زنده یاد، استاد شریف فایض پس از آن که طالبان بر دانشگاه امریکایی افغانستان هجوم بردند و خون دانشجویانی را برخاک ریختند؛ با گلوی بغض آلودی به رسانهها گفت: ای وای، از دهلیزهای خون آلود دانشگاه گذشتم و روی خون شاگردانم پای نهادم!
گویی یک شهر بدبختی در این جملۀ استاد متبلور شده است؛ اما اینروزها که از هرکوچه و خیابان شهر کابل میگذری بیشتر از هرزمان دیگری چنین صدایی در کاسۀ سرت میپیچد: هشدار که این خیابانهای و کوچهها، خون آباد دموکراسی امریکایی اند، نکند که بر خون همشهریی پا گذاشته باشی!
این شعر را به یاد و خاطرۀ استاد و دوست ارجمند، زندهیاد داکتر شریف فایض به نشر رساندم.
شهامت آن را ندارم
که از خیابانهای شهر بگذرم
و پا روی خون پاکیزهیی بگذارم
که در هر قطرۀ آن
صدباغ سرخ پرپر شده است.
با چه زبانی
و با چه گلویی
باید فریاد زد
وقتی که ریسمان عدالت آسمان
تا خیابانهای خونآلود شهر نمیرسد
و هربار که یک آسمان خون داغ
در آسیای دموکراسی جاری میشود
او حتا خم به ابرو نمیآورد.
دیشب که باغ پرجوانۀ فریاد
با داس انتقام درو میشد
من در خبرها شنیدم
که یهودایی
تمام آسمانیان را
در آن سوی دیوارهای آهنین
به شام باز پسین فراخوانده بود
پرتونادری
جوزا 1396/ کابل