تخم جنگ در باغ میهن سالها شد کاشتیم
عقده ها بالای هم از کینه ها انباشتیم
با دروغ رنگ رنگ کردند پرچم ها بلند
ساده دل بودیم پرچم ها به دوش افراختیم
اعتماد ما غلط بود تصور نادرست
آنکه را ما اهل قول مهربان پنداشتیم
دوست دشمن بود با بیگانه بودش دوستی
آنکه دوستش بودیم و مردانه مرد انگاشتیم
شد وطن ویرانه ملت در به در درگیر جنگ
کاشکی غمخوار ملت ما که رهبر داشتیم
با همه بی مایه گی با این همه شرمندگی
باز هم گویی عجب ما افتخاری داشتیم
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.