قتل نفس انسان بی گناه: خالد افضلیار

یكی از گناهان كبیره، قتل نفس انسان بی گناه است.

وقتی انسان بی گناهی، به ناحق كشته می‌شود، حق حیات و زندگی از او گرفته می‌شود و او، از بزرگترین حقی كه دارد، محروم می‌گردد. علاوه بر این، قتل انسان بی گناه، اطرافیان او، خصوصاً همسر و فرزندان و پدر و مادر و خواهر و برادر مقتول را در شوك روحی- روانی سهمگین قرار می‌دهد و شیرازه زندگی خانوادگی او را از هم می‌گسلد.

چه بسا ممكن است كه همسر یا فرزندان مقتول در اثر بی سرپرست شدن مبتلا به انواع و اقسام گرفتاریها و مشكلات عدیده شوند و خدای ناخواسته از جاده درست زندگی، منحرف گردند و…

قتل انسان بی گناه، آثار مخرب فردی و اجتماعی فراوان دارد و به همین جهت اسلام با شدت هر چه تمام تر با آن مبارزه كرده است.

قرآن كریم به حفظ و حرمت جان انسان‌های بی‌گناه اهمیت فراوان داده است. این اهمیت و ارزش، به اندازه‌ای است كه قتل یك انسان بی گناه را معادل قتل همه مردم دانسته و از این رهگذر، بشدت مؤمنان را از ارتكاب گناه كبیره قتل عمد انسان بی گناه منع فرموده است:

… هر كس انسانی را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روی زمین (انسان بی گناهی را) بكشد، چنان است كه گویی همه انسانها را كشته است…( سوره مائده 32)

اولین قاتل هم قابیل فرزند آدم(ع) بود كه برادرش هابیل را بخاطر حسادت كشت .

بر این اساس خداوند متعال صریحاً فرموده است كه از قتل و كشتار دیگران اجتناب كنید: و كسی كه خداوند (قتل او را) حرام كرده است نكشید. 

هر انسانی حق حیات دارد، حتی غیرمسلمانی كه با مسلمانان سر جنگ نداشته باشد مصونیت جانی دارد. براساس آیه 151 سوره انعام كشتن انسان بی گناه در همه ادیان آسمانی ممنوع بوده است. 

باتوجه به آنچه مطرح شد می‌توان گفت كه كشتن انسان بی گناه، گناه كبیره ای است كه پیامدهای متعددی برای قاتل دارد كه عبارتند از: 

1- قصاص قاتل، در این صورت قاتل به دست خود، خودش را از حق حیات محروم كرده است.

2- در صورتی كه اولیای دم قاتل قبول كنند كه قصاص انجام نشود باید خونبهای او پرداخت شود كه مبلغ زیادی است و قاتل را در شرایط سخت و دشوار اقتصادی قرار می‌دهد (هر چند بهای جان مقتول قابل مقایسه با پول نیست!)

3- عذاب وجدان، كسی كه فرد بی‌گناهی را به قتل برساند، در عرصه وجدان خویش دچار تناقض و تعارض می‌گردد و الی الابد ناراحت است. 

4- ملكوك شدن در اجتماع؛ وقتی كسی انسان بی گناهی را به قتل برساند وجهه اجتماعی و حرمت شخصیت خویش را از كف می‌دهد و دیگران همیشه به او به چشم یك قاتل نگاه می‌كنند. 

5- لطمه خوردن خانواده و افراد فامیل قاتل از گناه او. وقتی پدر یا مادر یا یكی از اعضای خانواده‌ای قاتل شود، حیثیت خانواده مورد تهدید جدی قرار می‌گیرد و آبروی سایر افراد این خانواده نیز دستخوش تغییر و تحول جدی می‌شود و بر روابط سالم اجتماعی آنها تاثیر نامناسب به جا می‌گذارد. 

