به استقبال بهار – مژدهُ دیدار : نـورالدین همـسنـگـر

بوی بهار از در ودیوار میرسد

بشگفته گل به دامن گلزار میرسد

باد صبا به کلبه ُ ما شاد میوزد

تاب رمق به پیکر بیمار میرسد

خیل قناری کرده قیامت به شاخ سرو

شور وطرب به سینهُ خونبار میرسد

باب سرای میکده ها باز می شود

بانگ خروشی خانه خمار میرسد

کوچیده درد خستگی از تار وپود ما

آرامشی به دیدهُ بیدار میرسد

آب زلال رود گهر بار آرزو

کام کویر تشنهُ پر خار میرسد

برق امید می جهد از عمق تیره گی

آوای همدلی زشب تار میرسد

یک روزنی گشوده بسوی سپیده ها

شام فراق لحظهُ دیدار میرسد

گرباوری جوانه زنددر دیار ما

دور فلک به مردم هشیار میرسد

جوش بهار سبز طراوت گشوده بال

موج خوشی زهر در ودیوار میرسد

باب قفس شکسته بهر آشیانه ای

پر واز شوق،مرغ گرفتار میرسد

بیگانه از حریم چمن رخت می کشد

انبار غم به خانهُ اغیار میرسد

رویای شب پر از غزل عاشقانه ها

کی نیش خار وخس به تن زار میرسد

ایام وصل هیچ به پایان نمیرسد

طعم عسل زهر سخن یار میرسد

پر می شود زعطر چمن هرکرانه ای

قلب شکسته مژدهُ دیدار میرسد

هالند-مارچ ۲۰۱۷

نورالدین همسنگر