معارف و جوانان : پــرتــو نـادری

هر چند معارف در سراسر کشور با وضعیت نا گواری رو به رو است، با این حال شاید این وضعیت در بدخشان نا گوا تر ازبسیاری ولایات دیگر باشد. سال گذشته شمار اندکی از دانش آموزان بدخشان در امتحان کانکور کامیاب شدند. این امر نشان می دهد که وضعیت معارف در بدخشان سال به سال ناگوارتر می شود. فارغان جوان بدخشان چه پسران و چه دختران با دشواری از امتحان کانکور عبور می کنند.این در حالی است که شماری بیشترآنان پس از راه یابی به دانشگاه ها در همان نخستین امتحان های دانشکده‌های خود ناکام می مانند و بر می گردند به خانه تا یک سال دیگر را در دهکده های خویش انتظار بکشند . در این مدت زمان فقر بی‌کاری و گاهی هم غم غم و نق نق خانواده آن ها را نا گزیر می سازد تا یک باره از خیر آموزش عالی صرف نظر کنند. جوانان ما در بدخشان هم اکنون با چنین وضعیتی دردناکی رو به رو اند. در این میان دختران بیشتر از پسران بار این درد بزرگ را بر دوش می کشند.                                         هموطن عزیز!

آیا گاهی خودت اندیشیده ای که باید در جهت بهبود معارف ولایت خود سهمی داشته باشی؟ یا هم چنان چشم به راه کاروان سیاست های فرهنگی و آموزشی حکومت می مانی که بیاید و یک شبه همه جا را گل و گلزار بسازد! چقدر باید انتظار کشید؟ هرسالی که می گذرد، نیروی بزرگ جوان بدخشان آب و خاک می شود. کاری باید کرد، نباید همین گونه دست زیر الاشه به امید بهبود معارف به وسیلهء دولت نشست ، دولتی که تا هنوز یک استراتیژی علمی مدون در زمینه فرهنگ و معارف ندارد. به گفتهء علامه اقبال پس چه باید کرد ای اقوام شرق! باید در گام نخست وسایل مبارزه با وضعیت را فراهم کرد!

ایجاد شورا های حمایت از معارف

ایجاد شورا های حمایت از معارف به این مفهوم نیست که بدخشان حق خود درزمینهء معارف و فرهنگ را به دولت می بخشد، نه ؛ بلکه نماینده گان پارلمانی بدخشان مسوُولیت دارند که وزارت معارف افغانستان را بر آن دارند تا در پیوند به معارف بدخشان هیچ چیزی را و هیپچ حقی را فرو گذاشت نکند و همه امتیازات بدخشان را در این زمینه به بدخشان بر گرداند. به زبان جدی تر، ما تمام امتیازات بدخشان را در زمینهء معارف و عرصه های دیگر از حکومت خواهیم گرفت! با این همه من می اندیشم که این پایان کار نخواهد بود ، برای آن که دولت نا توان تراز آن است که به این زودی ها این همه بی سرو سامانی معارف در کشور را و از آن میان در بدخشان را حل کند. چه راه دیگری را می توان در زمینه جست وجو کرد تا بتوان به وضعیت ناگوار معارف در بدخشان پایان داد؟ اندیشهء من چنین است که معارف بدخشان بدون حمایت مردم بدخشان ره به جایی نخواهد برد. این حمایت مردم باید در چارچوب« شورا های حمایت از معارف»صورت گیرد. این شورا ها به هیچ صورت منبع گرد آوری پول نیست که پس از مدت زمانی از آن خبری در میان نباشد، بلکه این شورا ها باید به گونۀ نهاد های مدنی ایجاد گردند که از خود دفتر، اساسنامه، اهداف و ساختار تشکیلاتی خواهند داشت. این شورا ها در بانک های با اعتبارکشور حساب بانکی خواهد داشت تا کمک های مردم و اعضای شورا در آن گرد آوری شود.

