دار عدالت: شعراز محمد اسحاق ثنا

چو مرغی خفته به خوابی بیا نفس بکشیم 

فغان کنیم و سر از گوشه ای قفس بکشیم 

بدین تجمل بیجا که بگذریم شب و روز 

به خویش آیم و تا دست از هوس بکشیم 

به ما و تو چی بهتر بعد از این همه سال 

تفنگ ها بگزاریم و دست پس بکشیم 

به سوی آن و نه هم‌ این رویم برای طلب 

صدای آن چه نیاز است به داد رس بکشیم 

به گوشه گوشه ای میهن چی ظلم و بی امنیست 

به پای دار عدالت بیا عسس بکشیم 

به گوش تنبلی و بیسوادی و غفلت 

برای محو شدن های هر یکی جرس بکشیم 

بدین تجمل بیجا که بگذریم شب و روز 

به خویش آیم و تا دست از هوس بکشیم 

محمد اسحاق ثنا 

ونکوور کانادا 

16/2/2021