سپاس از داکتر فیض الله ایماق که درصفحه (۳۷۳) جلد اول قامونس فرهنگ اوزبیکی به فارسی دری٬ تخلص بنده را به اوزبیکی ترجمه و مصاحبه ام را با محترم نذیر ظفر نیز در کتاب اش منتشر ساخته است.

!خواهر گرانسنگ ماریا جان دارو
در صفحه ی ۳۷۳  جلد او ل قاموس اوزبیکی به دری ، مصاحبه ی شما به شکل بسیار زیبا به چاپ رسیده است
با احترام
ایماق
Feb 2, 2019,

داروdäru { فا.} دوا ، آنچه برای آرام ساختن درد و دفع مرض به بیمار بدهند ، و نیز دانه ها و گرد های خوشبو وخوش طعم از قبیل فلفل، مرچ  و زر چوبه و دارچین که از گیاهها و درختان میگیرند و در خوراکها بکارمیبرند.

دارو – تخلص ماریا جان دارو

مصاحبهٔ  نذیر ظفر با خانم ماریا دارو

خواندن هرکتاب بدون داشتن سواد نا ممکن است ؛ مگر نوشتن کتاب با داشتن سواد و بینش مشکل ترازآنست که خواننده تصور میکند. برای اینکه از مشکلات نگارشی یک نویسنده آگاه شویم ، آنهم یک خانم نویسنده افغان (ماریا

جان دارو)  درزنده گی مهاجرت؛ من چاپ دو اثر تازه این نویسنده را که اخیرًا اقبال چاپ حاصل نموده ؛ بهانه قرار داده و با ایشان گفت شنودی ترتیب نموده ام که شما عزیزان را به خوانش این مصاحبه فرا میخوانم :

۱ – پرسش : کدام اصول باید در نگارش یک کتاب مد نظر گرفته شود؟

پاسخ – نو یسنده گی یک علم خیلی بزرگ و کاربس دشواراست و ابعاد مختلف دارد باید آنرا ازچندین جهت به برسی گر فت؛ برای یک نویسنده مطا لعه عمیق آثار بزرگان؛ دانستن لغات فراوان ادبی و اصلاحی و صورت بکار برد آن در جاه و مکان منا سب؛ فهم سیاسی؛ اجتماعی وفرهنگی.

اصول و یا شیوه نگارش هر نویسنده نظر به فهم  و اندوخته، خود علاقه مندی شخص خویشرا پیدا میکند که درتولید کدام نوع  آثارمو فق است ؛ زیرا استعداد و علایق شخص نویسنده در نگارش تاثیر گذار است.در نگارش یک کتاب ضلع اول مثلث را که تهداب نگارش میباشد باید خیلی وسیع و محکم بناً نماییم .

در ارتقاء ضلع دوم تلاش نویسنده و خواننده کتاب اندک ګیچ کننده است زیرا نویسنده نمیتواند بدون ار تباطات و در نظر گرفتن مسایل اجتماعی ؛ خانواده گی و تاثیر مسایل سیاسی که خواهی نخواهی بر زنده گی مردم تا ثیر دارد بتواند بگامی به پیش بگذارد .

به قول ارسطو ارتقاع ضلع دوم مثلث گره و کور گره ها در متن داستان انداخته شود و متن کتاب داخل با موج احساسات پیش برود. یعنی از الف تا یا ، نویسنده میتواند خواننده ی خود را با تو لید گره ها و کور گره ها و یا با تو لید حا دثه برای خواننده، بیشتر جز ئیات کتاب را آماده سازد.  از ختم نقطه (با) نتیجه گیری آغاز میگردد و به طرف تکمیل شدن پیش میرود و ضلع سوم آغاز میشود و طرف تکمیل شدن مثلث حر کت می کند و تا رسیدن به نقطه (سی).