شورا ها گزارش ده به اعضای خود هستند. شورا ها در هر سال به گونهء دوره یی رییس تازه یی خواهند داشت. رییسان شوراها به وسیلهء اعضای شوراها انتخاب خواهند شد. شورا های حمایت معارف در گام نخست در جهت تهیهء میز، چوکی، کتابخانه، لابراتوار ، باز سازی مکاتب ، راه اندازی دوره های آموزشی شیوه های تدریس برای معلمان تازه کار، تجلیل از معلمان سابقه دار و ایجاد انجمن های فرهنگی و راه اندازی کاروان های فرهنگی و ورزشی جوانان از یک ولسوالی به ولسوالی دیگر، برنامه هایی را عملی خواهد کرد. البته تمام فعالیت شورا ها در چارچوب یک برنامهء عمل تدوین می شود. در گام بعدی این شورا برای معلمان مدد معاش و قرضه های بدون عوض و یا هم قرضه های قابل پرداخت، می پردازد. این شورا خانواده هایی را که توان پرداخت هزینهء آموزشی پسران و دختران شان را در دانشگاه های ولایات دیگر ندارد، کمک خواهد کرد. شاید از من بپرسید که مردم این همه را که مردم خود انجام می دهند ، پس نقش تو در زمینه چیست؟ باید بگویم که همه چیز را همیشه مردم انجام داده اند ؛ فرهنگ را و اقتصاد را مردم می سازند؛ این نیروی مردم است که سیاست های بزرگ و حوادث تاریخی را رقم می زنند؛ اما مردم همیشه به مدیریت و رهبری نیازمند اند. من همراه با گروه پارلمانی بدخشان البته آنهایی که با چنین طرحی در زمینهء توسعهء معارف بدخشان موافق باشند ،مردم را کمک و حمایت می کنیم تاچنین نهاد هایی به زودی ایجاد شده و به فعالیت بپردازند! چنین شورا هایی در آینده می توانند به بزرگترین محمل و نیروی توسعهء فرهنگی و سیاسی در بدخشان بدل شوند! من باور دارم که هر بدخشانی که به آینده نگاه می کند نمی تواند خود را از چنین طرح هایی دور نگاه دارد. البته ضرور نیست که در گام نخست از هرشهروندان بدخشان حق العضویت گرفته شود ؛ بلکه در ابتدا از آن ها یی پول گرد آوری می شود که توان پرداخت آن را دارند. این امر را باید به یک امر بدخشان شمول بدل ساخت و هر بدخشانی که توانمندی آن را دارد چه در بدخشان و چه در بیرون بدخشان بایدعضویت چنین شورا هایی را به دست آورد و در حد توان خویش شوراها را حمایت مالی کند. ما این تجربه را چنان جنبش بزرگ آموزشی و فرهنگی در ولایت خود آغاز می کنیم و باید باور داشته باشیم که چنین برنامه‌یی روزی به یک جنبش سراسری ملی در افغانستان بدل خواهد شد!

در جهت دیگرایجاد چنین شورا هایی نه تنها تنش ها میان دهکده ها و ولسوالی های بدخشان را از میان بر می دارد، بلکه سبب می شود تا مردم به نیروی بشری و مدنی خود باورمندی بیشتری پیدا کنند. هم ولایتی های عزیز! من به تجربه می دانم که درمکاتب بی سرو سامان بیشتر از همه، شاگردان با استعداد صدمه می بینند. وقتی مکتب نمی تواند استعداد شاگردان تیز هوش را به خود جذب کند، ذهن و استعداد آنها به سوی دیگری میلان پیدا می کند. به آیندهء کودکان خود بیندیشید! این کودکان ادامهء هستی شماست، شما در حقیقت در هستی کودکان تان زنده اید!

روزگاری دانشمندی گفته بود که پدران و مادران پیوسته می کوشند تا برای فرزندان شان پول به میراث بگذارند، در حالی که پرورش سالم فرزندان خود میراثی است که ازآنها به جا می ماند. بیایید به این میراث بیندیشیم !

بر گرفته از رسالۀ « چرا می خواهم به پارلمان بروم !»

1389

پرتو نادری