پيام ما به جنگجويان
“هرکه پا کج ميگذارد، خون دل ما ميخوريم شیشۀ ناموس عالم، در بغل داريم ما”
صائب
زنده گی زيباست!
ما دوست داريم زنده بمانیم؛
در کنار خانواده و در کنار مردم خود باشيم،
از حق انسان محروم و بیدفاع خویش با زبان و قلم دفاع کنيم،
ما گنهکار نيستيم؛
اگر گناه ما، دادخواهی برای ميليون ها انسان رنجديدۀ اين کشور باشد؛ به اين گناه ادامه ميدهيم؛
ما منتظر ختم جنگ و آمدن صلح به کشور خويش هستيم؛ نه منتظر مرگ خود و عزيزان خود؛
از طرفين جنگ، ميخواهيم از خدا بترسيد و ما را نکشید!
اين صدای همۀ ماست؛ صدای تحليلگران سياسی، خبرنگاران، جامعۀ مدنی، دادخواهان و صدای وجدان هر خدمتگزار اين کشور زخمی و اندوهبار.
بعد از امضای موافقت نامۀ امريکا با طالبان و با آغاز گفتگوهای بين الافغانی؛ متأسفانه شرايط امنيتی روز به روز بدتر شده رفت و مخصوصاً با بروز حادثات شامل قتل های هدفمندانۀ اخير، چراغ زنده گی و صدای رسای عدۀ از دادخواهان اصيل اين کشور خاموش گرديد. تا جائيکه حالا بدبختانه موضوع زنده ماندن انسان های بيدفاع دراين کشور، روزانه به يک چانس و به يک احتمال، تبديل شده است.
بنده نيز که سالهاست افتخار دادخواهی و دفاع از مردم بيچاره و مصیبت ديدۀ اين سرزمين را با قلم و زبان خويش دارم، دراين روزها همچو ساير هم مسلکان خويش در اوج تهديد قرار گرفته ام. چنانچه بعد از مشورۀ دوستان، بخاطر زنده ماندن، برای مدتی گوشۀ عزلت و حبس خانگی را انتخاب نموده ام.
هرچند در آغاز اين حبس خانگی، فکر ميکردم همچون پرندۀ در قفس، بال و پرم خواهد ريخت و رنج تنهائی و سکوت برمن حاکم خواهد شد؛ اما برعکس، اينجا را يک مکتب جديد زنده گی يافتم.
– دراين مدت برايم فرصت کافی و بیدغدغه ميسر گرديد تا بدون گرفتاریها و کارهای روزمره و مهمانیها و وقت تلف کردنهای بیرون، به نوشته های نیمهکارۀ خود بپردازم.
– بدون شک مدتی را که درينجا قرار دارم فرصت خوبی خواهد بود تا از حال و وضعيت زنده گی کسانی که معلول ظلم، فقر و بیعدالتی دراين جامعه هستند و آنهای را که بدون گناه در محابس به سر ميبرند، بيشتر با خبر شوم و درد و رنج آنها را عميقاً احساس نمايم.
– يقين دارم که رنگ، مزه و احساس نوشته ها و صحبت های را که در زندان خانگی انجام و پخش مينمايم، در مقايسه با نوشته ها و گفته های قبلی ام صیقل شده تر و واقعبینانهتر خواهد بود. چون ازاينجا ميتوانم شرايط زنده گی بخشی از جامعه را که زندانیان عادی و غیرسیاسی هستند، خوبتر و بهتر درک نمايم.
– من یک آدم فرهنگی – سياسی هستم. هرچند تحمل غيابت در جمع ياران و همصحبتان و هم مسلکان برای مدت نامعلوم، برايم بسيار ناگوار است، اما اين تنهائی مرا همت، صبر و استقامت زيادتر بخشيده است و دليل اصلی آن حقانيت راه انتخاب شده است.
– هرچند قرار بود تهديدات و حبس خانگی مرا در حالت نامناسب قرار دهد، اما قوياً احساس ميکنم که درس تازۀ زنده گی را می آموزم و اگر زنده گی وفا و بقا کرد، با فهم و عزم راسختر به مبارزات برحق خويش برعليه هرنوع ظلم، تبعيض، بی عدالتی و بی انصافی ادامه خواهم داد.
– از همه دوستان و عزيرانی که در شرايط ناگوار کنونی برايم تيلفونی، تحريری و پيامی تماس برقرار نموده، احوالم را جويا شده و حمايت خويش را اظهار نموده و در نتيجه برايم قوت قلب بخشيده اند؛ يک جهان سپاسگزارم.