ایماق ها شاخه بسیار مشهور اقوام تورك و مغول میباشند . مناطق و قبایل بزرگ ایماق ها را در كتب تاریخ گاهی باسم «ایماقات» یاد میكنند .
كلیـــد قفل جماع است زر ولی كـــو زر
سراغش از چه بلد گیرم و كـــــدام ایماق
«ملا فوقی یزدی بنقل از آنندراج»
درباره «ایماق» در كتب معتبر تاریخی معلومات زیاد است و چون ریشه خالص توركی دارند، بجای اینكه مؤرخین توجه خاص باین كلمه بنمایند، زیاده توجه خویش را به ریشه یا اصل «تورك» مبذول داشته اند. با آنهم سعی میگردد كه درباره این قوم نامی و مشهور بحدی توان گفته ها و اسناد بیاوریم كه گروه یا شعبه ایماق های عزیز از آن آگاه شوند و پیوند های خود را با اطرافیان شان محكمتر سازند .عبدالحی گردیزی مؤرخ دوره غزنویان در كتاب «زین الاخبار» خود كه استاد عبدالحی حبیبی زیاده تر كتاب مذكور را به «تاریخ گردیزی» شهرت داده اند، درباره ایماق معلومات زیبا میآورد: «كیماك : اصل ایشان آن بوده است كه مهتر تاتاران بمرد و او را دو پسر ماند، مهتر پسر پادشاهی بگرفت، كهتر پسر از برادر حسد برد…. تا هفت تن از مولدان تتار بنزدیك ایشان آمدند یكی ایمی دو دیگر ایماك، و سه دیگر تتار و چهارم بلاندر و پنجم خفچاق و ششم لنقاز و هفتم اجلاد…» (ص 550 زین الاخبار).
از هفت شخص بالا كه همه از یك نسب و كیماك میباشند، بدو شخص آن ایماك و تتار كار داریم، در قسمت تتار بتاریخ آنها زیر عنوان تورك ها آورده ایم و به آنها سوالی پیدا نیست كه اصل شان تورك میباشد، وحالا توجه نمائید كه وقتیكه یك برادر تورك تتار است، برادر دیگر ایماق كه «ایماك» آورده شده است، ضرورت به آن نیست كه بگوئیم كه او هم تورك ایماق میباشد، زیرا برادر با برادر هم خون و همتبار میباشد.
در كتاب «نظام اجتماعی مغول» میخوانیم كه: «لغات تومان و اولوس فقط معرف یك دسته ایلی وسیعی است كه در تشكیلات آن اتوغ های متعدد وارد می شدند. احتمال دارد كه اتوغ های مغولی با وجود اینكه بسختی قابل تقسیم بودند ، تغییر و تبدیل میافتند….». (ص 219) .
بعداً در صفحات دیگر چنین میخوانیم: «هریك از قشون های خلخ دارای اتوغ های جدیدی شدند كه از تقسیم اتوغ های قدیمی بوجود آمده بودند، احتمال دارد كه در نقاط دیگر نیز شرایط برای پدید آمدن چنین تقسیمات بوجود آمده باشد، گذشته از تقسیم اولوس (تومان) به اتوغ ، تقسیمات دیگری نیز بنام ایماغ وجود داشته است، ایماغ چه بوده و با اتوغ چه تفاوتی داشته است؟ در مغولستان قرون وسطی یك دسته ائیل خویشاوند كه در سرزمینی كوچ میكردند ایماغ نامیده میشدند.
«ایماق یك قبیله كوچك ویا بهتر بگوئیم یك اجتماع خانوادگی بوده است، تفاوت اصلی بین ایماغ واتوغ درین است كه اعضای یك ایماغ بایستی متعلق بیك دسته خویشاوند باشد . تعداد این ایماغ ها در تغییر بوده است. و چند ایماغ میتوانست از یك اتوغ تشكیل شده باشد. ولی ایماغ و اتوغ از لحاظ كمیت باهم تفاوتی نداشتند ، میتوان تصور كرد كه وحدت ارضی میتوانست دو یا چند ایماغ را با یكدیگر بیامیزد و بدینترتیب یك اتوغ جدید بوجود آورد. مانند بعضی اتوغ های بوریات» (ص 221 نظام اجتماعی). «جمهوری خودمختار بوریات در شمال روسیه فدراتیف واقع است و شامل دولت فدراسیون روسیه میگردد كه مانند هر جمهوری خود مختار دیگر دارای قانون اساسی ، پارلمان ، حكومت و قضای خود مختار خود میباشد – ویراستار ».
تا حال در تحقیقات ما تا اینجا دو كلمه را به ارتباط «ایماق» یافتیم كه بلاشك از نامهای دیگری ایماق از نظر شكل و تلفظ و حروف تطابق پیدا میكنند كه ایماك زیاده تر شكل توركی و ایماغ ارتباط نزدیك به مغولی می یابد كه در حقیقت هردو از یك ریشه اند.