نتایج زحمات نویسنده با عث تو لید یک تصویر از متن کتاب خواهد بود و نقطه وصل ضلع سوم مثلث همانا رسیدن به پایه گذاری و یا تهداب و یا خط زیرین کتاب است که هر سه ضلع را با هم وصل میکند ؛ اصول نویسنده گی فهم؛ زمان؛ مکان و استعمال جملات برای تشریح کرکتر های کتاب می باشد؛ باید زمان ؛ مکان وعلت حادثه و زبان نوشتاری مراعات گردد. اما به خاطر داشته با شیم که درنگارش هر کتاب شیوه های نگارشی از هم تا حدودی متفاوت است؛ نویسندهٔ  واقعی باید در نخستین مرحلهٔ تهداب گذاری مواد خام متن را بفهمد و هر تجربه فردی؛ اجتماعی و سیاسی در خلق یک حادثه از مفهوم و معنای  بر خور دار باشد و خواننده نیز به دو عنصر اساسی (هوش و حا فظه) نیازدارد که هدف را درک نماید و با کنجکاوی درعمق متن فرو برود. مشکل ترین اصول نویسنده گی در تو لید آثار فلسفی است که این نوع نگارش ازخلاقیت خیلی عالی علوم متداوله و مختلف و فهم وسعی از بحر علوم است که هر کس نویسنده فلاسفه شده نمیتواند و آثار فلسفی هر گاه با همان دقت لازم از نگارش بدر آید برای نسلهای بعدی قرون متمادی قابل استفاده و تطبیق میباشد.

درتو لید آثار تاریخی، نویسنده دست باز ندارد، زیرا تاریخ نویس نمیتواند بدون در نظر داشت حوادث تاریخ که زمان و مکان آن تعین شده است٬ تصرف نماید و به طرف هدف نهایی حرکت نماید. چونکه حادثهٔ  واقع شده و اشخاص و یا کرکتر ها مشخص اند و مکان حادثه درج اسناد میباشد؛ وظیفه نویسنده انتظام جملات در ارتباط حوادث میباشد و میتواند شیوه نگارش دلچسپ داشته باشد تا خواننده با خواندن جملات زیبای تاریخ خشک و یا حادثه دلخراش را مطالعه نماید که درین راستا ، اثر بزرگ (جنگ و صلح) لئون تلستوی را باید نامبرد که چقدر زیبا نوشته است هر گاه کتاب جنگ و صلح را ده بار مطالعه نماییم هنوزهم علاقه مندی بیشتر می گردد و در رشته تاریخ نویسی جای دارد از  نویسندهٔ  شهیر کشور شاد روان غلام محمد غبار نیز نام ببریم و بدان افتخار کنیم.

۲- پرسش:  هر نویسنده با قریحهٔ که دارد و با استفاده از بینش و پژوهش همه جانبه اش، اثر خود را به رشته تحریر میآورد؛ آیا درنگارش یک کتاب مانند شعرا الهام رول دارد یا نه ؟

پاسخ : بلی …  قسمیکه درجواب سوال اول شما تشریح گردید که در بخش نگارش تاریخی و فلسفی نویسنده دست باز ندارد اما در تو لید ادبی هنری و فر هنگی در تولید یک اثر رومانتیک، نویسنده میتواند الهامش را ازاجتماع بگیرد و با افکار مدبرانه ذهنی خویش در تولید اثرش اقدام نماید. درین نوع نگارش نویسنده همان زمان؛ مکان و زبان که قبلاً روی آن مکث نمودیم میتواند تغییر بدهد؛ انتخاب کرکترها. ارتباط کرکتر ها درجا معه، سیاست؛ فرهنگ و ادبیات و حتی نوع حر کات آنها را بخواست خود تشریح می نماید. در تولید آثار ادبیات رومانتیک؛ استعداد نویسنده در استعمال کلمات نقش خیلی عمده دارد  زیرا اثر رومانتیک ازحالاتی گوناگون بحث می کند صحنه های تراژیدی صحنه های نورمال زنده گی خانواده گی تاثیر اندیشه های فرهنگی مردم محیط و بسیار چیز های دیگر که در نظر معمولی میاید اما متن را دلچسب میسازد.

