در این شکی نیست بر مصداق سخن سعدی بزرگ که معنای یک حدیث است، بنی آدم اعضای یکدیگر اند و به درد آمدن عضوی از آن تمامی عضو ها را ناقرار می سازد که دلالت آشکار بر احساس انسان دوستی های فراملی و حتا فرا دینی دارد؛ اما با تاسف که شماری ها ماشاالله چنان احساس جهان وطنی شان اوج می گیرد که چون ” کاسه داغ تر از آش” عمل می کنند. هموطن عزیز هرچند غم من و تو بزرگتر و وحشتناک تر از روهینگا و تراژیدی جاری در کشور به مراتب خونین تر از برما است. کشتار های گروهی و قتل عام های بیرحمانه در کشور حادثه سازتر از تمامی تراژیدی های تاریخ است. هر روز نه تنها صد ها انسان در این سرزمین آغشته به خون قربانی بیداد می شود و صدها مادر و خواهر و همسر سوگوار میشوند و در سوگ عزیزان شان با شکم های گرسنه می نشینند؛ بلکه بدتر از آن هر روز زشت تر از برما صدها خانواده از محل های زنده شان وادار به ترک خانه و کاشانۀ شان می شوند و دست نوازشی بر سر آنان کشیده نمی شود و
حتا از ابتدایی ترین کمک های انسانی و مواد غذایی بی بهره اند. هموطن عزیز چگونه می توانی این زنج بزرگ را به باد فراموشی بسپاری و با گرفتن سر آغشته به خون روهینگایی بر سینه های کشته های مظلوم خود پا گذاشته می روی و برای مظلومان برمایی دادخواهی می کنی. هموطن هوشیار باش و تا مبادا از غم خودت بیگانه نشوی؛ زیرا دستانی در کار اند که می خواهند که می خواهند تو را از غم خودت بیگانه بسازند. این همه مصیبت بیکران پس از رخداد خونین یازدهم سپتمبر به وقوع پیوسته و اما در این کشور از شانزده سال بدین سو حادثۀ یازدهم سپتمبر هر روز خونین تر تکرار می شود. درست است که بحیث انسان در غام انسان و انسانیت باید گریست و بر رنج عظیم انسان امروز در هر جایی از کرۀ زمین تاسف کرد و دست هر مظلومی را برای رهایی از ستم بیدادگران گرفت و به یاری او شتافت. حالا که انسانیت در سرزمین من تو مرده است و اسلام و اسلامیت ابزاری برای غارت و تاراج اسلام نمایان دیروزی و وسیلۀ بیرحمانه ترین کشتار های ضد انسانی و ضد اسلامی تروریستان بی فرهنگ و مزدور و وطن دشمن بدل شده است. این به معنای آن نیست که این درد بزرگ را به باد فراموشی گذاشت و با پای گذاشتن بر سر جسد های هزاران انسان در خون تپیدۀ این سرزمین به غم مسلمانان روهینگا گریست. هموطن گرامی اندکی به خود بیا می ترسم که این هم توطیه یی برضد من تو نباشد تا با به باد فراموشی نهادن رنج بزرگ تو توطیۀ دیگری در راه نباشد و فریب تازه یی برای به دام افگندن من و تو سنجیده نشده باشد. روی این نوشته بیشتر متوجه آنانی است که مسؤول بیشترین این همه جنایات هولناک در افغانستان اند و اما باز هم می خواهند با فرافگنی های محیلانه با کوچک نشان دادن رنج عظیم مردم افغانستان به قول معروف سر آغشته به خون انسان مسلمان روهینگایی را زیر آغوش گرفته و به بهانۀ آن بر ستم و بیرحمی های خود در پیوند به این ملت مظلوم، پرده بکشند.
