خواهم که مردم ما خوش روزگار باشد
آرام و شاد و مسرور با اعتبار باشد
خواهم شکوه کشور گردد دوباره بالا
صلح و ثبات آید مردم قرار باشد
ناید صدای ناله از گوشه گوشه ای شهر
دیگر نه هم شهیدی نه انفجار باشد
باشد چمن شگوفان هم شاخه ها پر از بر
مرغان همه غزلخوان از غم کنار باشد
ای کاش صلح گردد نی قتل و نی جنایت
در کنج کنج میهن امن و قرار باشد
شاعر به ذوق آید خود شعر تر سراید
مطرب به مستی مستی با ساز و تار باشد
ای میهن عزیزم در پنجه حوادث
دایم ترا نگهبان پروردگار باشد
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
زن جنس لطیف و زندگانی زن = مایی عیش و شادمانی
در جامعه پروریده دایم = فرزند خبیر و با معنی
اطفال طراوتی بگیرند = از تربیتش به هر زمانی
آغوش لطیف نازنین اش = چون جامه ای نرم پرنیانی
آهنگ للوی روح بخش اش = پرورده چو آب زندگانی
هر پرسش طفل چون که پرسد= گوید جواب به خوش بیانی
آن شب نخفته تا سحر گه = طفل اش چو شود مریض آنی
فرزند نیکو طول عمرش= خواهد ز خدا به خوش بیانی
آنکس که ورا حقیر دارد= شرمنده بود در این جهانی
بادا به تو نیک و شاد میمون = روزی طرب و غزل خوانی
به طبع فسرده ای ثنا هم = دارد اثری ز مهربانی
محمد اسحاق ثنا ونکوور کانادا ۰۷/۰۳/۲۰۲۱