درین نوع نگارش لحن نویسی نیز نقش خیلی عمده در معر فی کرکتر ها ی کتاب دارد. ما باید به عینیت نزدیک با شیم زیرا در برخورد های زنده گی شخصی بسیارادبی سخن نمی گوییم؛ استعمال ادبیات قوی در زنده گی روزمره خود یک نوع گریز از واقعیت هاست.اما باید در استعمال لغت ولو که دشنام هم باشد جای و مکان را شدیداً در نظر داشته باشیم. می توان گفت که نوع لحن عمومی نویسنده، تکیه بر روی سبک عمومی قصه و جهان بینی او در کلام نوشتاری است و دیگر لحن تکتیک شخصیت های کتاب است که رابطه آنها با متن عمومی قصه و سایر شخصیت ها و کر کتر های کتاب پیدا میشود چون زبان وسیلهٔ  بیان؛ احساسات و ارائه چهرهٔ شخصیت هاست. پس زبان هر شخصیت کتاب سمبول محتوای ذهنی و سوابق زنده گی اوست باید مطابق کرکتراو بیان گردد. نویسنده با استعمال لحن برای ابعاد مکان و زمان و تشخیص کرکتر علت می افزاید اما یک چیزرا نباید فراموش کرد که شخصیت های خیلی مؤدب هم برای اظهاراحساسات درونی شان در یک مقطع معین زمانی ازلحن های مختلف (زشت و یا استعمال کلمات پیش پا افتاده) که شایسته کرکتراصلی شان نیست کارمی گیرند. درین راستا نگارش جناب محترم داکتر اکرم عثمان در جمع نویسنده گان پارسی زبان چه در کشور ما و یا ایران و تا جکستان خیلی عالیست که ادبیات عامیانه و لحن را خیلی دقیق در مکان و زمان لازم استعمال مینماید مثلًا کندهٔ شاتوت؛ لکندر؛ تخته در؛ نصوار پک و امثال دیگر.

۳- پرسش: سبکی را که در نوشتن بکار می برید کدام است و با کدام سبک نگارشی علاقه دارید؟

پاسخ : هرگاه از علاقه شخصی خود بگویم من به سبک داستان نویسی و یا قصه نویسی رومان خیلی علاقه دارم اما بعض  وقت روی مسایل تاریخی نیز کار می کنم ، زیرا کتاب اول را به نام (آوای ماندگار زنان) نوشتم که به ذات خود یک تاریخی فرهنگی می باشد و از کار و پیکار بانوان محبوب کشور در بخش هنر و فرهنگ آراسته شده است درآرایش و پیرایش آن سهم من کمتر بوده زیرا عملکرد فرهنگی در زمان و مکان لازم انجام شده بود  فقط به خاطر زنده ماندن کار نامه های با نوان گرانقدر آنرا در کتاب جمع آوری کردم و یا دو کتاب اخیرم نیز یک تاریخ است که حوادث و کرکتر ها وجود داشته اند و اعمال فرهنگی و ادبی و هنری شان که قبلا انجام گردیده بود ٬جمع بندی و درج کتاب گردیده است اما در واقع رومان را خیلی دوست دارم.

۴- پرسش :  به نظر شما مشکل یک نویسنده مهاجر و دور از وطن در کدام ساحات است ؛ آیا دلیل اش تنها مهاجرت و دوری از وطن است؟

پاسخ : مشکل یک نویسنده در داخل و مهاجرت؛ زبان افهام و تفهیم است؛ بسیار خواننده گان در طی سه دهه جنگ خیلی حساس شده اند و واقعیتها را کمترمی پذیرند و می خواهند نویسنده قسمی بنویسد که باید یک طرف را خوش نگهدارد.  درین صورت اگرنویسنده چنان نماید؛ از واقعیت نویسی فرار کرده است . یا یک تعداد از نویسنده گان این وظیفه شریفانه را به تجارت میکشانند و بیشتر درباره عقده های سیاسی و یا شخصی می نویسند.

مشکل دوم دسترسی به اسناد مو ثق است که در هجرت کمتر میسر میگردد.

