به جائی برود بایستی هویت او تحقیق و اجازه سفرش از ضبط احوالات صادر گردد ُ و الا از مسافرت باز داشته میشد. »
از تحریر صفحات فوق الذکر افغانستان در مسیر تاریخ بر می آید که جاسوسی پاکستان ریشه عمیق در خاک ابایی ما دارد و توسط عمال اجنبی پرست دولت خاندان نادری آبیاری گردیده است.
واین هم لینک های در این مورد.