بهار تان مبارک: محمد عثمان نجیب

بساط سرد و‌ سفره‌ی خون‌بار آخرین زمستان سده‌ی سیزده رخت سفر بربست و راهی بیغوله های تاریخ می شود که صد ها هم‌چو سده ها را در کام خود بلعیده و فقط نامی از آنان باقی‌مانده. 

میمنت رسیدن لشکر سده‌ی چهارده را که آخرین سپاهی زمستان سرد و پایانی روز های سال را مغلوب ساخته به شما مبارک باد می گویم.

 بهار فصل رویش سبزی هاست و میزبان کاروان ارغوان و لاله هاست، یک شهر دل دارد و‌ صد مهمان را میزبان است، سده‌ی جدید، سال جدید فصل تلالوی شکوه و‌ شگوفه های جدید، ترنمی از باران عطرطراوت جدید خیالات و نمای فرح بخش طراوت قوس قزع و سخاوت بی حساب فصل موهبت های خدایند که بهار میزبان شان است و من و تو و ام‌میهن هم‌رکابان هم‌دگریم بر استقبال مهمان و هم میزبان که بهارست و مهمانان بهار . مقدم سبز بهار برای هریک شما گوارا بود و قدوم پرشکوه شکوفه های رنگین بهار عطر دل دل‌انگیز روح بلند تان باد و یمن قدوم بهار و توشه‌ی انگبینی آن برگشت صلح و آرامش و‌ نابودی نکبت جنگ و نفرت باد. 

                    محمد عثمان نجیب