۵- پرسش: طبق معمول دروطن ما از گذشته ها تا کنون آثار نویسنده گان و شعرا ازطرف ارگان های دولتی اقبال چاپ می یا فت. تمویل آثارچاپ شده شما از کدام مرجع صورت گرفته است؟

پاسخ :  اگر به گذشته توجه کنیم… درآن زمان مطبعه آزاد در کشور نداشت و روی همین دلیل یک تعداد نویسنده گان اجیر و محا فظه کار، آثارشان به طبع می رسید و بسیارازافراد شایسته وطن که استعداد نویسنده گی داشتند آثار شان طبع نمی شد و یا در مطبعه دولتی تحت شرایط دشوار و سانسورهای شدید آثار شان قرارمی گرفت که در اثرسانسور هاجان مطلب ازکتاب حذف میگردید. مثالی خوبی  ازافغانستان در مسیر تاریخ اثر گران قیمت شاد روان غبار میباشد درین صورت نویسنده باید خیلی محافظه کار می بود و به نفع دستگاه حاکم می نوشت. که شما میتوانید در کتاب چهره های جاودان در زنده گینامه محترم جلال نورانی به این جمله من یقین پیدا کنید که محترم نورانی شیوه سانسور درانتشارات دولتی را خیلی زیبا تشریح کرده است. در شرایط فعلی هم کانونها و انجمن های در داخل و خارج از کشور وجود دارند که در انتشار آثار تولیدی  کمک می نمایند.این انجمن ها نیز خواسته ها و خواهشات خویشرا مدنظر می گیرند. یک نویسنده آزاد نمی تواند که واقعیت ها را به خاطر تمویل مادی کتمان نماید. ما مثال های خوبی در انتشار آثار نویسنده گان در داخل و خارج کشور داریم.

کتاب های بنده با مصارف شخصی خودم انتشار پیدا کرده است و ازهمین جهت دچار مشکلات بودجوی هستم.

۶- پرسش:  بعد از فرو پاشی دولت پوشالی طالبان یک تعداد زیادی از تلویزیون های شخصی پا به عرصه وجود گذاشتند که در نشرات آنها تعدادی زیادی هنر پیشه گان جدید عرض اندام نمودند آیا شما ازین هنر مندان جدید هم در کتاب تان یاد آور شده اید؟

پاسخ: بلی! زیرا هنر و فرهنگ تداوم زنده گیست هرگاه این پروسه متوقف گردد انسان از حرکت باز می ماند در تاریکی هیچکس قادر به نگارش نیست. زیرا نگارش خودش روشنگریست پس روشنی با تاریکی همیشه درتضاد است.   من به کار تمام هنر مندان پیشین و فعلی ارج میگذارم اما متاسفانه که یک تعداد شان…. مشکلات خود را دارند و حاضر نمی شوند از کار های شان تذکر داده شود و یک مقدار هم دست من کو تاهی می کند که به دامن هنرمندان دور دست برسد.

در هر حال شما در کتاب هنرمندان تاریخ ساز تیاتر … در بخش سینما زنده گینامه خانم جوانی به نام رویأ سادات را مطالعه می نمایید. زیرا آن خانم بدون کمک اقتصادی هیچ مرجع به خاطر رنج زنان کشورش تصمیم گرفت تا چهره واقعی زنان و پرابلم های عینی جامعه را در فیلم در معرض تماشای مردم  قرار بدهد . مانند سریال راز های این خانه .. این نوع اقدام  خالصانه و صادقانه که گوش و چشم مردم را در برابر بیعدالتی باز میکند مانند گذشته خالی از خطر نیست که به شهامت این خانم جوان و با احساس وطندوستی اش آفرین میگویم و یک تعداد گوینده گان هنرپیشه های فیلم و آواز خوانان که در کشور مصروف بخش های هنری و فر هنگی استند برای شان سر احترام خم میدارم.

۷- پرسش :  اگر از آثار چاپی تان کمی معلومات بدهید که تا کنون چند اثر تان به کدام عناوین اقبال چاپ را کسب کرده است؟

پاسخ: در سال ۲۰۰۸ او لین کتابم بنام (آوای ماند گار زنان) در ۲۵۰ صفحه و  درسال ۲۰۰۹ کتاب رومان بنام ( پا بر هنه باز گشت) در ۳۶۶ صفحه و  در جنوری سال ۲۰۱۴ دو کتاب به نام های (چهره های جاودان در ۳۷۴ صفحه  و هنرمندان تاریخ ساز تیاتر در ۴۰۱۱ صفحه) در کانادا با مصرف شخصی ام به طبع رسیده است.