تاسف آور این است، آنانی بیشتر در غم انسان مسلمان روهیگایی می گریند که بیشتر از هر کسی در حق مسلمان افغانستانی بیرحمی و قساوت را روا داشته اند. داستان های خونین ظلم روا داشتن ها بر انسان مظلوم افغانستان چنان دردبار و استثنایی است که شاید با چند حرفی نتوان به آن پرداخت و دست کمی از رنج های بزرگ و دشواری های کلان انسان این سرزمین را بازگو کرد. این به معنای آن نیست که اصل امت واحد را در راستای داعیۀ جهانی آن به باد فراموشی گرفت واحساس مسؤولیت در برابر انسان را فراتر از نحوۀ باور هایش نادیده گرفت و به این دستور الهی کم بها داد که رمزحیات جمعمی را در حیات فردی و برعکس رمز حیات فردی را در جمع می داند. چنانکه قرآن می گوید، اگر شخصی فردی را نجات میدهد، در حقیقت جمعی را و برعکس اگر جمعیتی را نجات می دهد، درواقع فردی را رستگار می سازد. یا این سخن پیامبر که می گوید، هرگاه یک قطره خون در نقطه یی از جهان بریزد، تمامی انسان های روی زمین مسؤول اند که این سخن پیامبر رسالت انسان در برابر انسان را فراتر از رنگ و نژاد و مذهب و آیین به تعبیر و تفسیر می گیرد. آشکار است که در چنین حالی نه تنها یک مسلمان در برابر یک مسلمان؛ بلکه در برابر تمامی مردم جهان مسؤول و پاسخگواست. از این لحاظ یک مسلمان تنها برای رهایی و رستگاری خود و هم کیشان خود مکلف نه؛ بلکه برای رستگاری ونجات تمامی انسان های روی زمین مکلفیت دارد. از این رو مسلمان در برابر کوچک ترین رخداد های جهانی در هر گوشه یی از جهان مسؤولیت دینی دارد و اما مهم این است که این مسؤولیت را چگونه ادا کند تا نه تنها اصل امت واحد مفهوم واقعی پیدا کند؛ بلکه معنای واقعی این اصل معظم رنگ واقعی را نیز به خود بگیرد و بحث بر سر مسایل خودی و پرداختن به خود و بعد به دیگران منطق درست نیز به خود بگیرد؛ اما باید توجه کرد که اصل امت واحد یعنی چه؟ و چگونه لازم است تا به آن پرداخت تا باورمندی به اصل امت واحد از خدشه پذیری رهایی یابد.
من به اصل امت واحد باور دارم و اما با تاسف که جامعۀ امت، شرایط ویژه می خواهد که ارزش های جامعۀ امت در آن بوجود آمده باشد و در بستر آن ارزش های واقعی جامعۀ امت است که حکومت اسلامی در سطح ملی و در سطح کل در نماد جامعۀ امت معنای واقعی پیدا میکند و اما صدها دریغ و درد که شعار های انترناسیونالیستی اسلامی محصول مبارزات ایده ئولوژیک است، با تاسف که کشور هایی مسلمان نمایی مثل پاکستان و ایران از چهار دهه بدین سو افغانستان را تا سرحد نابودی دوشیدند و هنوز هم ادامه دارد. ظهور گروه های تباه کار تروریستی در پاکستان و حمایت آنان از سوی ایران همه محصول آن شعار ها بوده است که امروز اسلام هویتی را زیر پرسش برده است.
در این شکی نیست که حمایت از هر انسانی وظیفۀ دینی یک مسلمان است و بویژه مسلمانی که به گونۀ بیرحمانه تحت ستم بیداد گران قرار گرفته باشد. بویژه پشتیبانی از انسان مسلمان روهینگایی که بر آنان سخت قساوت و بیرحمی های غیر انسانی روا داشته شده است، نه تنها یک امر انسانی که یک امر اسلامی نیز است و اما شگفت آور این است که چگونه در برابر غم خود بی عاطفه بود و در رنج دیگران دریاب های آشک را جاری ساخت و ممکن دلیل این باشد که به اصطلاح رنگ خون مردم افغانستان سفید است.
از سویی هم خدا شناسی از خود شناسی آغاز می شود، یعنی اول خود را در تمامی عرصه های فردی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با اخلاق حمیده و مسؤولانه ساختن و بعد رفت و دنبال ساختن دیگران ما تاخود را نسازیم هر گونه تلاش بدون خود سازی توطیه زیر نام دین است و می شود از آن به عنوان تیوری توطیه یادکرد. از این رو رسیدن به خود آگاهی های انسانی، اجتماعی، زمانی و مکانی از ارکان چهارگانه برای خودسازی های انقلابی به شمار می رود. این ارکان چهار گانه زمانی در انسان به کمال می رسند که این احادیث پیامبر چون؛ «به تحقیق مومنان برادران یکدیگر اند و از خدا بترسید تا بر شما رحمت کند »و این حدیث «مسلمان برادر مسلمان است، نباید به او ظلم کند، نباید او را تسلیم بلا و ناراحتى کند» و این حدیث «که خداوند یاری می کند بنده اش را که او یاری کند برادر مسلمان خود را» ویا این که «هرگاه مسلمانی دعا کند برادر مسلمان خود را زمانی که ملک بشنود آمین می گوید» و یا این که «مسلمانان مانند یک جسم اند و اگر عضوی از بدن شان به درد آید، عضو بدن دیگر آن به درد می آید» و یا این که «میان برادران تان صلح را برقرار کنیدم. به همین گونه ده ها احدیث دیگر مصداق روشنی بر زنده گی یک مسلمان باشد. اما این یه معنای آن نیست که با نوعی فراافگنی های ریایی رنج و درد خود و مردم خود را به هیچ گرفت و دنبال دیگران رفت و به خود زحمت آش بریدن را پذیرا نشد و اما برای دیگران سیمیان برید. بدین بهانه برای درد دیگران بیشتر گریست.
