حکومت وحدت مـلی؛ تـجـربـه تـلـخ وبـحـران آ فرین امریکا درافـغـانـستـان: مـحـمـد علـی مـهـرزاد

  محمد علی مهرزادمفهوم بهره گیری از اسلام برای فروپاشیدن اتحاد شوروی درسال 1979 میلادی عینیت یافت؛ ایا لات متحده ، پاکستان وعربستان سعودی، بطوررسمی جهاد اسلامگرا یان را علیه دولت کابل آنوقت تدارک دید ند واینگونه شوروی را به اشغال افغا نستان برانگیختند، نطفه وعامل جنگ طولانی را با ایجا د لانه های تروریستی درپاکستان کاشتند.ازدید گاه برژینسکی،جنگ افغانستان دومساله راباهم درامیخت. اول-(( کمربند اسلامی)) دراسیای جنوب غربی به عنوان سدی دربرابر شوروی –  ودومین وجه نمایان این نقشه سازماندهی اسلام علیه (( نقاط ضعف)) بالقوه ی مسکودراسیا بود. سازمان سیا امریکا وسازمان استخبارات پاکستان ، در اغازبه رهبری ذوالفقارعلی بوتووسپس جنرال اسلامگرا ، ضیا ءالحق- ونیزشاه ایران ، بی درنگ برای به زیرکشیدن دولت نوپای افغانستان همراه شدند.

هنوزسالها تا اشغال افغانستان بدست شوروی وکمک امریکا به جهاد گران دهه ی 1980 میلادی ما نده بود ؛ اما بیشتر درحال شکل گیری بود. درین مورد یکی از شخصیت های دولت پاکستا ن دردوره صدراعظم  بینظیربوتو دخترذوالفقارعلی بوتوهمکاری فوری سیا را پس ازکودتای 1973 داودخا ن را با اسلام گرایان افغانستان تصدیق کرده بود.وهم چنان درین باره(( دیگو کوردویزوسلیک هریسون))،برپایه اسناد منتشرشده ی ارشیف شوروی ، تلاش ایا لات متحده ی امریکا، ایران، عربستان سعودی وپاکستان را برای سازماندهی راست اسلامی در افغانستان علیه شوروی با جزییات شرح داده اند به این عبارت:(( اوایل دهه ی 1970 میلادی ، بهای تیل به دلیل جاه طلبی محمد رضا شاه ایران برای پس راندن نفوذ شوروی در کشورهای همسایه وبرپایی امپراتوری مدرن ایران افزایش یافت .هدف همکاری های هماهنگ ایالات متحده – ایران که از سوی عربستا ن سعودی وپاکستان نیز حمایت شد، تقویت راستگرایان ومحافظه کاران در دولت میانه روداود خان برای خارج کردن افغانستان از مدار  شوروی بود. به گفته کوردویزوهریسون :ساواک سازمان استخبارات ایران وسیا سازما ن استخبارات  امریکا دست به دست هم دادند؛ درین راستا گاه با گروهای بنیاد گرای اسلامی افغان نیزکه دراهداف ضد شوروی هم رای وهم عقیده بودند وهمدستی داشتند. کارشناسان سیاسی به این نکته نیز اشاره کرده اند که ساواک سازمان استخبارات ایران  و جاسوسان پاکستان  برای ضر به زدن به  مردم افغانستان ؛ چه در دوران شاه چه توسط دولت جمهوری متعصب امر وز ایران به مخالفین حکومات گذشته ودولت  امروزی افغا نستان، جنگ ابزار نظامی وکمک مالی می کرد وهمین اکنون ادامه می دهند. سازمانهای استخبا رات ایران، سیای امریکا وسازمان استخبارات پاکستان در چندین کودتای ناکام درسیپتامبرودسامبر1973وجنوری 1974 میلادی بوسیله ی بنیاد گرایان ، علیه داودخان انجام شد، با همدیگرهمکاری داشتند.

