امروز قاصد پستی تحفه گران بهای از آدرس دوست نهایت گرامی جناب محترم محمد اسحاق ثنا را برایم به ارمغان آورد. زمان که پست را گشودم در میان آن مجموعه اشعار ناب شاعر معاصر شادروان سید عبدالله عنبری در چشمانم درخشید . این مجموعه با صحافت خیلی زیبا که در پشتی آن نوشته شده« شعرهای از شادروان سید عبدالله عنبری» با کوشش و حزینه مالی « طوبا عنبری و ستار صابری» وبا اندیشه شاعرانه استاد محترم محمد اسحاق ثنا صورت گرفته است. در میان اوراق آن اشعاری را خواندم که شاعر فریاد از هجران وطن می زند.
این شاعر گرامی در افغانستان عزیز ما نیز به کار های فرهنگی اشتغال داشته و اشعارش که دربرگیرنده موضوعات تصوفی ٬ میهنی ٬ انتقادی ٬ اجتماعی و عاشقانه بوده و در جراید کشور به چاپ رسانیده است.
سید عبدالله عنبری فرزند مرحوم الحاج سید محمد اسحاق عنبری که خود نیز شاعر بود در(۱۹۴۱ م) در شهر کابل دیده به جهان گشود و پس از فراغت از اکادمی تربیهء معلم ٬ نخست به حیث آموزگار سپس به حیث معاون تدریسی در مربوطات وزارت تعلیم وتربیه ایفای وظیفه نمود. و بعد با اساس فهم و استعداد ایکه در امور زبان انگلیسی داشت ٬ به حیث مترجم در سفارت خانه های پولند و بلغارستان در کابل و هم چنان مدتی در دواسازی هوخست افغانستان به حیث ترجمان انجام خدمت کرده است.
شادروان عنبری اصول اولیه شعر را از پدرش آموخت و تا اینکه به طبع روان اشعار زیبا مانند غزل و دوبیتی هایش در جراید وطن بطبع رسید.
مرحوم عنبری از سال (۲۰۰۰ م) در شهر ونکوور کشور کانادا اقامت داشت و اشعارش را در نشریه های مختلف بدست نشر میسپرد و بالاخره در سال(۲۰۰۷ م) در شهر ونکوور کانادا چشم از جهان پوشید.
روانش شاد و یادش گرامی باد .
این هم نمونه های از اشعار این گنجینه :
تــاج آزادی
آرزو دارم وطن زیبای زیبایان شوی
هم چو ماه آسمان رخشنده در جولان شوی
مهد علم و دانش فرهنگ باشی تا ابد
عاری از عاری از هر خار و خس ٬ فارغ زهر نادان شوی
خطه پاک و منزه گردی از لوث زمان
سرزمین پاک همچون روضه ی رضوان شوی
نیست گردد دشمنت ٬ نابود بادا خصم تو
نصرت حق برفروزد فاتح میدان شوی
بشگفد گلهای خوشبختی به کوی و برزنت
خار چشم دشمنان ملت افغان شوی
« عنبری»خواهد ز درگاه خداوند ودود
تاج آزادی به سر ٬ شاهنشه شاهان شوی
صفحه ( ۲۲) کتاب
کشور زیبای ما
تا جهان باقیست یارب ملک ما آزاد باد
سرفراز و کامگار و خرم و آباد باد
سرزمین باستانی ٬ از خراسان تا اتک
یا الهی تا ابد آزاده و دل شاد باد
یارب این کشور که میلونها شهیدش در بر است
فارغ از رنج و عذاب و ظلم و استبداد باد
ملت روئین تنان افغانستان باستان
رزم های ناجیان ما به نیکی یاد باد
التجا داریم یارب کشور زیبای ما
سربلند و مرتفع چون قلهء شمشاد باد
دیو استعمار میخواهد ببلعد خاک ما
خانه اش ویران و ملک و کشورش بر باد باد
این پلان شوم هرگز می نگیرد ساز و برگ
یارب این اقدام دشمن محو از بیناد باد
خالقا این کشور ویران به فضل و مرحمت
عاری از درد و فغان و ناله و فریاد باد
روز استقلال و آزادی کشور فخر ماست
عزم ما در حفظ ناموس وطن پولاد باد
هرکه خواهید « عنبری» تا زد بخاک و پاک ما
گردن او زیر تیغ و دشنهء جلاَد باد
صفحه (۶۲) کتاب٬ خط زیبا دست نویس شاعر
در صفحه بیستم این مجموعه شعری تحت عنوان « صیاد زمان »که شادروان عنبری به استقبال شعر جناب محترم اسحق ثنا سروده است٬ توجه مرا جلب کرد اینک تقدیم خوانندگان محترم میدارم.
صیاد زمان
روزگاری شد که از چشم نگار افتاده ام
همچو برگ زرد و خشکی در دیار افتاده ام
از دل پرُ سوز من آن شوخ کی دارد خبر
کز فراقش روز و شب اندر شرار افتاده ام
از سماجت های گردون گشته ام زار و ملول
با رقیب سفله اندر گیر و دار افتاده ام
غافل از حال زارم گشت صیاد زمان
مرغ زار بسملی در مرغزار افتاده ام
بی گل رخسار جانان ٬ بوستان خار غم است
لاله سان داغی به دل در خارزار افتاده ام
وه چه زیبا گفت این حرف حقیقت را « ثنا»
«در محیط غربتم زار و نزار افتاده ام»
نیست آرامی مرا در دل زرنج روزگار
موج سیمابم که زار و بی قرار افتاده ام
« عنبری» را نیست دیگر تاب دوری از وطن
بی کس و هردم شهید و سوگوار افتاده ام
در اخیر بروان پاک شعرای که بخاطر وطن سینه شان می تپید و حسرت وطن را با خود بردند و همچنان شهدای که بخاطر مادر وطن با کفن های گلگون از جهان رفتند ٬ دست دعا بلند میکنم.
از خانم طوبای عنبری و ستار صابری که این مجموعه را طبع کردند سپاسگزاری میکنم و همچنان از استاد محترم محمد اسحاق ثنا که مفکوره جمع آوری اشعار مرحوم « عنبری» را در ذهن داشتند و این مجموعه زیبا را برای من هدیه نمودند٬ ممنون و خرسندم.
با حرمت بی پایان
ماریا دارو
3-14 -2020
چهاردهم مارچ دوهزار و بیست