سطری ننوشتم که نکردم عرق از شرم
مکتوب من از خجلت پیغام سفید است
(بیدل)
ناصر امیری شاعر نویسنده و محقق ادبیات فارسی از خوبان ما اند که در شهر ونکوور کانادا با فامیل خود زندگی میکند
آهنگهای مشهور (دختر عموجان) و (مو طلایی) که شعر و آهنگ از ساخته آن است در سال 1345خورشیدی به صدای وی از رادیو افغانستان پخش شده است
ضربالمثل داریم که میگویند:
(مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید)
قطعه شعر از داکتر صاحب را از کتاب (نوای غربت) از نشرات خانه فرهنگی مولانا برگزیدم تا با خواندن آن لذت برید و با معطری دلربای کیف کنید
عمر پر بار امیری صاحب دراز و با سعادت آرزو میکنم
گل واژه
یار من و نگار دلارای من، تویی
پنهان هر چی هستم و، پیدای تویی
جز در حضور تو، نگذارم نماز عشقدیر و کنشت و کعبه ی دنیای من، تویی
دارم امید معجزه ای، ای رفیق راه
دردم ز حد گذشت ،مسیحای من تویی
روزم بیاد روی تو شب شد،ولی هنوز
شادم که، ماه خلوت شبهای من ،تویی
مستم ز بوی عِطر تنت، ای گل مراد
جام و سبوی و ساغرو مینای من تویی
چون ساقیان بزم طرب ،در میان جمع
نوش افرین و شنگ و شکیلای من تویی
در شاخسار بارور شعر فارسی
گل واژه شگفه به لبهای من، تویی
از باغ خاطرات (امیری) نمیروی
سبزینه سرو ناز و غزلهای من ،تویی
داکترناصر امیری در کانادا دفتر مهاجرتی را اداره می کند که از این طریق به مهاجرت ده ها خانواده از هموطنانش از کشور های مختلف مانند ایران، تاجیکستان، اوزبکستان و پاکستان به کانادا کمک کرده