دشمن اگر قویست نگهبان قوی تر است
این ابرها که می نگرم آسمان کیست؟
اندر ورای ابر نهان اختران کیست؟
این دودهای تیره که در باغ شد بلند
از شاخسار سوخته و آشیان کیست؟
از چشم روزگاران روان زی کویر مرگ
این کاروان اشک از آوارگان کیست؟
این کودکی که شیر نه خشکیده بر لبش
کس نیست تا بپرسمش از کودکان کیست؟
چونانکه از هلاکو و چنگیز گفته است
گوید زمانه باز که اکنون زمان کیست؟
اندر ورای خیبر و شمشاد این سواد*
ویرانه های کشور مینو* نشان کیست؟
این تندر و غریو به وادی و دشت و کوه
پژواک های نعرۀ جنگاوران کیست؟
افغان حق که نعرۀ الله اکبرست
بر آسمان بلند از افغانستان کیست؟
یا رب مکن به دربدری امتحان مرا
این امتحان بدر شدن اندر توان کیست؟
;دشمن اگر قویست نگهبان قویترست
می دانم اینقدر که خدا پاسبان کیست!
معنی بعضی لغات آمده در این شعر
سواد: سیاهی شهر که از دور به نظر آید. به طور مثال سواد اعظم شهر بزرگ معنی می دهد. همچنان سواد به معنی
شبح، سیاهی، به طور مثال سواد العین سیاهی چشم. توانایی خواندن و نوشتن را نیز سواد گویند، به طور مثال سواد
مکتوب یعنی