۸- پرسش:  آیا در زبان های خارجی آثار تان تر جمه شده یا تنها به زبان فارسی دری است ؟

پاسخ:  نه خیر همهٔ آنها به زبان پارسی/ دری است.

۹- پرسش: دو اثر تازهٔ  تان که تازه اقبال چاپ را کمایی کرده است (چهره های جاودان و هنر مندان تاریخ ساز تیاتر) هدف عمده تان از نگارش این دو اثر چه بوده ؟

پاسخ: جواب این سوال باید خیلی طویل ارایه شود اما صرفاً اهداف خود را در سه نقطه متمرکزمیسازم. سه دهه جنگ که آثار فرهنگی وطن ما به شمول موزیم ها تلف گردید.سانسور های شدید حکومات قبل از جنگ درعدم شناسایی و معرفی آثار هنرمندان و دانشمندان مطبوعاتی که بسیار آنها در میان ما نیستند و آثار شان طور شاید و باید معرفی نگردیده و حتی کمتر به دسترس قرار دارد.

سوم- معرفی فرهنگ ما از رسانه های غربی که هر کدام بشکلی ابزار سیاسی بخاطر رسیدن به اهداف خود شان فرهنگ  والای ما را با چهره طو فان زده جنگ معرفی می نمایند و فرهنگ و ادبیات و هنر های گذ شته ما به باد فراموشی قرار میگیرد. فکر کردم که تا هنوز دیر نشده و یکتعداد از دانشمندان و هنرمندان ما الحمد الله حیات دارند باید کار نامه های شان از شکل افسانه و قصه های آفاقی در یک کتاب جمع شود تا آینده گان آنها را بشناشند. بخصوص در قسمت تیاتر به جز چند دانشمند که در بارهٔ  تیاتر نوشته کرده اند  معلومات بیشتر نداشتیم  زیرا در زمان های قبل از سه دهه جنگ در برابر تیاتر و هنر آفرینی تیاتر از طرف حکومات شدیداً سانسور وجود داشت و کار نامه های افتخار آفرین شان با سنگ تعصب در جامعه کوفته میشد. در حالیکه دانشمندان از طریق نگارش نمایشنامه های خیلی عالی هنرمندان تیاتر را به جامعه معر فی کردند و هنرمندان به زبان عامیانه به شکل کمیدی و یا تراژیدی تمثیل میکردند و میخنداندند و به گریه وا میداشتند گوش و چشم مردم را در برابر بی عدالتی باز میساختند … و تراجم از مترجمین گرانقدر خیلی برای بیداری مردم کمک مینمود٬  مانند  نمایش «او پدرم نیست …»،« شام زنده گی گرسنه گان »؛ «مرد دهاتی» و بسیاری دیگر جامعه ما را به طرف روشنایی کشانید … و دوستان تا اکنون قدرت تمثیل و یا هنرنمایی ممثلین را به نیکویی یاد می نمایند . این حماسه ها بلاخره ازخاطره میروند. روی همین دلیل اقدام به نوشتن این دو کتاب کردم … در اصل یک کتاب خیلی محجم بود که یک هزار و سه صد صفحه را دربرداشت با نظریات نیک دوستان که کتاب را قبل ازچاپ باز نگری کردند آن را به سه کتاب تحت عناوین مختلف تقسیم کردم که دو کتاب آن به نام های (چهره های جاودان و هنرمندان تاریخ ساز تیاتر) طبع گردید و کتاب سوم آن در جمع کتاب های رومان دیگرم نسبت ضعف اقتصادی منتظر چاپ است.

۱۰- پرسش:  آیا گاهی در حین نگارش کتاب با خبری از حوادث دلخراش وطن مواجه شده اید  و این خبر دلخراش در اثر تحت نگارش تان تاثیر گذار بوده؟

پاسخ: بلی .. شما میدانید که شاعر؛ نویسنده و نقاش همراه احساس خود دست به سرودن و یا نوشتن می زند هرگاه در هنگام نوشتن خبر تراژید برسد، حواس نویسنده دگرگون میشود هر گاه نوشته تراژیدی زیر کار داشته باشد احساساتش بیشتر تحریک میشود. خواهی نخواهی در نوشته هایش انعکاس پیدا میکند.