طالبان به کمک امریکا درافغانستان جنگ زده وویران، که توسط تفنگ سالاران سران تنظیم ها بخصوص کابل به یک شهرارواح تبد یل شده بود، وارد بحران سوم دردهه 1990 میلادی شد ند؛ سیاستگزا ران ایا لات متحده طالبان را واردصحنه  جنگ ورویاروی با سران تنظیم هاکه مخالف منافع مردم درکابل عمل کردندانهارا توسط  گروه های قبلاً تهیه شده درپاکستان ازصحنه خارج وبه چالش کشاند.کتا ب (( احمدرشید)) با نام ((طالبان:اسلام ستیزه گر، نفت وبنیادگرایی اسلامی دراسیای میانه)) پژوهشی برجسته درباره ی پیدایش ، رشدوصعود به قدرت است.رشید ، گزارشگروما مورپاکستانی بود که سالها رویداد های افغا نستان وسازمان امنیت پاکستان را پوشش می داد.بگفته ی رشید طالبان نه تنها قویا از سوی عربستان سعودی حمایت مالی می شد ونه تنها سازمان استخبارات پاکستان نیروی اصلی پس پرده ی پیروزی طالبان در افغانستان اسیردرچنگال خدایگا ن جنگ بود، که ایا لات متحده نیز طالبان را پشتیبان بود.رشید می نویسد((درمیانه ی 1994تا 1996،  ایا لات متحده ی امریکا بوسیله ی متحدانش یعنی پا کستان عربستان سعودی از طالبان حمایت سیاسی نمود ند. سیاست باز تاب تز (( کمر بند سبز اسلامی )) برژینسکی ورویای کیسی برای نفوذ در اتحاد شوروی بوسیله اسلام بود.امریکا چون دراندیشه ی اجرای پروژه ی یونیکال( پروژه ی احداث خط لوله ی ترکمنستان از طریق افغانستان) بود،حمایت خودرا از طالبان درمیانه ی 1995تا 1997 بیشترنیزکرد.)) اومی نویسد بسیاری از دیپلما تهای امریکا (( افراد طالبان را ساده اند یشا نی ایده ال پرورودرانتظارظهور، مانند مسیحیان معتقد به تولد دوباره مسیح ، می نگریستند.)) پشتیبانی ایا لات متحده از طالبان امری استراتیژیک بود. درست پیش از انکه کابل بدست نیروهای طالبان بیفتد ، درباره ی حمایت روسیه ، ایران وهند از نیروهای ضد طالبان در افغانستان هشدارداد،زیرا همه ی انها از بنیاد گرایی سنی هراس داشتند . این درست همان چیزی بود که رخ داد؛ ایتلاف شمال به رهبری مسعود ، در واپسین سالهای دهه ی 1990 ، به عنوان رقیب اصلی رژیم فناتیک طالبان پدید آمد.( طنزتاریخ چنین است که ایتلاف شمال ، درجریان اشغال افغانستان پس از حمله به سازمان تجارت جهانی ، متحد ایا لات امریکا شد.!؟) گراهام فولر، درکتابش (( آینده اسلام سیاسی)) ، بدقت اینکه چگونه تهدید طالبان کشورهای منطقه را بر آن داشت تا با ایا لات متحده امریکا دراسیای میانه به مقابله برخیزند ، توصیف می کند :(( قدرت های عمده ی خارجی ، درصورت قدرت گرفتن طالبان ، از رویدادهای افغانستان متاثر بودند ؛ ایران – چون طالبان سخت ضد شیعه بود، به خشونت با شیعیان در افغانستان برخورد می کرد ، با این گروه ضدیت داشت. روسیه – ازبکستان وتا جکستان از نفوذ نگرش طالبان وتوسعه طلبی جنبش اسلامی به اسیای میانه هراس داشتند. هند نیز بلحاظ جغرافیایی در پی مهار سلطه ی استراتیژیک پا کستان که درصورت پیروزی طالبان رخ می نمود ،بود. واشنگتن در آغاز ، عکس العمل نشان نداد وبا اصرارپاکستان مبنی