در این روز ها رسانه های کشور و بویژه رسانه های اجتماعی با شور و احساسات ژرف و قلبی به گونۀ گسترده جنایت رژیم میانمار را بر مسلمانان روهینگاه بازتاب می دهند و از تخریب خانه ها، کشتار های بیرحمانه، پاکسازی وسیع قومی و کوچ احباری هشتاد هزار مسلمان روهینگا به بنگله دیش در برمای سابق سخن می گویند. مسؤول این همه جنایت های گسترده آنگ سان سوچی، رهبر میانمار را می دانند. هرچند سوچی پذیرفته که مشکلاتی وجود دارد اما استفاده از اصطلاح پاکسازی قومی را بیش از اندازه قوی توصیف کرده است. این درحالی است که گزارشهای زیادی از اِعمال ِخشونت ارتش نسبت به روهینگاها وجود دارد، از جمله کشتار و تجاوزهای گروهی و آنچه که سکوت خانم سوچی در قبال این رفتارها خوانده شده، انتقادهای زیادی به دنبال داشته است که این رویکرد وحشیانۀ بودایی ها را پاپ رهبر مسحیان کاتولیک نسل کشی مسلمانان روهینگا در برما خواند و آن را محکوم کرد و از حکومت آنجا خواست اجازه دهد مسلمانها به زنده گی و ایین خویش ادامه دهند. پاپ مسلمانان برما را خواهران و برادران مظلوم خویش خطاب کرد. در ظاهر امام کعبه و مفتی الازهر نیز وقت برای توجه به این مسله نیافته اند و پیشنهاد یک میلیون ویزۀ اقامه از سوی سعودی برای مسلمانان میانمار شاید پاسخی در برابر سکوت آن باشد؛ اما با تاسف که از مولانا فضل الرحمن که قتل کابلیان را جهاد میداند خبری نیست و شگفت آور این که گزارش هایی به نشر رسید که پاکستان اسلحۀ مجاهدین را برای حکومت برما به فروش رسانده است. گفته میشود که ارتش پاکستان بزرگترین شریک تدارکاتی ارتش برما است.
شگفت آور این که حالا گفته می شود که غالب عکسها و ویدیوهاییکه ازحمله های بوداییان برما میرسد، جعلی وتحریک آمیز است. بوداییان که پس ازعیسویت، اسلام و هندو چهارمین دین بزرگ دنیا را میسازند درمقایسه باسایر ادیان تاحال مناسبات خوب وآرامی با مسلمانان داشته اند. در حال حاضر بوداییان ۶٫۷۷٪ نفوذ هفت میلیاردی جمعیت جهان را تشکیل داده اند که مسیحیان ۳۳٫۳۹٪ ، مسلمانان ۲۲٫۷۴٪ ، هندوئیست ۱۳٪ ،بودیست ۶٫۷۷٪ ،سیک ۰٫۳۵٪ ،یهودی ۰٫۲۲٪ ،بهایی ۰٫۱۱٪ و ادیان دیگر ۱۰٫۹۵٪ جمعیت جهان را تشکیل میدهند. ۹٫۶۶٪ جمعیت جهان بیدین، و ۲٫۰۱٪ بیخدا برآورد شدهاست.[۱] از این که شبکه های استخباراتی همکاری تناتنگی باهم دارند. ترس آن می رود که برای بازشدن یک محاذ تازه فروش اسلحه ودیگرمرامهای سیاسی نظامی این درامه تازه روی نمایش و آنتن آورده باشند؛ اما این پرسش را نباید سطحی گرفت که فرق بین ارتش برما که قتل عام را بر ضد روهینگا ها برانداخته است، با طالب و داعش در چیست ؟ این درحالی است که تنها در دوسال اخیر طالب و به اصطلاح داعش ده ها هزار نفر را قتل ، زخمی و بیجا ساخته اند. از این رو نباید با نشان دادن حس همدردی با مسلمانان برما درد خود را فراموش کرد و بر فریاد های آن کودک مظلوم افغان که از وحشت طالب انتحاری در مسجد می لرزید، ناله و فریا نکرد. در حالی که این تراژیدی دردناکتر و خطرناکتر از برما است و در کل نشان گر این است که خونین ترین تراژیدی تاریخ از افغانستان تا برما ادامه دارد و هر روز خونبارتر ادامه می یابد که ابراز احساسات و عواطف همدردی هرگز نمی تواند، درد این ملت ها را درمان کند که برعکس این اشک تمساح زیختن ها بر دشواری های آنان بیشتر می افزاید. یاهو