6- عذاب ابدی، كسانی كه اقدام به قتل انسانهای بی گناه می‌كنند و قصاص نمی‌شوند، دیه نمی پردازند و توبه نمی كنند هم گرفتار عذاب دائمی دوزخ می‌شوند! خداوند متعال در این باره فرموده‌اند: چنانچه كسی عمداً مومنی را بكشد، كیفرش دوزخ است كه همیشه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب و لعنت كرده و برایش عذاب بزرگی آماده كرده است. (نساء 93)

– قتل و خونریزی (بی گناهان) از گناهان كبیره است. 

– در نظام اسلامی، هیچ مقامی حق قتل و اعدام بی جهت دیگران را ندارد.

از آنجا كه آدم كشی یكی از بزرگ ترین جنایات و گناهان خطرناك است و اگر با آن مبارزه نشود، امنیت كه یكی از مهم ترین شرایط یك اجتماع سالم است به كلی از بین می‌رود، قرآن در آیات مختلف آن را با اهمیت فوق العاده‌ای ذكر كرده است، تا آنجا كه قتل بی دلیل یك انسان را همانند كشتن تمام مردم روی زمین معرفی می‌كند، می‌فرماید:

من قتل نفساًبغیر نفس اوفساد فی الارض فكانما قتل الناس جمیعاً

«آن كس كه انسانی را بدون این كه قاتل باشد و یا در زمین فساد كند بكشد، گویا همه مردم را كشته است.» (مائده 32)

 به همین دلیل، در آیه مورد بحث، نیز برای كسانی كه فرد با ایمانی را عمداً به قتل برسانند،چهار مجازات و كیفر شدید اخروی (علاوه بر مساله قصاص كه مجازات دنیوی است) ذكر شده است:

1- خلود یعنی جاودانه در آتش دوزخ، می‌فرماید: 

«كسی كه مومنی را از روی عمد بكشد مجازات او دوزخ است كه در آن جاودانه می‌ماند» (و من یقتل مومناً متعمداً فجزاوه جهنم خالداً فیها).

2- خشم و غضب الهی، می‌فرماید: 

«و خداوند بر او خشم می‌گیرد.» «و غضب الله علیه»

3- دوری از رحمت خدا، می‌فرماید: علاوه بر آن «خداوند او را از رحمتش دور می‌سازد» (والعنه).

 4- مهیا ساختن عذاب عظیم برای او، می‌فرماید: «و عذاب عظیمی برای او فراهم ساخته است» (و اعدله عذابا عظیما).

و به این ترتیب، از نظر مجازات اخروی حداكثر تشدید در مورد قتل عمد شده است، به طوری كه در هیچ مورد از قرآن این چنین مجازات شدیدی بیان نگردیده است.

اما كیفر دنیوی قتل عمد، همان قصاص است كه شرح آن درذیل آیه 179 سوره «بقره» داده شده است.

در اینجا این سوال پیش می‌آید. كه می‌دانیم: «خلود» یعنی مجازات جاودانی مخصوص كسانی است كه بی‌ایمان از دنیا بروند درحالی كه قاتل عمد ممكن است ایمان داشته باشد، حتی پشیمان گردد و از گناه بزرگی كه انجام داده جدا توبه كند و گذشته را تا آنجا كه قدرت دارد جبران نماید، پاسخ این سوال چه می‌تواند باشد؟

در پاسخ این سوال می‌توان گفت: 

منظور از قتل مومن در آیه این است: انسانی را به خاطر ایمان داشتن به قتل برساند و یا كشتن او را مباح شمرد. روشن است چنین قتلی نشانه كفر قاتل است و لازمه آن خلود در عذاب می‌باشد.

آیا قتل عمد یا قصدی توبه پذیر است؟

سوال دیگر این كه: اصولا آیا در قتل عمد، توبه پذیرفته است؟!