بر اینکه طالبان رویه یی ضد امریکایی نخواهند داشت ، به وحدت افغانستان پس ازسالها جنگ داخلی ویرانگری برای احداث خط گازترکمنستان از طریق افغانستان به اقیانوس هند     ( ودورزدن ایران)، کنترل برگشت وتولید خشخاش وسرکوب چریکهای مسلمان و اردوگاهای آموزش نظامی بجا مانده از جهاد ضد شوروی در افغانستان امید وار بود.)) بدون شک بودن ونبودن جنگ سرد ایالات متحده امریکارا از به چالش کشیدن اشکارهژمونی روسیه در اسیای مرکزی وافغانستان در راستای منافعش بر نمی داشت . بگفته ی شیلا هیسلین ، عضو شورای امنیت ملی ، سیاست ایا لات متحده ، برانگیختن کشورهای نفت خیز برا ی شکستن انحصارروسیه ؛ رویداد های گرجستان واکراین  را برای بیشبرد نقشه اش به استخدام خود در آورد. خلیل زاد، کارشناس موسسه ی راند در1996گفته بود: (( طالبان مانند ایران نماینده ی بنیاد گرایی ضد امریکایی نیست ، بنیاد گرایی طالبان با مدل سعودی همخوانی دارد. این گروه آمیزه یی از ارزشهای سنتی پشتووتفسیرارتدوکسی از اسلام را تبلیغ می کند.))اگرجنگهای مقاومت مردم افغانستانرا درمقابل قوای هجومگرشوروی جنگ سوم جهانی بدانیم ؛ مفسرین که اوضاع سیاسی دنیارا تحت نظر دارند دراین باوراند که امریکا درحال حاضردرگیریک جنگ جهانی چهارمی به ضد اسلام است. پس ازیازده سیپتامبر2001 میلادی نگرش رویا رویی میان ایا لات متحده از یک سو وجهان اسلام از سوی دیگر، اعتبارروزافزون یافته است. ایالات متحده امریکا که دردهه 1980 خود درگیرودارگروگان گیران ایرانی که سفارت ان کشوررا درتهران بیشتراز یکصدروزدراشغال داشتند بودند؛ نتوانست ویا نخواست به هر دلیلی که بود تهاجم شوروی را درافغانستان پیشگیری نماید ؛ ولی نمی توان منکراین شد که مجاهدین افغان با وجود نداشتن امکانات مادی وتسلیحاتی قویترین اردوگاه مقاومت را درداخل افغا نستان را از شمال تا جنوب وازغرب تا شرق  ایجاد ومانع شدند تا سرزمین عیاران راحکومت کمونیستی ترکی وحفیظالله امین که درحال شکست قرارداشتند را برای همیش تسخیرکند. ازطرف دیگرچون شوروی ا وضاع افغانستان را به سود خود نمی دید ناگزیرشد قوای نمبر40 خویش را داخل افغانستان نمود وخواست تا خودرا به ابهای گرم بحرهند نزدیک تر سازد .نبرددرداخل افغانستان درهرگوشه به اوج خود رسیده بود وشهرها حتی از طرف روزهم درمعاصره مجاهدین کشیده می شد.هزاران انسان پابرهنه بدون تناسب قوا به شکل خودجوش برای ازادی وطن ازچنگال هیولای کمونیزم درسرتا سرکشورجنبش های مرد می را براه انداختند.امریکا از یک طرف واز طرف دیگردست پرورده های شان چون مزدوران استعماردر   لبا س مذهب؛ دید ند که این مردم چون غازیان راه استقلال دربرابرهرنوع تهاجم وتجاوزچون مشت آهنین ودژ مستحکم دریک صف واحد مبارزه می کنند.