در كتاب «نظام اجتماعی» دنباله موضوع را چنین میابیم كه میگوید: «ایماغ ایلی به معنی اجتماع خاص خویشاوندان هم خون نبوده است، بلكه معرف به یك دسته خانواده خویشاوند نزدیك و یك قبیله كوچك بوده كه از افراد ایلات و (استخوانهای یسونها) مختلف را نیز راه میداده ولی اصل نسب همه میبایستی به فرد واحدی منتهی میشد. بدینترتیب ایماغ از اجتماع خانواده های خویشاوند متعلق به شعبات مختلفی تشكیل یافته بود كه این شعبات خود از تقسیمات ایلات (اتوغهای) قدیمی بوجود آمده بودند». (ص 221 نظام اجتماعی).
در پاورقی صفحه بالا دو موضوع دیگر را بدست میآوریم یكی اینكه همین سیستم نظامیكه درباره ایماق ها یا ایماغ ها گفته آمد نزد «یاقوت ها» هم دیده میشود، یاقوت ها را در كتاب مذكور «یاكوت» نوشته است كه تفاوت قاف و كاف بوده و اصل آن یاقوت و یكی از شاخه های تورك و مغول همین یاقوت ها اند كه فعلاً در مملكت «جمهوری» یاقوتستان در گوشه آخری سیبیریا حیات بسر میبرند چو وداش ها و یاقوت ها طایفه های تورک است با مغولان ارتباط ندارند. (كه مربوط روسیه فدراسیون هستند وخاك آن دارای غنی ترین معدن الماس در جهان بوده و اقلیم آن بسیار زیاد سرد میباشد و به این سبب در بین مردم یاقوت افسانه عجیب فولكلوریك وجود دارد كه مطابق آن گفته میشود «وقتیكه خداوند با دستان پُر از یاقوت والماس از منطقه یاقوت گذر میكرده كه با خنك گرفتن دست های خداوند تمام یاقوت و الماس درین ناحیه از دست خداوند ریخته است»- ویراستار).
موضوع دوم اینكه معنی ایماق را چنین شرح میدهند: «تجمع چیزهای نزدیك بهم و مربوط بهم» در كتاب بالا علاوتآ میافزاید كه: «وحدت ارضی مهمترین اصل ایماغ میباشد ، بدین معنی كه ایماغ مالك یك زمین صحرا گردی یعنی توغ میباشد و دسته آن كه فاقد این زمین باشند نمیتوانند بنام ایماغ خوانده شوند». (ص 222 همان كتاب (.
همچنان ما كه در ریشه ایماغ نظر نمودیم، ایماق یا ایماغ بزبان مغولی به قومی اطلاق میگردد كه از آن میتوان استنباط نمود، همانطوریكه بر مردم هزاره، نام شان از شكل نظام عسكری داده شده است، در ایماغ هم كه شكلی نظام جامعه است به آنها این اسم اطلاق شده و بعداً به ایماق مبدل شده كه هم ایماغ وهم ایماق یك كلمه بوده كه با دو شكل مورد استعمال بوده و در ختم به كلمه «ایماق» منتهی شده است .
داكتر لوئی دوپری در كتاب خود بنام «افغانستان» درباره اصلیت و ریشه ایماق چنین میآورد: «از نسل مغول هزاره، ایماق، توركمن، اوزبیك، قرغز و….» (ص 57)
دوپری باز در صفحه 169 كتابش ایماق را تركمن ایماق نوشته كه درست است و در تواریخ توركستان این اقوام دركنار هم از روی ارتباط تحریر یافته است:
کلمات ایماک که با حرف «کاف» و ایماغ که با حرف «غ» آمده اصلاً به اثر تغیر تلفظ است و اصل کلمه ایماق می باشد.
قابل یاد آوری است که مرحومه محجوبه هروی که ایماق جمشیدی می باشد بزبان خویش خود را به تورک ایماق نسبت میدهد و آن سند را مرحوم استاد محمد علم غواص در دیوان محجوبۀ هروی چنین آورده است:
جـــد و آبایـم کــه ســـرداران تــورکان بوده اند
ملک شان خوارزم و در آنجا نامداران بــوده اند
چون به میل خویش از خوارزم هجــرت کرده اند
سالها انـــدر هـــرات و در خـراسان بــــوده اند
«محجوبه هروی»
در اینجا یکبار دیگر محجوبۀ هروی ثابت می سازد که در سرزمین خوارزم اوزبیکستان تورکان ایماق بسر بردند و می برند.
بر گرفته شده است :
از کتاب اقوام افغانستان اثر پروفیسور داکتر عنایت الله شهرانی
ارسالی : وحدت الله درخانمی از کابل