۱۱- پرسش: گاه شده که خود سانسوری را بکار برده باشید و دارای کدام عوامل بوده؟

پاسخ: خود سانسوری از چه نقطه نظر .. اگر از نقطه نظر حکومتی باشد نه خیر،  زیرا من به نفع هیچ حکومت و یا ار گانهای بر سر اقتدار سیاسی نمی نویسم . اما از نظر عواطف انسانی بلی … همیشه کوشش کرده ام که واقعیت های تلخ را با جملات قابل پذیرش نوشته کنم .. زشت نوشتن از کیفیت متن می کاهد و احساس انسان را خدشه دار مینماید.

۱۲- پرسش:  فصول چار گانه سال میتواند در آثار تان تاثیر گذار باشد یا نگارش تان در همه سال به یک پیمانه است؟

پاسخ : بلی در فصل خزان خیلی متأثر میباشم از ریختن برگهای پائیز رنگم   پا یزی میشود. اما در فصل بهار چون زنده شدن طبیعت است من هم شاد می باشم.

۱۳- پرسش:  برای یک نویسنده، فهم سیاسی و جهان بینی تا کدام حدود لازم است و یا بدون این دو، نویسنده میتواند چیره دست شود؟

پاسخ: در قدم اول یک نویسنده باید احساس داشته باشد درقدم دوم فهم سیاسی و جهان بینی و استعداد برای تولید یک اثر لازم است، چرا که حالا جهان به یک دهکده کوچک مبدل شده ازحوادث زود تر خبر میشویم .. یعنی حالا سیاست تنها متعلق به خاندان پادشاهی و یا ارگان خود کامه های سیاسی نیست که مخفیانه در هر مورد تصمیم بگیرند. هرگاه یک نویسنده فهم سیاسی نداشته باشد، نمی تواند به بازی های سیاسی انگشت گذارد و واقعیت را بنویسد و هرگاه یک نفر خود را نویسنده میداند او دیگر متعلق به جهان امروز است باید جهان بینی علمی داشته باشد. زیرا جهان امروز بهترین مرجع الهام برای شاعر و نویسنده میباشد. در دستور نویسنده گی میگویند : الهام ازاتفاق حادثه گرفته میشود. نویسنده باید ازحوادث با خبر باشد.

۱۴- پرسش: به نویسنده گان معاصر کشور به کدام شان علایق وافر دارید با وجودیکه میدانم به همه احترام دارید و همه را نویسنده گان خوب می پندارید؟

پاسخ: اصلًا من این صلاحیت را به خود نمیدهم که در باره قلم به دستان کلمه خوب و خراب را اظهار نمایم زیرا خودم تا هنوز نویسنده نیستم در تلاش استم که کتاب های به درد بخور بنویسم و مردمم نوشته های مرا بپذیرد و از طرف دیگر نمیتوانم تمام نویسنده گان را یکسان دوست داشته باشم . احساس نویسنده در خلقت آثارش مردم را بخود جذب میدارد. در بخش ادبیات عامه از داکتر اکرم عثمان؛ در رمان ازخالد حسینی  و خالد نویسا در بخش تاریخ نویسی داکتر صبور الله سیاه سنگ و رازق مامون را دوست دارم  و به واقعیت همه نویسنده گان قابل دوست داشتن و احترام اند و هر نوشته از هر نویسنده که باشد یک بار مرور ضروریست زیرا آنها اوقات خوش خویش راصرف نوشتن می کنند تا چیزی برای مطالعه به دست ما قرار دهند … هر نویسنده خوانندهٔ خود را دارد طرز دید و قضاوت خواننده نظر به برداشت سلیقه وی خودش میباشد …. شاید یک نفر داستان را دوست داشته باشد و شاید هم فرد دیگر تاریخ را ترجیع بدهد.