درهم چواوضاع واحوال بود که هم امریکا وهم معامله گران دین ودنیا خودرا سهم داراین مبارزه ساختند وبرای کسب امتیازات مادی؛غرورملی مردم که دروطن دوستی وازادمنشی ازنیا کان خود به ارث برده اند توانستند نه تنها وطن خودرا ازاد کنند بلکه جهان سرمایه داری را از هیولای کمونیزم رهای بخشند. اما با درد ودریغ وتاسف بحال این مزدوران استعماردر لباس مذهب که این همه ارزشهای اسلامی وملی را، دربدل دالرومادیات توسط سازمان جهنمی وخاین استخبارات پاکستان درمعرض معامله گذاشتند ،وازین طریق مبارزه ازادیبخش ومفهوم جهاد اسلامی را درپای خوکان ریختند وتخم تفرقه وجدای را دربین مردمی که درطول تاریخ با همدلی ووحدت زندگی باهمی داشتند معامله وکاشتند؛ که امروزازثمره خون همان ازاده گان وجهاد گران راستین تغذیه وبه ریش این ملت می خندند. البته این امریکا بود که بعد ازخیزش های مرد می افغانستان درمقابل کمونیزم شوروی به این باور شده بود که این مردم واقعاً معتقد ومتعهد به ازادی اند؛ این امرباعث شد تا با مهیا سازی تسهیلات جنگی مجاهدین را کمک کردند؛ ولی هیچ وقت خود  شا ن را چون سران تنظیم ها در پاکستان درگیراین بازی خطرناک یعنی جنگ با شوروی نساختند وهرگزخون یکنفرامریکایی ونه از کشورهای غربی ونه هم ازسران تنظیم ها درجهاد افغانستان بخاطرنجات مردم افغا نستان ودنیا از سلطه کمونیزم نریخت. ازهمه مصیبت بارتراین بود که امریکا بعوض اینکه افغانستان را برای یک دولت مردمی یاری رساند؛ برعکس این کشوررا دریک دهه به پاکستان سپرد تا پاکستان بتواند عمق استراتیژیها یش را که تا سرحدنابودی این کشور ادامه دهد،وحتی علیه مر دم ومنافع خود امریکا دست به ترورو لانه تروریزم را درپاکسنان رشد دهد. وسرانجام گروهی را د رکسوت طالبان به رهبری نصرالله بابروپشیبانی دولتین پاکستان وایا لات متحده مستقرساختند؛ بعوض اینکه درایجاد یک دولت که سزاواراین مردم که با مبارزه حق علیه باطل ، جهان سرمایه داری ودیگران را از تهد ید غول کمونیزم نجات داد  پاکستان را با ان همه  عملکرد غیر انسانی کمک کرد . البته این یک جفا ی بود که درمقابل  ویارانش داده شد.  ولی حالا که در بحبوحه جهان یک قطبی قرارداریم وتمام قرارومدارهای بین المللی را امریکا صادرمی کند؛ این دوستان دیرینه را امریکا اگربخواهد تکرار به دشمنان تازه یی بنا م تروریستان وحامیان این تروریستان یعنی پاکستان تنها بگذارد نهایت دوراز قواعد وارزشهای انسانی وخلاف تعهدات امنیتی وپیمان استرا تیژیک است ، که خود امریکا نهایت به عقد آن  اصرارداشت نادیده ونا شنیده بگیرد.این سوال همیشه درداخل وخارج درذهن کارشناسان سیاسی می گذرد؛ که ایا واقعاً بعدازحضورشوروی درداخل افغانستان دشمنی جها نی وجود دارد؟ ایا خود،ایا لات متحده با دشمنی جها نی روبرو نیست؟ مگرامریکا نمی داند که می داند این دشمن کی ودرکجاست؟ که امریکا را تا این اندازه با پس لرزه های انفجارات نیویارک لرزانده است ؟ ایا جنگ های تازه یی را که امریکا نظیر انرا درافغانستان وعراق براه انداخته است؛ وبعداً درکشورهای دیگر براه به اندازد نقطه آغاز چه دست آوردی برای جها ن  درآغازقرن 21خواهد داشت؟ امریکا باید به این واقعیت ونتیجه رسیده باشد که مخا صمه وجنگ با دشمن ناشناخته در افغا نستان تیریست که درتاریکی رها شده باشد ؛ و چه بهای سنگین را برای بازپرداخت درقبال امریکا با این سیاست دوگانه خواهد داشت؟ اگرامریکا نسبت به سیاست خود دربا ره پاکستان تجد ید نظرنکند وجلوی مداخله د رافغانستان وماشین تروریست سازی ولانه های آن را درپاکستان تخریب وویران نکند ، ما نگران انیم که متحد استراتیژیک ما درافغانستان به شکست مفتضحانه دریک کشورفقیر چون ( ویتنام) تکرارشود؛ ومبارزه ملت قهرمان وغازیان کشورمارا درمقابل مزدوران استعماردرلباس مذهب کم رنگ وبه سوال مواجه سازد.؟ ایا کدام عاقلی قبول خواهد کرد که جنگ بوش صرفاً بخاطرنابودی تروریزم  درافغانستان بوده باشد؟اگرچنین بود چرا همزمان به عراق حمله کردبه بهانه موجودیت سلاحهای کیمیایی کشتار دسته جمعی که هرگزانرا نیافت؟ برعکس افغانستان وعراق را به یک نهاد نا ارام جهان تبدیل کرد ند ،که حالا  پاکستان را درهمسایگی افغانستان به حیث ماشین خانه ای صدور تروریزم تبدیل ونهادینه ساختند. همه می دانند که این حرکت های ناشیانه واشتباه آمیزدولت گذشته امریکا که قدم های ناشایسته ای دربربادی صلح وامنیت درمنطقه وجهان گذاشته است ؛ حرکتی است که به گفته بعضی از تحلیل گران سیا سی عقیده دارند :(( مبارزه گسترده میان تمدن یهودی – مسیحی از یک سو وجهان اسلام از سوی دیگر می باشد وازهمین سبب بود که ((درپنتاگون جنگ جهانی علیه تروریزم را به اختصار( جیوات) به زبان می رانند؛درست این اصطلاح هم آوازبا واژه ی (( جهاد)) ؛ یعنی جهاد مسلمانان ،جهاد تمدن یهودی وعیسوی دربرابر جهاد جهان اسلام قرار می دهند؛ که سابقه تاریخی نیز دارد ازطرف بوش عنوان شد. امریکا سعی کرد تا جنگ در افغانستان را ارزان ببرد ایتلاف امریکا با جنگ سالاران وجنبش شمال درسال 2001 اقتداردولت افغان را زیر سوال برد. اینک مردم افغانستان از سرعت اندک بازسازی،ناکارآیی  وفساد آن ها ونبود  حاکمیت دولت های فاسد  وعدم تنفیذ قانون  دولت های دهه های آخیربه شد ت ناراض هستند به حدیکه خطرروگردانی شان از حکومت وحدت ملی با ترکیب غیرمتجانس وغیر قانونی پیوند پست اجرایی به حیث قدرت موازی و ((دولت دردولت )) بسیارجدی است. این امربراشتباهات که دربالا یاد آورشد یم به حیث بحران رو به افزایش شده است؛ دولت جدید امریکا باید زمینه اصلاح و بازنگری درحکومت وحدت ملی را برای مردم افغانستان مساعد وکمک نماید، وبه این نوع  ساختارحکومتی وبا این ترکیب عجیب وغریب ومصلحتی  نقطه پایان گذاشته شود. این ترکیب غیرمتجانس وتفرقه انگیزکه ضد منافع علیای کشوراست پایان دهد. آنچه مورد نگرانی است دیدگاه غیرقا بل پیش بینی سیاست خارجی حکومت جدید ؛ازدید ترامپ ریس جمهورامریکاست ؛ که آمیخته ازیکسونگری، بد بینی نسبت به توافق های بین المللی ، خشونت – افزایش بودجه نظامی ،تاجرمآ بی واهمیت فرعی یافتن اغلب هدف های دیگردربرابرمنافع تجارتی امریکا ؛ البته یک مقدارغیرقابل پیش بینی بودن را هم نباید فراموش کرد ، ومنتظر شد تا شعارهای انتخاباتی چقدربا واقعیت های داخل امریکا وجهان بحران زده سازگاری دارد.