یاران !همگی را به سرِجنگ بیارید
تار بد ن ما به صدا خوب مهیا ست
یک شاهد گلچهرخوش آهنگ بیارید
درمستی تمیزبد ونیک ازچه توان کرد
مستیم ، اگــربـاده نشد، بنگ بیارید
رندیم و لیکن همه را حافظ ناموس
ازخودچو برآ یید ، به ما ننگ بیا رید
تنهائی ام افسرد ، به تسکین دل من
دزد و دغل و کورو کل و لنگ بیارید
این چهرهء افسرده دگر رنگ ندارد
ازخون دلش بهر خدا رنگ بیارید
صوفی به درِ میکده گر سر نگذارد
زان کوچه اش افگنده سرومنگ بیارید
دل تنگم و کس درد مرا هیچ نداند
هم صحبتی ازغنچهء دل تنگ بیارید
ازنالــه «اسیر» غـــم ما دست نگیرد
گر از چمنش در قفــس ِ تنگ بیارید
م. نسیم« اسیر»
کابل
حمل 1332 خورشیدی