۱۵- پرسش: برای کسانیکه می خواهند به نویسنده گی قلم بر دارند جه رهنمود دارید ؟

پاسخ : رهنمود من منحیث یک شخص نا توان و کوچک این خواهد بود: که برای آغاز نویسنده گی از داستان شروع کنند و طرح یک اسکلیت داستان را در ذهن خویش بپرورانند و کرکترهای داستان را انتخاب نمایند و هر کرکتر برای وظیفه مشخصی در داستان انتخاب میشود  ولو که حضورآن خیلی در داستان کو چک باشد برای بسته بندی اسکلیت داستان مؤثر است.

دوم باید احساس و استعداد خود را آزمون بدارند که چه بهتر میتوانند٬ بنویسند.

سوم کتاب های نویسنده گان پیشین را مطالعه نمایند و شیوه نوشتار کلاسیک مطالعه کرده  بیاموزند … در نوشت عجله نداشته باشند .. از احساسات تنگ نظرانه و تعصب صرفنظر نمایند .. سیاه و سفید نزد شان مشخص باشد و تنها برای یک نژاد  محدود نوشته نکنند،  بلکه برای جهان بیندیشند و بنویسند مانند «بینوایان» اثر ویکتورهوگو … «جنگ و صلح » اثر لئون تالستوی؛ “افغانستان درمسیر تاریخ» اثر شاد روان غبار؛ «برباد رفته» اثر مارگیرت میچل؛ «مادر» اثر گورکی و صد ها اثر نویسنده گان جهانی و وطنی که نام بردن آن در چند سطر نمی گنجد … زمانیکه مطالعات را انجام دادند خود به خود احساس در برابر یک شیوه نویسنده گی برای شان دست میدهد …در نوشتن کتاب از کوتاه نویسی جلوگیری نمایند اگر ضروت بود کوتاه نویسی و یا خلص نویسی هم خود یک علم است اگر بدانیم چطور از آن استفاده نماییم .. اما نه اینکه قصه را  نا تمام رها نماییم زیرا در شرایط امروزی کوتاه نویسی کاملا ماهیت اصلی خود را از دست داده است. من بسیار از مقالات را در سایتها و جراید و مجلات می خوانم که نویسنده دلتنگ شده قصه را نا تکمیل رها نموده است.  نا گفته نباید گذاشت که بنده خود را مدیون داکتر صبورالله سیاه سنگ میدانم که شیوه کوتاه و یا خلص نویسی را برایم تشریح کرده است و از وی آموختم.

در مورد ابلاغ خبر ژورنالیستک کوتاه نویسی مفهوم دیگری دارد باید کوتاه و سریع جان مطلب را بنویسد که خبر زود تر ابلاغ گردد.

۱۶- پرسش : در فرجام از زنده گی شخصی تان حکایت نمایید که چه تفاوت بین زنده گی یک نویسنده با دیگر افراد جامعه دارد؟

پاسخ: در زنده گی شخصی خود ساده و بدون تجمل استم من هم مانند همه مردم دارای فامیل الحمد الله چهار فرزند دارم . مگر زنده گی من تنها متعلق به فرزندانم نیست زیرا من بیشتر وقت خود را برای مردمم صرف می کنم خود را متعلق به مردمم می دانم. وقتیکه می نویسم تمام مردمم در ذهنم مجسم می شود . می خواهم برای تمام آنها بنویسم و بخصوص برای زنان و جوانان آینده ساز وطنم و در اخیر برای مردمم می گویم شما چهار کتاب طبع شدهٔ بنده را بخوانید میدانید که من متعلق به یک گروپ محدود و کوچک نیستم تمام مردم افغانستان و مردم دنیا را دوست و احترام میدارم زیرا من انسانم و به جهان انسانیت تعلق دارم .

خانم ماریا جان دارو؛ سپاسمندم ازینکه با وجود مصروفیت های متعدد حاضربه صحبت و پاسخ به سوالاتم شدید موفقیت های مزیدی برای تان با عافیت کامل استدعا می دارم و نا گفته نماند که مصاحبه تان کم تر از یک رومان نیست ….

جناب ظفر! از شما سپاس می نمایم که وقت گرانبهای تانرا درین گفت و شنود در اختیارم قرار دادید ایکا ش مانند  شما شاعر می بودم تا با یک سروده ناب از شما تشکر می نمودم .

منبع: ویب سایت ماریا دارو

http://www.mariadaro.com/