در مورد شخصیت علمی و ادبی داکتر پروفیسور شهرانی سروده از : م – اسحاق ثنا

بـوَد «شهرانی» استـاد سخنور
که آثارش درخشد همچو اختر

بود از خاندان علم و دانش
پـدر دانا و مادر علم پرور

چو کلکش روی کاغذ می دواند
عجب نقشی پـدید آرد بدفتر

بود حرفش حقـیقت پر ز معنا
بیا بر خوان آثارش تـو بنگر

پی تحقیق باشد جستجوگر
بیابد چیز خوب و ناب بهتر

از آن اوراق بنـویسد کتابی
بود هر صفحه اش ارزنده چون زر

به نقاشی و تصـویر طبیعت
ز اسـتادانِ دیگر نیست کمتـر

ز آثارش شمارم نام گیــــرم
ز هفتاد نیست کمتر بلکه بیشتر

هنرمند و هنـر را دوست دارد
نویسـد از هنر درد هنرور

چه شاگردان دانا پروریده
که هر یک صاحب نام اند و سرور

بنازم خدمت ارزنـدۀ او
دهد اجرش خدای عدل گستر

به همت آنقـدر پابند و محکم
به دونان هیچگاهی خم نکرد سر

ز روی لطف و از راه محبت
که خواند جمله را مثـل برادر

به دینـداری و با اخلاق نیکو
ز بهتر بنده گان ذات اکـبر

تعصب را ندارد دوست هـرگز
بشر خوانند چه کهتر یا که مهتر

به دوستی و وفـا پابند و محکم
به قولش نیز پابند ای برادر

محبت های او بر مـن فراوان
از آن خوانم ورا استـاد و رهبر

منم عاجز ز اوصاف نیکویش
که یکیک درسخن آرم سراسر

«ثنا» گـویم ثنا خوانم شب و روز
دهد عمر درازش حی داور
——————-
م. اسحاق ثنا