پانزدهم فبروری مصادف است به سی و دومین سالگرد خروج قطعات محدود اتحاد شوروی از جمهوری دموکراتیک افغانستان .
آنگونه که بعضی ها عادت کرده اند تا جنگ ده سال و حضور نیروهای شوروی را درافغانستان غم انگیز تعبییر و از آن یاد کنند و به دلخواه و سلیقه ی شخصی خویش موضوع را به تصویر بکشند؛ به خصوص رسانه های غربی، از دهه 90، در تلاش آن هستند تا تاریخ جنگ افغانستان را بازنگری نمایند تا موفقیت ها، قهرمانی ها، شجاعت سربازان انترناسیونالیست اتحادشوروی را تحریف کرده آن را دست کم بگیرند و خروج آنها را به نام شکست اتحاد شوروی به خورد جهانیان دهند. اما حقیقت و جان مطلب این طور نیست.
کسانی که شکست می خورند، هرگز با درفش برافراشته ی کشور خود و استقبال مردم آنکشور خارج نمی شوند. سربازان انترناسیونالیست اتحاد شوروی با احساس موفقیت و سربلندی، افغانستان را ترک کردند.
هرکس می خواهد در مورد جنگ افغانستان، چیزی بگوید ویا بنویسد، اما حقیقت این است که از نظر تحلیلگران سیاسی جهان و مورخان نظامی این جنگ بی نظیر شناخته شده است که نتیجه گیری آنان بی اساس بوده نمی تواند. در واقع،بسیاری از عملیات های محرمانه آنها طبقه بندی شده و توسط فرماندهان اتحادشوروی، در کتابچه های آموزش تکتیک ها و استراتژی بسیاری از ارتش های جهان گنجانیده شده است.
حضور سربازان انترناسیونالیست اتحادشوروی در افغانستان، که تقریبأ 420 عملیات محاربوی و 200 حمله نظامی را بالای اشرار و وابستگان ناتویی و آمریکایی آنها انجام دادند و تا سال 1986، ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان که از پشتیبانی نظامیان شوروی برخوردار بود بر 80 در صد خاک افغانستان کنترول داشتند وحاکم بودند.
خروج نیروهای اتحاد شوروی در چارچوب توافق نامه ژنیو وحل وفصل سیاسی اوضاع افغانستان صورت گرفت .مذاکرات ژنیو به طور رسمی بین جمهوری افغانستان و پاکستان بود که اتحادشوروی و ایالات متحده آمریکا به عنوان تضمین کننده گان توافق نامه، در مذاکرات شرکت داشتند و از آغاز کاربه مخالفین مسلح دولت افغانستان اجازه شرکت در مذاکرات داده نشده بود.
مضمون مذاکرات،عمدتا در مورد خروج نیروهای اتحادشوروی ازخاک افغانستان، برگشت پناهندگان به افغانستان و منع دخالت در امور یک دیگر بود، اما همه به خوبی می فهمیدند که هدف اصلی، خروج سربازان اتحاد شوروی از افغانستان است.
بوریس گروموف،فرمانده ارتش چهل که خروج نیروها را رهبری می کرد،گفت:
نجیب الله گرچه با شرایط توافق نامه ژینو موافقت کرد،اما از کریملین مکررأ تقاضا می نمود تا تمام نیروها را از افغانستان بیرون نکشند و ادوارد شواردنادزی وزیر خارجه اتحادشوروی با وی موافق بود، اما مسکو مطابق به خط واشنگتن عمل کرد.
نجیب الله چند بار التماس کرد که حد اقل 30 هزار سرباز را بمانیم و شواردنادزی از وی همیشه در بیروی سیاسی حمایت می نمود.او تاکید می کرد که این شمار از نیروها تنها برای نگهبانی فرودگاه کابل، بگرام و شاهراه کابل حیرتان باقی بمانند.
ترس نجیب الله و شواردنادزی برای همه قابل درک بود،اشرار همچنان بر اهداف دولتی حمله می کرد و آمریکایی ها به ادامه،آنها را با سلاح های مدرن مسلح می ساختند،خروج نیروهای شوروی یک جانبه بود.پناهندگان برنگشتند،افغانستان و پاکستان مانند گذشته در امور یک دیگر دخالت می کردند.
