به اقتفا ازشعر حضرت مولانا : استاد حـامـد


این خانه که پیوسته درو چنگ و چغانه ست
از خواجه بپرسید که این خانه چه خانه ست

این خــانه چه خانه ست؟

این خانه که ویران شده از ظلم زمانه ست
منزلگه عشق است و یا دیر مغانه ست ؟

آمـــد نفس نای بگوشم که همــــی گفت:
منظور تو از آمدن اینجا چه بهانه ست ؟

آهسته قــدم نه که ترا خواجه دهد ازن
ای آنکه ندانی که درینجا چه فسانه ست

گفتم که سفر کرده ام از دور درین کوی
زانرو که مرا خاک درش گنج شهانه ست

هــر خشـــت فروریخته از بام ودر آن
یادی زحضور دل وآهنگ شبانه ست

هرچــند فرامش شــده در پهنــهٔ تاریــخ
دیگرنه دران نغمهٔ نای است وچغانه ست

درمــلک سخن زاد درین خانه عزیزی
کز نورجلالش همه دربــلخ نشانه ست

فــرزند گرانمـــایهٔ سلطـــــان طریقــت
کاندر رهٔ حکمت نه ورا حصر وکرانه ست

لیـــــکن ســخن عشــق چو آیـــــد نفــس او
چون نی به خروش است وپُرازبیت وترانه ست

گفتــــا بــــه درون آ که ترا راه بــــدادنــــد
تا خواجه بگوید بتوکاین خانه چه خانه ست

حامد نوید سبتمبر ۲۰۱۱ بلخ

درسال ۲۰۰۶ داستان تاریخی سرود نیستان را بزبان انگلیسی زیرعنوان The Music of The Reedsنوشتم که سفر حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی را از بلخ به قونیه ، دیداراو با شمس و ملاقاتش با کیمیا دختری را که به فرزندی گرفت شرح میدارد. درسال ۲۰۰۸ خانهٔ خداوندگار بلخ را از نزدیک دیدم که سخت ویران بود ودرحال فرو ریختن قرار داشت. شعری را نیزبزبان نگلیسی نگاشتم تا باشد توجه دوستداران این عارف بزرگ عالم عرفان وتصوف را برای اعمار خانهٔ او که در گوشهٔ دور افتادهٔ شهر تاریخی بلخ قرار دارد جلب کند. درسال ۲۰۱۱ بازهم سفری دربلخ داشتم و خانهٔ آن افتخار بزرگ عالم بشریت را که همه به نام او مینازیم ویرانه تر ازپیش یافتم اما کسی بدان توجهی زیادی نداشت. ازآن وقت تاکنون نمیدام که آیا کدام اقدامی برای محافظت این جایگاه مهم تاریخی ازطرف دولت افغانستان و یا ازسوی یونسکو وبنیادهای جهانی حفظ آبدات تاریخی صورت گرفته یا نه ؟ ازینرو موضوع را به دوستداران حضرت مولانا راجع میکنم تا با شد نظریات نیک و سازندهٔ شانرا ابراز دارند.

باعرض حرمت