جمعی از مفسران، صریحا به این سوال پاسخ منفی داده، می‌گویند: قتل نفس طبق آیه فوق اصلا قابل توبه نیست و در پاره‌ای از روایات كه در ذیل آیه وارد شده است نیز اشاره به این معنی گردیده كه: (لاتوبه له» (2)

ولی آنچه از روح تعلیمات اسلام، روایات پیشوایان بزرگ دینی و فلسفه توبه كه پایه تربیت و حفظ از گناه در آینده زندگی است، استفاده می‌شود این است: هیچ گناهی نیست كه قابل توبه نباشد، اگر چه توبه پاره‌ای از گناهان بسیار سخت و شرایط سنگینی دارد، قرآن مجید می‌فرماید:

«خداوند فقط گناه شرك را نمی‌بخشد اما غیر آن را برای هر كس بخواهد و صلاح ببیند خواهد بخشید. (نساء 48)

حتی سابقا ذیل همین آیه اشاره كردیم كه این آیه درباره آمرزش گناهان ازطریق شفاعت و مانند آن سخن می‌گوید والاگناه شرك نیز با توبه كردن و بازگشت به سوی توحید و اسلام، قابل بخشش است. همانطور كه بیشتر مسلمانان صدراسلام در آغاز مشرك بودند، سپس توبه كردند و خداوند گناه آنها را بخشید.

بنابراین، شرك تنها گناهی است كه بدون توبه بخشیده نمی‌شود و اما با توبه كردن همه گناهان، حتی شرك قابل بخشش است چنان كه در سوره «زمر» آیات 53 و 54 می‌خوانیم:

«…. خداوند همه گناهان را می‌بخشد؛ زیرا او بخشنده و مهربان است¤ و به سوی او بازگشت كنید، توبه نمایید و تسلیم فرمان او باشید.»

و این كه بعضی از مفسرین گفته‌اند: آیات، مربوط به آمرزش همه گناهان در پرتو توبه، به اصطلاح از قبیل (عام) و قابل (تخصیص) می‌باشد، صحیح نیست زیرا زبان این آیات كه درمقام امتنان بر گنهكاران می‌باشد و با تاكیدات مختلف همراه است قابل تخصیص نیست.

از این گذشته، اگر به راستی كسی كه قتل عمدی از او سرزده به كلی از آمرزش خداوند مایوس گردد، و برای همیشه (حتی پس از توبه موكد و جبران عمل زشت خود، با اعمال نیك فراوان) در لعن و عذاب جاویدان بماند هیچگونه دلیلی ندارد كه در باقیمانده عمر، اطاعت خدا كند و دست از اعمال خلاف و حتی قتل نفس‌های مكرر بردارد و این چگونه با روح تعلیمات انبیاء كه برای تربیت بشر در هر مرحله آمده اند سازگار است؟!

– درتاریخ اسلام نیز می‌بینیم: پیغمبراكرم(ص) از گنهكاران خطرناكی همچون «وحشی» قاتل «حمزه بن عبدالمطلب» گذشت و توبه او را پذیرفت و نمی توان گفت: «قتل نفس در حال شرك و ایمان آن قدر تفاوت دارد كه در یك حال بخشوده شود و در حال دیگر به هیچ وجه قابل بخشش نباشد.

اصولا همانطور كه گفتیم، هیچ گناهی بالاتر از شرك نیست و می‌دانیم كه این گناه نیز با توبه و پذیرفتن اسلام بخشوده می‌شود چگونه می‌توان باور كرد گناه قتل، حتی با توبه واقعی قابل بخشش نباشد؟

ولی اشتباه نشود آنچه در بالا گفتیم به این معنی نیست كه قتل عمد، كار كوچك و كم اهمیتی است و یا به این سادگی می‌توان از آن توبه كرد، بلكه به عكس، توبه واقعی از این گناه كبیره بسیار مشكل است، نیاز به جبران این عمل دارد و جبران آن هم كار آسانی نیست.

بنابراین، منظور فقط این است كه راه توبه به روی چنین افرادی به طور كلی بسته نمی‌باشد.