ضیاالحق رئیس جمهور پاکستان، یک ماه بعد از خروج نیروهای شوروی گفت:
این توافق نامه ها فقط یک برگ انجیر است.
همانطوریکه ازاسناد محرم سی ای ای بیرون شده است،آمریکایی ها پیش از آمدن سربازان اتحاد شوروی به افغانستان،تحت عنوان سیکلون، دست به مداخله می زدند وتا شروع سال 1990 این مداخله ادامه داشت.
آمریکایی ها جدیدترین سلاح ها،مهمات،لباس و پول نقد به اشرار تحویل می داند،علاوه برآن مشاورین آمریکایی با آنها کار می کردند.در واقع،مسکو بعد از مداخلات غرب در افغانستان تحریک شد.
زبیگنیوبرژنسکی در مصاحبه خود با مجله فرانسوی لی نویل ابسیرواتور می گوید:
ما روسها را به دام افغانستان انداختیم و رابرت گیتس رئیس سابق سی آی ای در خاطرات خود تحت نام سایه ها، همین مطلب را تائید می کند.
نورمحمد تره کی با انجام اصلاحات ضد اسلامی در جامعه افغانستان،باعث نارضایتی بیشتر بخش های جامعه افغانستان شد، ایران و پاکستان از آن استفاده سوء کردند و به مخالفین دولت کمک نمودند.استخبارات آمریکا نیز به آنها کمک کرد.
بیش از چهار هزار ایرانی و مشاورین آمریکایی ملبس با لباس های افغانستانی داخل هرات شدند و دست به قیام زدند، از همین جا جنگ داخلی آغاز شد.
برژنسکی خاطر نشان می کند که در زمان خروج نیروهای شوروی از افغانستان،کمکهای نظامی خود را به اشرار افزایش دادیم تا روسها را تحقیر کنیم.ما انتظار داشتیم که اشرار جلو عقب نشینی آنها را میگیرد وآنها در دام خواهند افتید؛ اما این اتفاق نیفتاد.
بوریس گروموف معتقد بود که باید نیروهای اتحاد شوروی به وطن شان برگردند و در عین حال،ادامه کمک های نظامی، فنی با تهیه مهمات،مواد سوخت وتجهیزات، ضروری به دولت نجیب الله کمک صورت گیرد که می توانست با این کمک ها افغانستان را کنترول کند و اشرار را شکست دهد.
تا زمانیکه اتحاد شوروی به دولت نجیب الله کمک می کرد،همه چیز درآنجا خوب بود.
دقیقأ در همان لحظه ای که بوریس یلتسن تصمیم به قطع کمک ها گرفت،همه چیز از هم پاشید.
گرباچف و یلتسن خروج نیروهای اتحادشوروی را در جامعه شوروی، یک شکست جنگی تبلیغ می کردند. نیروهای اتحادشوروی تمام وظایف خود را در افغانستان بطور موفقانه بسر رسانده بودند.این دو پس از فروپاشی رژیم نجیب الله نیز بیشتر به تبلیغات دامن زدند و حضور نیروهای شوروی را در افغانستان بی فایده و اعتراض می کردند و از کشته شده گان یاد آوری می نمودند.
از سال 1979 – 1989 در جنگ افغانستان،در حدود 14هزار نظامی اتحاد شوروی کشته شدند و در حدود 50 هزار زخمی شدند.تا هنوز تعداد کشته شده گان افغانستانی در این جنگ بطور دقیق معلوم نیست.
خروج نیروهای شوروی به عنصر سیاست داخلی اتحاد شوروی تبدیل شد.
گرباچف و یلتسن در اولین جلسه مجلس نماینده گان،حضور نظامیان اتحادشوروی را در افغانستان غیر ضروری خواندند و رهبران اتحاد شوروی را متهم کردند که خلاف قانون عمل نموده بودند.
در سال 1991 آندری کوزیروف وزیر خارجه روسیه،نجیب الله را «اکستریمیست» افراطی خواند و همه کمک های مسکو را قطع کرد.
در نتیجه دولت طرفدار شوروی جای خود را به سازمانهای تروریستی اشرار وطالبان داد و افغانستان به مرکز القاعده تبدیل شد.